شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس وبلاگ و آدرس ‌های پست‌ها را به شیعیان و اهل‌سنتی که می‌شناسید بفرستید

پربازدیدترین مطالب

شبهه اهل سنت:

پیامبر (ص) از نظر ما اهل سنت ، امی و درس نخوانده است و نمی توانسته بنویسد. پس این روایت قرطاس (کاغذ و قلم) که می گویند پیامبر (ص) در آخرین لحظات عمرش گفته که قلم و کاغذ بیاورید که من چیزی بنویسم که گمراه نشوید ، باطل است و واقعیت ندارد و در نتیجه جسارت عمر بن خطاب به ایشان هم رخ نداده است!


پاسخ:


اولا:

حتی اگر فرض کنیم که به ادعای شما ، پیامبر اسلام نوشتن نمی دانست ، باز هم اهل سنت نمی توانند این اهانت عمر بن الخطاب را توجیه کنند ؛ چرا که در طول تاریخ رسم نبوده است که خود حاکم ، پادشاه و یا امیر یک مملکت خودش قلم بردارد و شروع کند به نوشتن نامه و ... ؛ بلکه هر حاکمی نفراتی داشته است که آن ها نامه را می نوشتند و در آخر خود حاکم آن را امضاء می کرده است . و اگر از مردم بپرسند که این نامه را کی نوشته ، می گویند فلان حاکم نه کاتب او ؛ یعنی این نامه به نام همان حاکم ثبت می شود ؛ با اینکه خود او نامه را ننوشته ؛ بلکه کاتب او نوشته و او در آخر امضاء کرده است .

این مطلب در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز صادق است . همان طور که در طول حکومت 10 ساله پیامبر در مدینه ، ده ها نامه ، به پادشاهان و امراء کشورهای دیگر نوشته بود ، این نامه را می نوشت . اگر آن ها را خودش نوشته باشد ، این نامهء آخری را هم می توانست بنویسد . اگر آن ها را صحابه به دستور رسول خدا نوشته باشد ، این نامه را نیز همان طور می نوشتند و رسول خدا در آخر آن را مهر می کرد .

پس هیچ راه فراری برای اهل سنت در این باره باقی نمی ماند و آن ها نمی توانند این جسارت عمر بن خطاب به رسول خدا را توجیه کنند .


دوما:

روایت قرطاس (کاغذ و قلم) در 6 جای صحیح بخاری و 3 جای صحیح مسلم آمده است و از مسلم ترین رویدادهای تاریخی است و جای کوچکترین شک و تردیدی در وقوع آن وجود ندارد. اهل سنت اگر می خواهند این اتفاق را نادیده بگیرند باید 2 کتاب اصلی خود (صحیح بخاری و صحیح مسلم) را آتش بزنند.


سوما:

پیامبر اسلام دارای علم الهی بوده است و قطعاً هم خواندن می دانستند و هم نوشتن و حتی در طول عمر شریف شان بارها اتفاق افتاده است که ایشان هم خوانده اند و هم نوشته اند . این مطلب هم از کتاب های شیعه و هم از کتاب های اهل سنت قابل اثبات است .

======================

سواد خواندن و نوشتن پیامبر در کتب شیعه

مرحوم شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه در معانی الأخبار می نویسد :

عن جعفر بن محمد الصوفی قال : سألت أبا جعفر محمد بن علی الرضا علیهم السلام فقلت : یا ابن رسول الله لم سمی النبی صلی الله علیه وآله الأمی ؟ فقال : ما یقول الناس قلت : یزعمون أنه سمی الأمی لأنه لم یکتب . فقال علیه السلام : کذبوا ، علیهم لعنة الله ، أنی ذلک والله عز وجل یقول فی محکم کتابه : " هو الذی بعث فی الأمیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته ویزیکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة " فکیف کان یعلمهم ما لا یحسن والله لقد کان رسول الله صلی الله علیه وآله یقرء ویکتب باثنین وسبعین - أو قال ، بثلاثة وسبعین - لسانا وإنما سمی الأمی لأنه کان من أهل مکة ومکة من أمهات القری ، وذلک قول الله عز وجل " لتنذر أم القری ومن حولها " .

از امام جواد علیه السلام سؤال کردند :

ای فرزند رسول خدا ! چرا به پیامبر اسلام « امی » می گفتند ؟ حضرت سؤال کرد : " مردم [مخالفین شیعه ] چه می گویند ؟ گفتند : مردم فکر می کنند که آن حضرت به این خاطر امی نامیده شده بود ؛ چون نمی توانست بنویسد . امام جواد در جواب فرمود :

دروغ می گویند ! لعن بر آن ها باد . چطور نمی توانستند بنویسند ؛ در حالی که خداوند در آیات محکم قرآنش می فرماید :

او خدای است که رسولش را در میان بی سوادان برانگیخت تا برای آن ها آیات خداوند را تلاوت و آن ها را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به آن ها بیاموزد .

چطور کسی که نمی تواند بنوسید ، می تواند کتاب را به دیگران بیاموزد ؟ به خدا قسم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به هفتاد و دو یا هفتاد و سه زبان می خواندند و می نوشتند . به این دلیل به آن حضرت «امی » می گفتند ؛ چون او از اهل مکه بود و مکه در آن زمان « ام القری » محسوب می شده است ؛ چنانچه خداوند در قرآّنش می فرماید :

ما تو را فرستادیم تا اهل «ام القری » [مکه ] را و کسانی که در اطراف آن زندگی می کنند ، انذار کنی .

معانی الأخبار - الشیخ الصدوق - ص 53 - 54 و بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 16 - ص 132 - 133 .

باز نظیر این روایت را عبد الرحمن بن الحجاج از آقا امام صادق علیه السلام نقل می کند :

قال أبو عبد الله علیه السلام ان النبی صلی الله علیه وآله کان یقرأ ویکتب و یقرأ ما لم یکتب .

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم می خواندند و هم می نوشتند و حتی چیزهایی را که هنوز نوشته نشده بود ، می خواندند .

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 247 .

با این بیان امام جواد و امام صادق علیهما السلام شکی باقی نمی ماند که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هم خواندن بلد بودند و هم می نوشتند .

======================

سواد خواندن و نوشتن پیامبر در کتب اهل سنت

محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح ترین کتاب اهل سنت اعتراف می کند که رسول خدا در جریان صلح حدیبیه که میان مسلمین و کفار قریش بر سر نوشتن کلمهء « رسول الله » در عقد نامه اختلاف شده بود ، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً عقد نامه را گرفت و متن عقد نامه را نوشت :

فأخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم الکتاب فکتب هذا ما قاضی محمد بن عبد الله لا یدخل مکة سلاح الا فی القراب .

پیامبر اسلام عقد نامه را گرفت و نوشت :

هذا ما قاضی محمد ...

صحیح البخاری - البخاری - ج 3 - ص 168 .

سیوطی عالم اهل سنت در کتابش نقل می کند :

ما مات النبی صلی الله علیه وسلم حتی قرأ وکتب .

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا نرفت ؛ مگر این که می نوشت و می خواند .

الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج 3 - ص 131 .

عامر شعبی که در نزد اهل سنت جایگاه ویژه ای دارد در این باره می نویسد :

انه قد قرأ صحیفة لعیینة واخبر بمعناها .

پیامبر اکرم نامة شخصی به نام عیینه را شخصاً مطالعه کرد و از آن چه در آّن نوشته شده بود ، خبر داد .

المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز - ابن عطیة الأندلسی - ج 4 - ص 322 و تفسیر القرطبی - القرطبی - ج 13 - ص 352 و تفسیر البحر المحیط - أبی حیان الأندلسی - ج 7 - ص 151 و مکاتیب الرسول - الأحمدی المیانجی - ج 1 - ص 96 .

بسیاری از علمای اهل سنت این روایت را نقل کرده اند :

رأیت لیلة أسری بی علی باب الجنة مکتوبا : الصدقة بعشر أمثالها . والقرض بثمانیة عشر .

سنن ابن ماجة - محمد بن یزید القزوینی - ج 2 - ص 812 و المغنی - عبد الله بن قدامه - ج 4 - ص 352 - 353 و الشرح الکبیر - عبد الرحمن بن قدامه - ج 4 - ص 352 - 353 و کشاف القناع - البهوتی - ج 3 - ص 365 و مسند الشامیین - الطبرانی - ج 2 - ص 419 و الجامع الصغیر - جلال الدین السیوطی - ج 2 - ص 5 و کنز العمال - المتقی الهندی - ج 6 - ص 210 و تفسیر القرطبی - القرطبی - ج 3 - ص 240 و تفسیر الثعالبی - الثعالبی - ج 1 - ص 527 - 528 و الدر المنثور - جلال الدین السیوطی - ج 4 - ص 153 و الکامل - عبد الله بن عدی - ج 3 - ص 11 و تهذیب التهذیب - ابن حجر - ج 3 - ص 110 و السیرة الحلبیة - الحلبی - ج 2 - ص 135 و ..

متبادر از این « رأیت » این است که خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرائت فرموده اند نه این که مضمونش را از طریق خداوند فهمیده باشند .

آلوسی از علمای بزرگ اهل سنت در تفسیرش : ج 21 - ص 5 بعد از نقل این حدیث می نویسد :

والقدرة علی القراءة فرع الکتابة... ویشهد للکتابة أحادیث فی " صحیح البخاری " . وغیره کما ورد فی صلح الحدیبیة فأخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم الکتاب ولیس یحسن یکتب فکتب هذا ما قاضی علیه محمد بن عبد الله الحدیث ،

قدرت بر خواندن ، فرع بر کتاب است ... روایاتی در صحیح بخاری و ... نیز تأیید می کند که رسول خدا می توانستند بنویسند . چنانچه در قضیهء صلح حدیبیه خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شخصاً عقد نامه را گرفت و نوشت :

هذا ما قاضی علیه محمد بن عبد الله .

با این توضیحات ثابت می شود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هم قدرت بر خواندن داشتند و هم در موارد متعددی نوشته اند .

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">