شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس وبلاگ و آدرس ‌های پست‌ها را به شیعیان و اهل‌سنتی که می‌شناسید بفرستید

پربازدیدترین مطالب
«اسحاق کِنْدى» که از فلاسفه اسلام و عرب به شمار مى‏ رفت و در عراق اقامت داشت، کتابى تألیف نمود به نام «تناقض هاى قرآن»!

او مدت هاى زیادى در منزل نشسته و گوشه نشینى اختیار کرده و خود را به نگارش آن کتاب مشغول ساخته بود .

روزى یکى از شاگردان او به محضر امام حسن عسکرى (ع) شرفیاب شد .

هنگامى که چشم امام به او افتاد ، فرمود : آیا در میان شما مردى رشید وجود ندارد که گفته‏ هاى استادتان «کندى» را پاسخ گوید ؟

شاگرد عرض کرد : ما همگى از شاگردان او هستیم و نمى‏ توانیم به اشتباه استاد اعتراض کنیم .

امام حسن عسکری (ع) فرمود : اگر مطالبى به شما تلقین و تفهیم شود مى‏ توانید آن را براى استاد نقل کنید ؟

شاگرد گفت : آرى .

امام (ع) فرمود : از اینجا که برگشتى به حضور استاد برو و با او به گرمى و محبت رفتار نما و سعى کن با او انس و الفت پیدا کنى . هنگامى که کاملا انس و آشنایى به عمل آمد ، به او بگو : مساله‏ اى براى من پیش آمده است که غیر از شما کسى شایستگى پاسخ آن را ندارد و آن مسئله این است که : آیا ممکن است گوینده قرآن از گفتار خود معانى اى غیر از آنچه شما حدس مى‏ زنید اراده کرده باشد ؟

او در پاسخ خواهد گفت : بله ممکن است چنین منظورى داشته باشد . در این هنگام بگو شما چه مى‏ دانید ، شاید گوینده قرآن معانى دیگرى غیر از آنچه شما حدس مى‏ زنید ، اراده کرده باشد و شما الفاظ او را در غیر معناى خود به کار برده ‏اید ؟

امام (ع) در اینجا اضافه کرد : او آدم باهوشى است ، طرح این نکته کافى است که او را متوجه اشتباه خود کند .

شاگرد به حضور استاد رسید و طبق دستور امام حسن عسکری (ع) رفتار نمود تا آنکه زمینه براى طرح مطلب مساعد گردید .

سپس سوال امام (ع) را به این نحو مطرح ساخت : آیا ممکن است گوینده ‏اى سخنى بگوید و از آن مطلبى اراده کند که به ذهن خواننده نیاید ؟ و به دیگر سخن : مقصود گوینده چیزى باشد مغایر با آنچه در ذهن مخاطب است ؟

فیلسوف عراقى با کمال دقت به سؤال شاگرد گوش داد و گفت : سؤال خود را تکرار کن .

شاگرد سوال را تکرار نمود .

استاد تأملى کرد و گفت : آرى ، هیچ بعید نیست امکان دارد که چیزى در ذهن گوینده سخن باشد که به ذهن مخاطب نیاید و شنونده از ظاهر کلام گوینده چیزى بفهمد که وى خلاف آن را اراده کرده باشد .

استاد که مى ‏دانست شاگرد او چنین سوالى را از پیش خود نمی‏ تواند مطرح نماید و در حدّ اندیشه او نیست ، رو به شاگرد کرد و گفت : تو را قسم مى‏ دهم که حقیقت را به من بگویى ، چنین سؤالى از کجا به فکر تو خطور کرد ؟

شاگرد : چه ایرادى دارد که چنین سوالى به ذهن خود من آمده باشد ؟

استاد : نه ، تو هنوز زود است که به چنین مسائلى رسیده باشى . به من بگو این سؤال را از کجا یاد گرفته اى ؟

شاگرد : حقیقت این است که ، «ابو محمد» (امام حسن عسکرى (ع)) مرا با این سوال آشنا نمود .

استاد : اکنون واقع امر را گفتى .

سپس افزود : چنین سوال هایى تنها زیبنده این خاندان است . (آنان هستند که می‏توانند حقیقت را آشکار سازند.)

آن گاه استاد با درک واقعیت و توجه به اشتباه خود ، دستور داد آتشى روشن کردند و آنچه را که به عقیده خود درباره «تناقض هاى قرآن» نوشته بود تماما سوزاند !

برای دیدن سایر مناظرات امامان به این صفحه بروید:

http://14mah.blog.ir/post/34

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">