شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس وبلاگ و آدرس ‌های پست‌ها را به شیعیان و اهل‌سنتی که می‌شناسید بفرستید

پربازدیدترین مطالب

خدای وهابی ها و اهل سنت افراطی= خدای بی ریش و موفرفری و الاغ سوار

(اثبات از کتب اهل سنت و وهابیت)

وهابی ها و اهل سنت به خاطراینکه شیعیان به زیارت اهل بیت پیامبر (ص) می روند شیعیان را مشرک می دانند! حال ببینیم توحید واقعی از نظر وهابی ها و اهل سنت چگونه است!


«ابن تیمیه» موسس فرقه ضاله وهابیت خداوند را جسم می داند!

«لیس فی کتاب الله و لا سنة رسوله و لا قول احد من سلف الامة و ائمتها انه لیس بجسم»

نه در کتاب خدا و نه در سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و نه در اقوال امت اسلامی و ائمه اهل سنت ، نداریم که خداوند جسم نباشد.

بیان تلبیس الجهمیه، ابن تیمیه، ج1، ص101؛دار النشر: مطبعة الحکومة - مکة المکرمة - 1392، الطبعة: الأولى ، تحقیق: محمد بن عبد الرحمن بن قاسم


برخی صفات بارز خدای وهابیت و اهل سنت


1- خدای وهابیت ؛ صورتش کوسه و موی سرش فرفری است!

خدایی که وهابیت به مسلمانها معرفی می کند، موهای سرش فرفری است و موی صورتش در نیامده، و «أمرد» است:

«قال رسول الله (صلى الله علیه وسلم) رأیت ربی فی صورة شاب أمرد له وفرة جعد قطط فی روضة خضراء»

ابن عباس می گوید: پیامبرفرمود: پروردگارم را به صورت یک جوان دیدم که هنوز مو در صورت نداشت. و موی سرش هم فرفری بود.

بیان تلبیس الجهمیه، ابن تیمیه، ج7 ص 290؛ المحقق: مجموعة من المحققین، الناشر: مجمع الملک فهد لطباعة المصحف الشریف، الطبعة: الأولى، 1426ه

توحید وهابیت، توحیدی است که، ما را به یک همچین خدائی دعوت می کنند. خدائی که دست دارد، پا دارد، و...

جالب این است که «ابویعلی» به عنوان یکی از لیدرهای وهابی، بعد از نقل این روایت می گوید:

«هذا حدیث رواه الکبّر عن الکبّر عن الصحابه عن النبی و من شک فی ذلک لا تقبل شهادته و لایسلم علیه و لایعاد فی مرضه»     

این روایتی است که بزرگان ما از بزرگان و از صحابه و صحابه هم از پیامبر اکرم نقل کرده است و هرکس در این شک کند، شهادتش قبول نیست و کسی نباید به او سلام کند و زمانی که مریض شد، کسی به عیادتش نرود.

طبقات الحنابله، ابی یعلی، ج3، ص81 ، ح 82 چاپ مکتبه عبیکان، مکه مکرمه؛ طبقات الحنابله، ج2، ص46، چاپ دار المعرفة بیروت، تحقیق محمد حامد الفقی

----------------------------------------------

2- خدای وهابیت سوار بر «الاغ» می شود!

البته خدای وهابیت، نه تنها چشم دارد، دست دارد، و موهای فرفری دارد، بلکه گاهاً سوار «الاغ» هم می شود!!

«ابن عساکر» می نویسد:

«إنه ینزل بذاته و یتردد علی حمار»

خدا از آسمان به زمین می آید و سوار یک الاغ می شود.

تبیین کذب المفتری، ابن عساکر، ج1، ص311؛ دار النشر: دار الکتاب العربی - بیروت - 1404، الطبعة: الثالثة

وقتی این وهابی ها می گویند ما موحد هستیم؛ یعنی آن خدایی را قبول داریم که، الاغ سوار و مو فرفری است.

علامه حلی (ره( از علمای بزرگ شیعه در این باره می نویسد که در «بغداد» بعضی از این آقایانی که قائل به جسمانیت خداوند هستند، بعضی شب ها، بر پشت بام خود علف و یونجه، می گذارند:

«وذهب بعضهم إلى أن الله ینزل کل لیلة جمعة بشکل أمرد راکبا على حمار حتى أن بعضهم ببغداد وضع على سطح داره معلفا یضع کل لیلة جمعة فیه شعیرا وتبنا لتجویز أن ینزل الله تعالى على حماره على ذلک السطح فیشتغل الحمار بالأکل و یشتغل الرب بالنداء هل من تائب هل من مستغفر تعالى الله عن مثل هذه العقائد الردیة فی حقه تعالى.»

بعضی از اهل سنت معتقد هستند که خداوند در هر شب جمعه به صورت یک جوان و سوار بر الآغ بر زمین نازل می شود، به طوری که بعضی از اینها در بغداد، در شب های جمعه روی پشت بام های خود در ظرف هایی علوفه، جو و یونجه می ریزند تا خدایی که با الاغ از آسمان پایین می آید ، این علوفه و یونجه را ببیند و بر بام آن شخص نازل شود و مشغول خوردن آنها شود و خدای عالم هم مشغول ندا دادن باشد که آیا توبه کننده ای هست تا او را ببخشم و از اینگونه عقاید مردود و باطل در حق خداوند متعال.

منهاج الکرامة فی معرفة الإمامة، علامه حلی، ص 39؛ تحقیق: عبدالرحیم مبارک، مؤسسه عاشوراء للتحقیقات و البحوث الإسلامیة

الاعقائد الاسلامیه، مرکز المصطفی، ج 2، ص 277؛ مرکز المصطفی للدراسات الإسلامیة، الطبعة الأولی، محرم الحرام 1419ه

----------------------------------------------

3- خدای وهابیت سوار بر شتر در منی دیده شده است!

«عن أبی رزین عن النبی قال رأیت ربی بمنى عند النفر على جمل أورق علیه جبة»

أبی رزین می گوید: پیامبر فرمود: من خدای عالم را در منی دیدم، آن زمانی که از طرف منی به طرف مکه کوچ می کردند که روی شتری با رنگ های سیاه و سفید داشت و بر دوش خداوند، یک پیراهن بلندی بود.

سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج 18، باب أحمد بن محمد بن عبدوس الزعفرانی، ص 16؛ دارالنشر: مؤسسة الرسالة - بیروت - 1413، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط محمد نعیم العرقسوسی

لسان المیزان عسقلانی، جلد 2، باب من اسمه حسن، صفحه 238؛ دار النشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت - 1406 - 1986، الطبعة: الثالثة، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند

----------------------------------------------

4- خدای وهابیت «چشم» دارد!

توحیدی که وهابیت از آن دم می زند، ما را به خدائی هدایت می کند که «چشم» دارد:

«ذَکَرَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَوْمًا بَیْنَ ظَهْرَیِ النَّاسِ المَسِیحَ الدَّجَّالَ، فَقَالَ: " إِنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِأَعْوَرَ، أَلاَ إِنَّ المَسِیحَ الدَّجَّالَ أَعْوَرُ العَیْنِ الیُمْنَى»

رسول اکرم روزی در میان مردم از مسیح دجال سخن به میان آورد. در ضمن گفتارش فرمود: خداوند کور نیست! ولی مسیح دجال چشم راستش کور است.

صحیح بخاری ج3، ص 1269، باب 49، ح 3256؛ دار النشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا
----------------------------------------------

5- خدای وهابیت «پا» دارد!

خدای وهابیت علاوه بر چشم، «پا» هم دارد، و اتفاقاً با همان پا، وارد جهنم هم می شود:

«قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " لاَ تَزَالُ جَهَنَّمُ تَقُولُ: هَلْ مِنْ مَزِیدٍ، حَتَّى یَضَعَ رَبُّ العِزَّةِ فِیهَا قَدَمَهُ، فَتَقُولُ: قَطْ قَطْ وَ عِزَّتِکَ »

پیغمبرفرمود: در روز قیامت اهل جهنم به آتش انداخته می شوند، و جهنم مدام تقاضای زیادت می کند؛ تا اینکه خداوند پای خود را در جهنم می گذرد. در اینجاست که جهنم می گوید تو را به عزتت سوگند بس است بس است.

صحیح بخاری ج8، ص 134، بَابُ الحَلِفِ بِعِزَّةِ اللَّهِ وَصِفَاتِهِ وَکَلِمَاتِهِ، ح 6661؛ المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة، مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی، الطبعة: الأولى، 1422هـ

----------------------------------------------

6- خدای وهابیت «دست» دارد!

«حَدَّثَنَا أَبُو هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «إِنَّ یَمِینَ اللَّهِ مَلْأَى لاَ یَغِیضُهَا نَفَقَةٌ...، أَرَأَیْتُمْ مَا أَنْفَقَ مُنْذُ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ، فَإِنَّهُ لَمْ یَنْقُصْ مَا فِی یَمِینِهِ... وَ بِیَدِهِ الأُخْرَى الفَیْضُ - أَوِ القَبْضُ - یَرْفَعُ وَ یَخْفِضُ»

ابوهریره می گوید: رسول خدا فرمود: دست راست خداوند پر است، و از انفاق و احسانش کم نمی شود. و از آن روزی که آسمانها و زمین را آفریده است احسان می کند و از آنچه در دست او است کم ننموده است. و در دست دیگر خدا فیض و احسان است.

صحیح بخاری ج6 ص2699 کتاب التوحید، باب وکان عرشه علی الماء، ح 6983؛ دار النشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت - 1407 - 1987 ، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفى دیب البغا

----------------------------------------------

7- خدای وهابیت مریض می شود!

و جالب است که خدای وهابیت بعضی مواقع مریض هم می شود، چشم درد می گیرد، و ملائکه نیز به عیادت خداوند می روند!!

«اشتکت عیناه فعادته الملائکة»

بعضی وقت ها، خداوند چشم درد می گیرید، و ملائکه به ملاقات او می رود.

الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص106؛ دار النشر: دار المعرفة - بیروت - 1404، تحقیق: محمد سید کیلانی

معمولاً کسی که به عیادت مریضی می رود، یک آب میوه ای، کمپوتی با خودش می برد. حالا اگر خدای اینها هم اهل خورد و خوراک باشد برای خدا می برند، وگر نه وقتی به عیادت خدا می روند، شاید کاهی، یونجه ای برای الاغ خدا می برند!!
وقتی خدای وهابیت به زیارت قبر «احمد بن حنبل» می رود!!

«ابن جوزی» نقل می کند:

«حدثنی ابوبکر بن مکارم ابن ابی یعلی الحربی – وکان شیخاً صالحاً – قال: کان قد جاء فی بعض السنین مطر کثیر جداً قبل دخول رمضان بأیام فنمت لیلة فی رمضان فأریت فی منامی کأنی قد جئت علی عادتی الی قبر الإمام أحمد بن حنبل أزوره فرأیت قبره قد إلتصق بالأرض، حتی بقی بینه و بین الأرض مقدار ساف أو سافین، فقلت: إنما تم هذا علی قبر الإمام أحمد من کثرة الغیث! فسمعته من القبر و هو یقول: لا، بل هذا من هیبة الحق عز و جل لأنه عز و جل قد زارنی!»

ابوبکر بن مکارم که مرد صالحی بود برای من نقل می کرد که در یکی از سال ها، باران خیلی زیادی آمد. من در شبی از شبهای ماه رمضان خوابیدم و درخواب دیدم که طبق عادت همیشگی خودم، آمدم کنار قبر آقای احمد بن حنبل تا او را زیارت کنم. دیدم که قبر او، به زمین چسبیده است، با خودم گفتم که شاید به خاطر بارش باران بوده که این قبر، آثارش را که باید مقداری بلند باشد، از بین برده است. همان گونه که داشتم به این مسئله فکر می کردم، یک دفعه شنیدم که ندائی از قبر آمد و آقای احمد بن حنبل گفت: نه، این که می بینی قبر من با زمین یکسان شده و هیچ برآمدگی ندارد، از هیبت خداوند است؛ زیرا خداوند به زیارت قبر من آمده بود!

آقایان وهابی ها داد و فریاد می کنند که رفتن به زیارت قبر امام رضا (علیه السلام) شرک است، ولی در اینجا می گویند که خداوند به زیارت قبر احمد بن حنبل می رود!! چه می دانیم شاید خداوند هم نعوذبالله مشرک شده است!!

راوی می گوید که «احمد بن حنبل» ادامه داد و گفت:

«فسألته عن سرّ زیارته إیای فی کل عام، فقال عز وجل: یا أحمد! لأنک نصرت کلامی، فهو ینشر و یتلی فی المحاریب»

سؤال کردم از خدا: چرا هر سال به زیارت قبر من می آیی؟ خداوند فرمود: ای احمد! تو کلام مرا در میان مردم منتشر کردی؛ کلام من در میان مردم خوانده می شود و در محراب ها تلاوت می شود.

برای اینکه وهابیت، غلوّ نکنند و بگویند حتما آقای احمد بن حنبل به قدری مقامش بالاست که خداوند به زیارتش می آید، می گویند:

«فقال لی: یا بنی! لیس هذا کرامة لی و لکن هذا کرامة لرسول الله! لأن معی شعرات من شعره! ألا و من یحبنی یزورنی فی شهر رمضان! قال ذلک مرتین»

احمد بن حنبل به من گفت: فرزندم! خداوند که به زیارت قبر من می آید، به خاطر جایگاه من نیست، بلکه به خاطر کرامت رسول الله است؛ زیرا همراه من، موئی از موهای پیامبر است و به خاطر آن است که خداوند هر سال به زیارت قبر من می آید.

مناقب الإمام احمد بن حنبل، ابن جوزی، باب الثانی والتسعون، فصل فی ذکر المنامات التی رئی فیها احمد بن حنبل، ص 607 ؛ تحقیق: د. عبدالله بن عبدالمحسن الترکی؛ دارالنشر: هجر للطباعة والنشر

----------------------------------

8- عرش الهی از سنگینی خدای وهابیت ناله می کند!

در بسیاری از منابع معتبر اهل سنت، روایت عجیبی از طریق خلیفه دوم عمر بن خطاب، به پیامبر نسبت داده شده است:

«عن عمر رضی الله عنه: أن امرأة أتت النبی صلی الله علیه و سلم فقالت: أدع الله أن یدخلنی الجنة، فعظم الرب تبارک و تعالی و قال: إن کرسیه وسع السماوات و الأرض و إن له أطیطا کأطیط الرحل الجدید، إذا رکب من ثقله»

عمر بن خطاب نقل می کند: زنی آمد نزد نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) گفت: دعا کن که خداوند مرا وارد بهشت گرداند. پیغمبر بعد از حمد و ثنای الهی گفت: عرش خداوند به وسعت آسمانها و زمین است و وقتی خداوند سوار بر عرش می شود، عرش خداوند مانند یک شتر جوان و نوپایی است که وقتی تازه می خواهند بر آن سوار شوند، از سنگینی خداوند ناله می کند.

تفسیر طبری، ج3، ص10؛ دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1405

مجمع الزوائد للهیثمی، ج1، ص83؛ دار النشر: دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت - 1407

کنز العمال للمتقی الهندی، ج10، کتاب العظمه من قسم الأفعال، ص169، ح 29863؛ دار النشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1419هـ-1998م، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمود عمر الدمیاطی

تفسیر إبن کثیر، ج1، ص311؛ دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1401

الدر المنثور للسیوطی، ج2، ص17؛ دار النشر: دار الفکر - بیروت - 1993

جامع الأحادیث سیوطی، ج14، ص 339، باب مسند عمر بن خطاب، ح3735

البدایة والنهایة، ج1، ص11؛ دار النشر: مکتبة المعارف - بیروت

بیان تلبیس الجمهیه، ج1، ص572؛ دار النشر: مطبعة الحکومة - مکة المکرمة - 1392 ، الطبعة: الأولى، تحقیق: محمد بن عبد الرحمن بن قاسم

آقای «هیثمی» این روایت را نقل می کند و می گوید:

«رواه البزار و رجاله رجال الصحیح»

این روایت را آقای بزار در مسند خود نقل کرده و تمام راویان آن صحیح هستند.

مجمع الزوائد للهیثمی، ج1، ص84؛ دار النشر: دار الریان للتراث/‏دار الکتاب العربی – القاهرة، بیروت - 1407

خداوند بعد از خلقت جهان به پشت خوابید و پای خود را روی پای دیگر انداخت!!

آقای «طبرانی» در روایتی صحیح السند نقل می کند:

« عَنْ عُبَیْدِ بْنِ حُنَیْنٍ، قَالَ: بَیْنَا أَنَا جَالِسٌ إِذْ جَاءَنِی قَتَادَةُ بْنُ النُّعْمَانِ، فَقَالَ لِی: انْطَلَقْ بِنَا یَا ابْنَ حُنَیْنٍ إِلَى أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، فَإِنِّی قَدْ أُخْبِرْتُ أَنَّهُ قَدِ اشْتَکَى، فَانْطَلَقْنَا عَلَى أَبِی سَعِیدٍ فَوَجَدْنَاهُ مُسْتَلْقِیًا رَافِعًا رِجْلَهُ الْیُمْنَى عَلَى الْیُسْرَى، فَسَلَّمْنَا وَجَلَسْنَا، فَرَفَعَ قَتَادَةُ بْنُ النُّعْمَانِ یَدَهُ إِلَى رِجْلِ أَبِی سَعِیدٍ فَقَرَصَهَا قَرْصَةً شَدِیدَةً، فَقَالَ أَبُو سَعِیدٍ: سُبْحَانَ اللهِ یَا ابْنَ آدَمَ لَقَدْ أَوْجَعَنِی، فَقَالَ لَهُ: ذَلِکَ أَرَدْتُ، فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: " إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمَّا قَضَى خَلْقَهُ اسْتَلْقَى فَوَضَعَ إِحْدَى رِجْلَیْهِ عَلَى الْأُخْرَى، وَقَالَ: لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِی أَنْ یَفْعَلَ هَذَا "، فَقَالَ أَبُو سَعِیدٍ: لَا جَرَمَ، وَاللهِ لَا أَفْعَلُهُ أَبَدًا.»

عبید بن حنین می گوید: من نشسته بودم که قتاده بن نعمان به پیش من آمد و گفت: پاشو با هم به پیش ابوسعید خدری برویم ای ابا حنین! من خبری شنیدم که از او شاکی شدم. ما رفتیم خدمت أبو سعید خدری و دیدیم که به پشت خوابیده است و پای راستش را روی پای چپ خود انداخته است. بر او سلام کردیم و قتادة آمد نیشگونی شدید از پای أبو سعید گرفت و أبو سعید گفت: سبحان الله! این پسر آدم! مرا به درد آوردی. قتاده گفت: من هم همین را می خواستم. پیامبر (صلی الله علیه و سلم) فرمود: خداوند وقتی خلقت جهان را تمام کرد، به پشت خوابید و یکی از پاهایش را روی پای دیگرش انداخت و فرمود: سزاوار نیست برای هیچ یک از بندگانم که هم چنین کاری را بکند. أبو سعید گفت: به خدا قسم! من هم دیگر این کار را نمی کنم.

المعجم الکبیر للطبرانی، ج19، ص13، باب عُبَیْدُ بْنُ حُنَیْنَ، عَنْ قَتَادَةَ بْنِ النُّعْمَانِ، ح18؛ المحقق: حمدی بن عبد المجید السلفیا، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة – القاهرة، الطبعة: الثانیة

آقای «أبو یعلی» بعد از این که این روایت را نقل می کند می نویسد:

«قال أبو محمد الخلال: هذا حدیث إسناده کلهم ثقات و هم مع ثقتهم شرط الصحیحین.»

أبو محمد خلال می گوید: این روایتی است که تمام راویانش ثقه هستند و تمام شرایط صحیح بخاری و صحیح مسلم در این روایت هست.

إبطال التأویلات لأخبار الصفات، أبی یعلی، ج1، ص188 و 189؛ دارالنشر: مکتبه دارالامام الذهبی، کویت،۱۴۱۰ق

----------------------------------

9- خدای وهابیت را چهار فرشته حمل می کنند!

«إبن خزیمه» در کتاب «توحید»، روایتی را نقل می کند که «عبدالله بن عمر»، فردی را به سوی «عبدالله بن عباس» فرستاد و گفت:

«هل رأی محمد ربه؟ فأرسل إلیه عبدالله بن عباس أن نعم، فردّ علیه عبدالله بن عمر رسوله أن کیف رآه؟ فأرسل انه رآه فی روضة خضراء، دونه فراش من ذهب علی کرسی من ذهب، یحمله أربعة من الملائکة، ملک فی صورة رجل و ملک فی صورة ثور و ملک فی صورة نسر و ملک فی صورة أسد.»

آیا پیامبر، خدا را دیده است؟ عبدالله بن عباس می گوید: بله. عبدالله بن عمر باز هم آن فرد را فرستاد و گفت: خدا را چگونه دیده است؟ عبدالله بن عباس گفت: خدا را در یک چمن زار سرسبز دیده است که در زیر خداوند، رختخوابی از طلا بود که بر روی تختی از طلا بود و 4 نفر از ملائکه، او را حمل می کنند و یک ملک به صورت مرد است و یک ملک به صورت گاو است و یک ملک به صورت کرکس است و یک ملک هم به صورت شیر است.

توحید إبن خزیمة، ج2، ص483، باب بَابُ ذِکْرِ الْأَخْبَارِ الْمَأْثُورَةِ فِی إِثْبَاتِ رُؤْیَةِ النَّبِیِّ، دار النشر: مکتبة الرشد - السعودیة - الریاض - 1414هـ - 1994م ، الطبعة: الخامسة، تحقیق: عبد العزیز بن إبراهیم الشهوان

جالب این است که در اول این کتاب، آقای إبن خزیمة شرط کرده است که من در این کتاب، جز احادیث صحیح که با سند ثقه به پیامبر رسیده باشد، نیاورده ام. یعنی تمام روایات کتاب من، سنداً صحیح است و راویانش تا پیامبر، ثقه هستند.

توحید لإبن خزیمة، ج1، ص11


نتیجه:

آنچه نقل شد، مختصری بود از خصوصیات و ویژگی های خدائی که فرقه ضاله وهابیت، به عنوان توحید اصلی و حقیقی مطرح می کند و دیگر مسلمانها را به دلیل پیروی نکردن از این توحید، متهم به شرک و کفر می کند و بعد هم فتوای قتل آنها را صادر می کند!
مطالب عجیب و غریب، و نسبت های ناروا و دور از شأن حضرت رب العالمین، که به واسطه نبی مکرم(ص)، و یا از طریق صحابه ایشان، به خداوند متعال نسبت داده شده است که با عقل سلیم بشری، و با تأملی اندک در آیات نورانی قرآن کریم، بطلان تمامی این ادعاها و نسبت ها روشن خواهد شد.



فــیـــلــم

خدای وهابی ها = خدای جسم دار و بی ریش و موفرفری و الاغ سوار

(اثبات از کتب اهل سنت)

  برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.

  برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">