اگر چه مناظرات امام رضا (ع) فراوان است ، ولی از میان آنها مناظرات هفتگانه زیر برجستگی خاصی دارد:
1. مناظره امام رضا (ع) با جاثلیق (دانشمند بزرگ مسیحی) (اینجا)
2. مناظره امام رضا (ع) با رأس الجالوت (بزرگ یهودیان) (اینجا)
3. مناظره امام رضا (ع) با بزرگ هیربدان ( عالم دینی زرتشتیان) (اینجا)
4. مناظره امام رضا (ع) با عمران صابی (دانشمند شبه مادی) (اینجا)
5. مناظره امام رضا (ع) با سلیمان مروزی (دانشمند کلامی) (اینجا)
6. مناظره امام رضا (ع) با علیبن محمدبن جهم درباره عصمت انبیا (اینجا)
7. مناظره امام رضا (ع) با پیروان مذاهب مختلف در بصره (اینجا)
چهار مناظره اول در یک مجلس و با حضور مأمون و جمعی از دانشمندان و رجال خراسان صورت گرفت .
1. مناظره امام رضا (ع) با جاثلیق (دانشمند بزرگ مسیحی) (اینجا)
2. مناظره امام رضا (ع) با رأس الجالوت (بزرگ یهودیان) (اینجا)
3. مناظره امام رضا (ع) با بزرگ هیربدان ( عالم دینی زرتشتیان) (اینجا)
4. مناظره امام رضا (ع) با عمران صابی (دانشمند شبه مادی) (اینجا)
5. مناظره امام رضا (ع) با سلیمان مروزی (دانشمند کلامی) (اینجا)
6. مناظره امام رضا (ع) با علیبن محمدبن جهم درباره عصمت انبیا (اینجا)
7. مناظره امام رضا (ع) با پیروان مذاهب مختلف در بصره (اینجا)
چهار مناظره اول در یک مجلس و با حضور مأمون و جمعی از دانشمندان و رجال خراسان صورت گرفت .
هدف مأمون از این مناظره ها این بود که به تصور خویش مقام امام رضا (ع) را در انظار مردم پایین بیاورد ، به گمان اینکه امام (ع) تنها به مسائل ساده ای از قرآن و حدیث آشناست و از فنون علم و استدلال بی بهره است .
حسن بن سهل نوفلی میگوید : ما در محضر امام رضا (ع) مشغول صحبت بودیم که ناگاه یاسر خادم که عهدهدار کارهای حضرت بود ، وارد شد و گفت : مأمون به شما سلام میرساند و میگوید : برادرت به قربانت باد ! اصحاب مکاتب مختلف و ارباب ادیان و علمای علم کلام از تمام فرق و مذاهب گرد آمدهاند . اگر دوست دارید قبول زحمت فرموده و فردا به مجلس ما آیید و سخنان آنها را بشنوید و اگر دوست ندارید اصرار نمیکنیم و نیز اگر مایل باشید ما به خدمت شما میآییم و این برای ما آسان است .
امام رضا (ع) در یک گفتار کوتاه و پر معنا فرمود :
سلام مرا به او برسان و بگو : میدانم چه میخواهی ؟ من انشاءالله صبح نزد شما خواهم آمد .
نوفلی که از یاران حضرت بود ، میگوید : وقتی یاسر خادم از مجلس بیرون رفت ، امام (ع) نگاهی به من کرد و فرمود : تو اهل عراق هستی و مردم عراق ظریف و با هوشاند . در اینباره چه میاندیشی ؟ مأمون چه نقشهای در سر دارد که اهل شرک و علمای مذاهب را گردآورده است ؟
نوفلی میگوید : عرض کردم ؛ او میخواهد شما را محک بزند و بداند پایه علمی شما تا چه حد است ، ولی کار خود را بر پایه سستی بنا نهاده . به خدا سوگند طرح بدی ریخته و بنای بدی نهاده است .
امام رضا (ع) فرمود : چه بنایی ساخته و چه نقشهای کشیده است ؟
نوفلی (که هنوز به مقام شامخ علمی امام (ع) معرفت کامل نداشت و از توطئه مأمون وحشت کرده بود) عرض کرد : علمای علم کلام ، اهل بدعت اند و مخالف دانشمندان اسلام اند ؛ زیرا عالِم واقعیتها را انکار نمیکند اما اینها اهل انکار و سفسطهاند . اگر دلیل بیاوری که خدا یکی است ، میگویند : این دلیل را قبول نداریم . اگر بگویی : محمد (ص) رسولالله است ، میگویند : رسالتش را اثبات کن . خلاصه در برابر انسان دست به مغالطه میزنند و آن قدر سفسطه میکنند تا انسان از حرف خودش دست بر دارد . فدایت شوم از اینها بر حذر باش .
امام رضا (ع) تبسمی فرمود و گفت : ای نوفلی ، تو میترسی دلایل مرا باطل کنند و راه را بر من ببندند ؟!
نوفلی (که از گفته خود پشیمان شده بود) گفت : نه به خدا سوگند ، من هرگز بر تو نمیترسم . امیدوارم که خداوند تو را بر همه آنها پیروز کند .
امام رضا (ع) فرمود : ای نوفلی ، دوست داری بدانی کی مأمون از کار خود پشیمان میشود ؟
نوفلی گفت : آری
امام رضا (ع) فرمود : هنگامی که استدلالات مرا در برابر اهل تورات به توراتشان بشنود و در برابر اهل انجیل به انجلیشان و در مقابل اهل زبور به زبورشان و در مقابل صابئین به زبان عبریشان و در برابر هیربدان به زبان فارسیشان و در برابر اهل روم به زبان رومی و در برابر پیروان مکتبهای مختلف به لغاتشان. آری ، هنگامی که دلیل هر گروهی را جداگانه ابطال کردم ، به طوری که مذهب خود را رها کنند و قول مرا بپذیرند ، آنگاه مأمون خواهد دانست مقامی را که او درصدد آن است ، مستحق نیست ؛ آن وقت پشیمان خواهد شد و هیچ پناه و قوهای جز به خداوند متعال عظیم نیست .
هنگامی که صبح شد ، فضلبن سهل خدمت امام آمد و عرض کرد : فدایت شوم ، پسر عمویتان (مأمون) در انتظار شماست و جمعیت نزد او حاضر شدهاند . نظرتان در اینباره چیست ؟
امام رضا (ع) فرمود : تو جلوتر برو ، من هم انشاءالله خواهم آمد. سپس وضو گرفت و شربت سویقی نوشید و به ما هم داد و نوشیدیم . آنگاه همراه حضرت بیرون آمدیم تا بر مأمون وارد شدیم .
امام رضا (ع) در یک گفتار کوتاه و پر معنا فرمود :
سلام مرا به او برسان و بگو : میدانم چه میخواهی ؟ من انشاءالله صبح نزد شما خواهم آمد .
نوفلی که از یاران حضرت بود ، میگوید : وقتی یاسر خادم از مجلس بیرون رفت ، امام (ع) نگاهی به من کرد و فرمود : تو اهل عراق هستی و مردم عراق ظریف و با هوشاند . در اینباره چه میاندیشی ؟ مأمون چه نقشهای در سر دارد که اهل شرک و علمای مذاهب را گردآورده است ؟
نوفلی میگوید : عرض کردم ؛ او میخواهد شما را محک بزند و بداند پایه علمی شما تا چه حد است ، ولی کار خود را بر پایه سستی بنا نهاده . به خدا سوگند طرح بدی ریخته و بنای بدی نهاده است .
امام رضا (ع) فرمود : چه بنایی ساخته و چه نقشهای کشیده است ؟
نوفلی (که هنوز به مقام شامخ علمی امام (ع) معرفت کامل نداشت و از توطئه مأمون وحشت کرده بود) عرض کرد : علمای علم کلام ، اهل بدعت اند و مخالف دانشمندان اسلام اند ؛ زیرا عالِم واقعیتها را انکار نمیکند اما اینها اهل انکار و سفسطهاند . اگر دلیل بیاوری که خدا یکی است ، میگویند : این دلیل را قبول نداریم . اگر بگویی : محمد (ص) رسولالله است ، میگویند : رسالتش را اثبات کن . خلاصه در برابر انسان دست به مغالطه میزنند و آن قدر سفسطه میکنند تا انسان از حرف خودش دست بر دارد . فدایت شوم از اینها بر حذر باش .
امام رضا (ع) تبسمی فرمود و گفت : ای نوفلی ، تو میترسی دلایل مرا باطل کنند و راه را بر من ببندند ؟!
نوفلی (که از گفته خود پشیمان شده بود) گفت : نه به خدا سوگند ، من هرگز بر تو نمیترسم . امیدوارم که خداوند تو را بر همه آنها پیروز کند .
امام رضا (ع) فرمود : ای نوفلی ، دوست داری بدانی کی مأمون از کار خود پشیمان میشود ؟
نوفلی گفت : آری
امام رضا (ع) فرمود : هنگامی که استدلالات مرا در برابر اهل تورات به توراتشان بشنود و در برابر اهل انجیل به انجلیشان و در مقابل اهل زبور به زبورشان و در مقابل صابئین به زبان عبریشان و در برابر هیربدان به زبان فارسیشان و در برابر اهل روم به زبان رومی و در برابر پیروان مکتبهای مختلف به لغاتشان. آری ، هنگامی که دلیل هر گروهی را جداگانه ابطال کردم ، به طوری که مذهب خود را رها کنند و قول مرا بپذیرند ، آنگاه مأمون خواهد دانست مقامی را که او درصدد آن است ، مستحق نیست ؛ آن وقت پشیمان خواهد شد و هیچ پناه و قوهای جز به خداوند متعال عظیم نیست .
هنگامی که صبح شد ، فضلبن سهل خدمت امام آمد و عرض کرد : فدایت شوم ، پسر عمویتان (مأمون) در انتظار شماست و جمعیت نزد او حاضر شدهاند . نظرتان در اینباره چیست ؟
امام رضا (ع) فرمود : تو جلوتر برو ، من هم انشاءالله خواهم آمد. سپس وضو گرفت و شربت سویقی نوشید و به ما هم داد و نوشیدیم . آنگاه همراه حضرت بیرون آمدیم تا بر مأمون وارد شدیم .
مجلس پر از افراد معروف و سرشناس بود و محمدبن جعفر با جماعتی از بنیهاشم و آل ابوطالب و نیز جمعی از فرماندهان لشکر حضور داشتند .
هنگامی که امام رضا (ع) وارد مجلس شد ، مأمون برخاست و محمدبن جعفر و تمام بنیهاشم نیز برخاستند .
امام رضا (ع) همراه مأمون نشست ، اما آنها به احترام امام (ع) همچنان ایستاده بودند تا دستور جلوس به آنها داده شد و همگی نشستند .
امام رضا (ع) همراه مأمون نشست ، اما آنها به احترام امام (ع) همچنان ایستاده بودند تا دستور جلوس به آنها داده شد و همگی نشستند .
و اما 7 مناظره (لینک 7 مناظره بالا آمده است)
برای دیدن سایر مناظرات امامان به این صفحه بروید:
http://14mah.blog.ir/post/34