بی ادبی های متعدد عایشه نسبت به پیامبر (ص)
(اثبات از کتب اهل سنت)
احترام به رسول خدا و رعایت ادب در مقابل آن حضرت، بلکه در مقابل بزرگان، مسأله اى است که هر انسان عاقلى آن را میفهمد و نیاز به تعلیم ندارد. وقتى ابوبکر و عمر صداى خود را در مقابل رسول خدا بلند کردند آیات اول سوره حجرات نازل شد و اعمال آنها را باطل شده اعلام کرد، و این نشان میدهد که باید آنها میفهمیدند که در مقابل آن حضرت حتى صداى خود را نباید بلند کنند. حال میخواهیم بدانیم که آیا عایشه احترام حضرتش را نگه میداشت؟
حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْبَةَ، حَدَّثَنَا شَبَابَةُ بْنُ سَوَّارٍ، حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ الْمُغِیرَةِ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: " کَانَ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ تِسْعُ نِسْوَةٍ، فَکَانَ إِذَا قَسَمَ بَیْنَهُنَّ، لَا یَنْتَهِی إِلَى الْمَرْأَةِ الْأُولَى إِلَّا فِی تِسْعٍ، فَکُنَّ یَجْتَمِعْنَ کُلَّ لَیْلَةٍ فِی بَیْتِ الَّتِی یَأْتِیهَا، فَکَانَ فِی بَیْتِ عَائِشَةَ، فَجَاءَتْ زَیْنَبُ، فَمَدَّ یَدَهُ إِلَیْهَا، فَقَالَتْ: هَذِهِ زَیْنَبُ، فَکَفَّ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَدَهُ، فَتَقَاوَلَتَا حَتَّى اسْتَخَبَتَا، وَأُقِیمَتِ الصَّلَاةُ، فَمَرَّ أَبُو بَکْرٍ عَلَى ذَلِکَ، فَسَمِعَ أَصْوَاتَهُمَا، فَقَالَ: اخْرُجْ یَا رَسُولَ اللهِ إِلَى الصَّلَاةِ، وَاحْثُ فِی أَفْوَاهِهِنَّ التُّرَابَ، فَخَرَجَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَتْ عَائِشَةُ: الْآنَ یَقْضِی النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ صَلَاتَهُ، فَیَجِیءُ أَبُو بَکْرٍ فَیَفْعَلُ بِی وَیَفْعَلُ، فَلَمَّا قَضَى النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ صَلَاتَهُ، أَتَاهَا أَبُو بَکْرٍ، فَقَالَ لَهَا قَوْلًا شَدِیدًا، وَقَالَ: أَتَصْنَعِینَ هَذَا "
خلاصه ترجمه: انس میگوید که رسول خدا 9 زن داشت... هر که نوبتش بود در آن شب همه زنها آنجا جمع میشدند یک شب که نوبت عایشه بود زینب وارد شد. پیامبر دستش را به سوى او دراز کرد. عایشه گفت: این زینب است! (یعنى شبى که نوبت من است چرا به زنى دیگر دست میزنى!) حضرت دست باز داشت. گفتگوى آن دو (پیامبر و عایشه) بالا گرفت و صدا بلند شد. وقت نماز شد. ابوبکر از آنجا گذشت و صداى آن دو را شنید و گفت: یا رسول اللّه بیا نماز و بر دهانشان خاک بریز. پیامبر خارج شد. عایشه گفت: الآن پیامبر نماز را تمام میکند و ابوبکر می آید و با من برخورد میکند. چون پیامبر نمازش تمام شد ابوبکر آمد و سخن تندى به او گفت و (در ضمن آن) گفت: آیا اینگونه (با پیامبر) رفتار میکنى؟!
صحیح مسلم ج2 ص1084 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، عدد الأجزاء: 5.
شاید لازم به توضیح نباشد که وقتى پیامبر دست از زینب باز داشت چه کسى شروع به پرخاشگرى کرد. چرا باید عایشه آنچنان رفتارى داشته باشد که ابوبکر با او چنان برخورد تندى داشته باشد؟ با آنکه ابوبکر خود در حضور رسول خدا صدا بلند کرده بود و نتیجه آن نزول آیات اول سوره حجرات بود. ممکن است گفته شود که ابوبکر چون میدانست که نباید با رسول خدا چنین کرد و إلاّ تمامى اعمال خوب انسان ضایع میشود؛ این بود که با دخترش تندى کرد. در پاسخ گوئیم: با این حساب این جریان بعد از نزول آیات سوره حجرات بود و عایشه با علم به اینکه نباید در حضور رسول خدا صدا بلند کرد چنان کرد که گفتیم. بنابراین باید گفت همه اعمال خوب او ضایع و تباه شد.
سؤالى که در اینجا مطرح میباشد این است که آیا او بعد از آن جریان توبه کرد؟ به این روایت توجه فرمائید:
حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ مَعِینٍ، حَدَّثَنَا حَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا یُونُسُ بْنُ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنِ الْعَیْزَارِ بْنِ حُرَیْثٍ، عَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ، قَالَ: اسْتَأْذَنَ أَبُو بَکْرٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَلَى النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَسَمِعَ صَوْتَ عَائِشَةَ عَالِیًا، فَلَمَّا دَخَلَ تَنَاوَلَهَا لِیَلْطِمَهَا، وَقَالَ: أَلَا أَرَاکِ تَرْفَعِینَ صَوْتَکِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَجَعَلَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَحْجِزُهُ، وَخَرَجَ أَبُو بَکْرٍ مُغْضَبًا، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حِینَ خَرَجَ أَبُو بَکْرٍ «کَیْفَ رَأَیْتِنِی أَنْقَذْتُکِ مِنَ الرَّجُلِ؟» قَالَ: فَمَکَثَ أَبُو بَکْرٍ أَیَّامًا، ثُمَّ اسْتَأْذَنَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَوَجَدَهُمَا قَدِ اصْطَلَحَا، فَقَالَ لَهُمَا: أَدْخِلَانِی فِی سِلْمِکُمَا کَمَا أَدْخَلْتُمَانِی فِی حَرْبِکُمَا، فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «قَدْ فَعَلْنَا قَدْ فَعَلْنَا»
نعمان بن بشیر میگوید: ابوبکر اجازه خواست که بر پیامبر صلی الله علیه وسلم وارد شود. صداى عایشه را شنید که بلند است. چون داخل شد خواست او را بزند و گفت: چرا بر سر رسول خدا صلی الله علیه وسلم فریاد میزنى؟ پیامبر صلی الله علیه وسلم مانع از کتک خوردن عایشه شد. ابوبکر با غضب خارج شد. پیامبر صلی الله علیه وسلم به عایشه گفت: من تو را از کتک خوردن نجات دادم. چند روز بعد ابوبکر اجازه ورود خواست. آن دو آشتى کرده بودند. گفت: همانگونه که هنگام جنگ شما به من اجازه دادید هنگام صلح نیز اجازه دهید و پیامبر صلی الله علیه وسلم دوبار فرمود: اجازه دادیم.
سنن أبی داود ج4 ص300 المؤلف: أبو داود سلیمان بن الأشعث بن إسحاق بن بشیر بن شداد بن عمرو الأزدی السَِّجِسْتانی (المتوفى: 275هـ)، المحقق: محمد محیی الدین عبد الحمید، الناشر: المکتبة العصریة، صیدا - بیروت، عدد الأجزاء: 4.
عمل ابوبکر نشان میدهد که او میدانست نباید در حضور پیامبر صلی الله علیه وسلم صدا بلند کرد و عایشه با آنکه یکبار توبیخ شده بود باز هم تکرار کرد و این نشان میدهد که او زنى پرخاشگر بود و ما سراغ نداریم که او توبه کرده و مطیع خدا و رسولش بوده و از پرخاشگرى و مخالفت با پیامبر صلی الله علیه وسلم و ایذاء آن حضرت دست کشیده باشد.
به نمونه هاى دیگر توجه فرمائید:
حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ، قَالَ: حَدَّثَنِی مَالِکٌ، عَنْ أَبِی النَّضْرِ مَوْلَى عُمَرَ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ عَائِشَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، أَنَّهَا قَالَتْ: «کُنْتُ أَنَامُ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَرِجْلاَیَ، فِی قِبْلَتِهِ فَإِذَا سَجَدَ غَمَزَنِی، فَقَبَضْتُ رِجْلَیَّ، فَإِذَا قَامَ بَسَطْتُهُمَا»، قَالَتْ: وَالبُیُوتُ یَوْمَئِذٍ لَیْسَ فِیهَا مَصَابِیحُ
عایشه میگوید: من در مقابل رسول خدا صلى الله علیه وآله دراز میکشیدم (یعنى آنگاه که آن حضرت به نماز شب مشغول بود) هرگاه به سجده میرفت پایم را فشار میداد من آن را جمع میکردم و چون برمیخاست دراز میکردم.
سؤال ما این است که آیا این از مصادیق رعایت ادب است که پیامبر صلى الله علیه وآله در حال نماز باشد و عایشه پایش را به طرفش دراز کند به طورى که اگر او پایش را جمع نمیکرد نمیشد سجده کند؟ آیا محل دیگرى نبود که دراز بکشد؟ آیا حجره او آنقدر تنگ بود که جاى دیگر نمییافت؟ اینان میگویند که محل دفن پیامبر صلى الله علیه وآله و دو خلیفه اول در حجره عایشه بود و او کما کان در آنجا زندگى میکرد.
أَخْبَرَنَا قُتَیْبَةُ قَالَ: حَدَّثَنَا اللَّیْثُ، عَنْ یَحْیَى هُوَ ابْنُ سَعِیدٍ الْأَنْصَارِیُّ، عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الْوَلِیدِ بْنِ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، أَنَّ عَائِشَةَ قَالَتْ: الْتَمَسْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَأَدْخَلْتُ یَدِی فِی شَعْرِهِ، فَقَالَ: «قَدْ جَاءَکِ شَیْطَانُکِ» فَقُلْتُ: أَمَا لَکَ شَیْطَانٌ؟ فَقَالَ: «بَلَى، وَلَکِنَّ اللَّهَ أَعَانَنِی عَلَیْهِ فَأَسْلَمَ»
عایشه میگوید: با دستم رسول خدا رصلى الله علیه وآله را جستجو کردم به موهایش اصابت کرد. حضرت فرمود: (باز هم) شیطان تو به سراغت آمده است. (یعنى پنداشتى که من حق تو را به دیگرى واگذار کردم و در نوبت تو نزد همسرى دیگر رفتم).
السنن للنسائی ج7 ص72 المؤلف: أبو عبد الرحمن أحمد بن شعیب بن علی الخراسانی، النسائی (المتوفى: 303هـ)، تحقیق: عبد الفتاح أبو غدة، الناشر: مکتب المطبوعات الإسلامیة - حلب، الطبعة: الثانیة، 1406 - 1986، عدد الأجزاء: 9 (8 ومجلد للفهارس).
حَدَّثَنِی هَارُونُ بْنُ سَعِیدٍ الْأَیْلِیُّ، حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ، أَخْبَرَنِی أَبُو صَخْرٍ، عَنِ ابْنِ قُسَیْطٍ، حَدَّثَهُ أَنَّ عُرْوَةَ حَدَّثَهُ، أَنَّ عَائِشَةَ زَوْجَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، حَدَّثَتْهُ أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهَا لَیْلًا، قَالَتْ: فَغِرْتُ عَلَیْهِ، فَجَاءَ فَرَأَى مَا أَصْنَعُ، فَقَالَ: «مَا لَکِ؟ یَا عَائِشَةُ أَغِرْتِ؟» فَقُلْتُ: وَمَا لِی لَا یَغَارُ مِثْلِی عَلَى مِثْلِکَ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَقَدْ جَاءَکِ شَیْطَانُکِ» قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللهِ أَوْ مَعِیَ شَیْطَانٌ؟ قَالَ: «نَعَمْ» قُلْتُ: وَمَعَ کُلِّ إِنْسَانٍ؟ قَالَ: «نَعَمْ» قُلْتُ: وَمَعَکَ؟ یَا رَسُولَ اللهِ قَالَ: «نَعَمْ، وَلَکِنْ رَبِّی أَعَانَنِی عَلَیْهِ حَتَّى أَسْلَمَ»
عایشه میگوید: شبى رسول خدا صلى الله علیه وآله از نزدم خارج شد. من حسادتم گل کرد. حضرت آمد و دید من چه میکنم فرمود: تو را چه میشود؟ آیا (باز هم)حسادت به خرج دادى؟ گفتم: چرا مثل من بر مثل تو غیرت و حسادت به خرج ندهد؟ (یعنى من حق دارم که چنین کنم چه آنکه ممکن است تو نزد همسر دیگرى بروى!) رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: آیا (باز هم) شیطانت به سراغت آمد؟ گفتم: یا رسول اللّه آیا با من شیطان است؟ فرمود: آرى. دقت در این روایت به خوبى نشان میدهد که عایشه بیش از یکبار در عدالت رسول خدا صلى الله علیه وآله در شک بود و بى آنکه ادب حضور را رعایت کند از حضرتش میپرسد که آیا با تو هم شیطان است؟
صحیح مسلم ج 4 ص 2168 کتاب صفات المنافقین وأحکامهم باب 16 ح70 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، عدد الأجزاء: 5.
قرآن : هر کس پیامبر (ص) را اذیت کند لعنت خدا بر اوست و جهنمی است
إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّـهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّـهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَة وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِینًا (احزاب ۵۷)
«آنان که خدا و پیامبرش را مى آزارند، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان مى کند، و براى آنان عذابى خوارکننده آماده کرده است.»