شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس وبلاگ و آدرس ‌های پست‌ها را به شیعیان و اهل‌سنتی که می‌شناسید بفرستید

پربازدیدترین مطالب

شک عمر بن خطاب به نبوت پیامبر (ص) و اعتراض و توهینش به پیامبر (ص) !!!

(اثبات از کتب اهل سنت)


با وجود تصریح کامل بسیاری از کتب معتبر اهل‌تسنّن بر روایت داستان «صلح حدیبیه، اعتراض عمر به رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و تصریح به‌این‌که براین ‌اساس به نبوّت او شک ‌برده ‌است.»


عمر بن خطاب می‌گوید:

.... فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: مَا شَکَکْتُ مُنْذُ أَسْلَمْتُ إِلا یَوْمَئِذٍ فَأَتَیْتُ النَّبِیَّ (صلی الله علیه وسلم) فَقُلْتُ أَلَسْتَ رَسُولَ اللَّهِ حَقًّا قَالَ بَلَى قُلْتُ أَلَسْنَا عَلَى الْحَقِّ وَعَدُوُّنَا عَلَى الْبَاطِلِ قَالَ بَلَى قُلْتُ فَلِمَ نُعْطِی الدَّنِیَّةَ فِی دِینِنَا إِذَا قَالَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ وَلَسْتُ أَعْصِی رَبِّی وَهُوَ نَاصِرِیٌّ قُلْتُ أَوَ لَیْسَ کُنْتَ تُحَدِّثُنَا أَنَّا سَنَأْتِی الْبَیْتَ فَنَطُوفُ بِهِ قَالَ بَلَى فَخَبَّرْتُکَ أَنَّکَ تَأْتِیَهِ الْعَامَ قَالَ لا قَالَ فَإِنَّکَ تَأْتِیَهِ فَتَطُوفُ بِهِ ....

عمر گفت: قسم به خدا! از زمانى که اسلام آورده‌ام، جز امروز ( در نبوت رسول خدا ) شک نکرده‌ام. سپس نزد پیامبر آمد و گفت: اى رسول خدا! مگر شما پیامبر خدا نیستى؟!!!. پیامبر فرمود: بلى هستم. عمر گفت: مگر ما بر حق و دشمنان ما بر باطل نیستند؟ پیامبر فرمود: بلى چنین است. عمر گفت: پس چرا ذلت و حقارت در دینمان نشان‌ دهیم؟ پیامبر فرمود: من پیامبر خدا هستم و هرگز از دستورات او سرپیچى نخواهم کرد و او یاور من است. عمر گفت: مگر شما نگفتى که وارد خانه کعبه شده و طواف خواهیم کرد؟ پیامبر فرمود: آیا من گفتم که همین امسال این کار را خواهیم کرد؟ عمر گفت: نه، پیامبر فرمود: تو وارد مکه مى‌شوى و طواف خواهى کرد.

الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای211هـ)، المصنف، ج 5، ص 339، تحقیق: حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1403هـ. الطبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج 26، ص 100، ناشر: دار الفکر، بیروت – 1405هـ . التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم (متوفای354 هـ)، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج 11، ص 224، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی (متوفای354، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ – 1993م .الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج 2، ص 371، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م. ابن القیم الجوزیه، محمد بن أبی بکر أیوب الزرعی أبو عبد الله (متوفای751هـ)، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج 3، ص 295، تحقیق: شعیب الأرناؤوط - عبد القادر الأرناؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - مکتبة المنار الإسلامیة - بیروت - الکویت، الطبعة: الرابعة عشر، 1407هـ – 1986م .الکشف والبیان عن تفسیر القرآن ج9 ص60 المؤلف: أحمد بن محمد بن إبراهیم الثعلبی، أبو إسحاق (المتوفى: 427هـ) ، تحقیق: الإمام أبی محمد بن عاشور، مراجعة وتدقیق: الأستاذ نظیر الساعدی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی، بیروت - لبنان، الطبعة: الأولى 1422، هـ - 2002 م، عدد الأجزاء: 10 . الدر المنثور ج7 ص530 المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: 911هـ)، الناشر: دار الفکر - بیروت، عدد الأجزاء: 8. المعجم الکبیر ج20 ص9 المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب بن مطیر اللخمی الشامی، أبو القاسم الطبرانی (المتوفى: 360هـ)، المحقق: حمدی بن عبد المجید السلفی، دار النشر: مکتبة ابن تیمیة - القاهرة، الطبعة: الثانیة، عدد الأجزاء:25. تاریخ دمشق ج57 ص229 المؤلف: أبو القاسم علی بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساکر (المتوفى: 571هـ)، المحقق: عمرو بن غرامة العمروی، الناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، عام النشر: 1415 هـ - 1995 م، عدد الأجزاء: 80 (74 و 6 مجلدات فهارس)

 

صلح حدیبیه

 

صلح حدیبیه

جالب این که ابن حبان در صحیحش می‌گوید:
 
 
فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: مَا شَکَکْتُ مُنْذُ أَسْلَمْتُ إِلا یَوْمَئِذٍ فَأَتَیْتُ النَّبِیَّ (صلی الله علیه وسلم) ... ، عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ: فَعَمِلْتُ فِی ذَلِکَ أَعْمَالًا، یَعْنِی فِی نَقْضِ الصَّحِیفَةِ
 
بخاطر شکی که در نبوت پیامبر(صلی الله علیه وأله) داشتم، کارهای حسنه زیادی انجام دادم تا خداوند از تقصیرات من بگذرد.  

التمیمی البستی، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم (متوفای354 هـ)، صحیح ابن حبان بترتیب ابن بلبان، ج 11، ص 224، محمد بن حبان بن أحمد أبو حاتم التمیمی البستی (متوفای354، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ – 1993م.

 

بیعت رضوان

واقدی در تاریخ خود می نویسد:

 

فَکَانَ ابْنُ عَبّاسٍ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ یَقُولُ: قَالَ لِی عُمَرُ فِی خِلَافَتِهِ، وَذَکَرَ الْقَضِیّةَ: ارْتَبْت ارْتِیَابًا لَمْ أَرْتَبْهُ مُنْذُ أَسْلَمْت إلّا یَوْمئِذٍ، وَلَوْ وَجَدْت ذَلِکَ الْیَوْمَ شِیعَةً تَخْرُجُ عَنْهُمْ رَغْبَةً عَنْ الْقَضِیّةِ لَخَرَجْت. .... وَاَللهِ لَقَدْ دَخَلَنِی یَوْمئِذٍ مِنْ الشّکّ حَتّى قُلْت فِی نَفْسِی: لَوْ کُنّا مِائَةَ رَجُلٍ عَلَى مِثْلِ رَأْیِی مَا دَخَلْنَا فِیهِ أَبَدًا! ....
 
ابن عباس مى‌گوید: عمر بن خطاب در زمان خلافتش از قضیه حدیبیه یاد کرد و گفت: در آن روز (در نبوت پیامبر ) شک کردم؛ بطورى که از زمان اسلام آوردنم، چنین شکى به من دست نداده بود، اگر در آن روز کسانى را پیدا مى‌کردم که از من پیروى کنند و به دلخواه از این معاهده خارج شوند‌، من نیز خارج مى‌شدم.
قسم به خدا چنان شک کرده بودم که با خودم مى‌گفتم: اگر صد نفر با من هم نظر بود، هرگز این معاهده را نمى‌پذیرفتم.
 
الواقدی، أبو عبد الله محمد بن عمر بن واقد (متوفای207 هـ)، کتاب المغازی، ج 2، ص 94، تحقیق: محمد عبد القادر أحمد عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1424 هـ - 2004 م.

 

بیعت رضوان

 


بخاری و مسلم روایت را نقل‌ می‌کنند، امّا قسمتی را که عمر بن خطاب نسبت به نبوّت پیامبر اعتراف‌ به‌ شک ‌دارد، حذف‌ می‌کنند!!!


بخاری در صحیح خود، از سهل بن حنیف نقل می‌کند:

حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ آدَمَ، حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ عَبْدِ العَزِیزِ، عَنْ أَبِیهِ، حَدَّثَنَا حَبِیبُ بْنُ أَبِی ثَابِتٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو وَائِلٍ، قَالَ: کُنَّا بِصِفِّینَ، فَقَامَ سَهْلُ بْنُ حُنَیْفٍ، فَقَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ اتَّهِمُوا أَنْفُسَکُمْ، فَإِنَّا کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمَ الحُدَیْبِیَةِ، وَلَوْ نَرَى قِتَالًا لَقَاتَلْنَا، فَجَاءَ عُمَرُ بْنُ الخَطَّابِ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَلَسْنَا عَلَى الحَقِّ وَهُمْ عَلَى البَاطِلِ؟ فَقَالَ: «بَلَى». فَقَالَ: أَلَیْسَ قَتْلاَنَا فِی الجَنَّةِ وَقَتْلاَهُمْ فِی النَّارِ؟ قَالَ: «بَلَى»، قَالَ: فَعَلاَمَ نُعْطِی الدَّنِیَّةَ فِی دِینِنَا، أَنَرْجِعُ وَلَمَّا یَحْکُمِ اللَّهُ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ؟ فَقَالَ: «یَا ابْنَ الخَطَّابِ، إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ، وَلَنْ یُضَیِّعَنِی اللَّهُ أَبَدًا»، فَانْطَلَقَ عُمَرُ إِلَى أَبِی بَکْرٍ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ مَا قَالَ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: إِنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ، وَلَنْ یُضَیِّعَهُ اللَّهُ أَبَدًا، فَنَزَلَتْ سُورَةُ الفَتْحِ فَقَرَأَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَلَى عُمَرَ إِلَى آخِرِهَا، فَقَالَ عُمَرُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَوَفَتْحٌ هُوَ؟ قَالَ: «نَعَمْ»

ما با رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) در روز حدیبیه بودیم ... پیامبر(صلی الله علیه وآله) قصد مکه داشت و مشرکین جلوگیری کردند پیامبر(صلی الله علیه وآله)، صلح حدیبیه را با آنها امضاء کرد و این آیات سوره فتح نازل شد. خلیفه دوم به عنوان اعتراض به عملکرد پیامبر(صلی الله علیه وآله)، نزد او آمد و گفت: یا رسول الله! مگر ما بر حق نیستیم و مشرکین بر باطل؟! پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: بله. خلیفه دوم گفت: مگر نه این است که کشته های ما در بهشت و کشته های آنها در جهنم هستند؟! پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: بله. خلیفه دوم گفت: پس چرا ما این ذلّت اسلامی را پذیرفتیم؟ (بیعت رضوان و صلح حدیبیه،از نظر خدا و رسولش فتح است اما از نظر عمر بن الخطاب ذلت و خواری است). آیا می خواهید برگردیم به مدینه ... ؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: ای ابن خطاب! من رسول خدا هستم و خداوند هیچوقت مرا ضایع نمی کند. (این، ذلت و خواری نیست). خلیفه دوم از سخنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) قانع نشد و سوی ابوبکر رفت و آنچه را که به پیامبر(صلی الله علیه وآله) گفته بود، به ابوبکر هم گفت. ابوبکر گفت: او پیامبر خداست و خداوند، پیامبر خود را خوار و ضایع نمی کند. سوره فتح هم نازل شد و ...

(صحیح البخاری ج4 ص103،المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی،المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)،الطبعة: الأولى، 1422هـ/صحیح مسلم، ج5، ص175)

 

بیعت رضوان

فَجَاءَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ، فَأَتَى رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ، أَلَسْنَا عَلَى حَقٍّ وَهُمْ عَلَى بَاطِلٍ؟ قَالَ: «بَلَى»، قَالَ: أَلَیْسَ قَتْلَانَا فِی الْجَنَّةِ وَقَتْلَاهُمْ فِی النَّارِ؟ قَالَ: «بَلَى»، قَالَ: فَفِیمَ نُعْطِی الدَّنِیَّةَ فِی دِینِنَا، وَنَرْجِعُ، وَلَمَّا یَحْکُمِ اللهُ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ، فَقَالَ: «یَا ابْنَ الْخَطَّابِ، إِنِّی رَسُولُ اللهِ وَلَنْ یُضَیِّعَنِی اللهُ أَبَدًا»، قَالَ: فَانْطَلَقَ عُمَرُ فَلَمْ یَصْبِرْ مُتَغَیِّظًا.

خلیفه دوم به عنوان اعتراض به عملکرد پیامبر(صلی الله علیه وآله)، نزد او آمد و گفت: یا رسول الله! مگر ما بر حق نیستیم و مشرکین بر باطل؟! پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: بله. خلیفه دوم گفت: مگر نه این است که کشته های ما در بهشت و کشته های آنها در جهنم هستند؟! پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: بله. خلیفه دوم گفت: پس چرا ما این ذلّت اسلامی را پذیرفتیم؟ (بیعت رضوان و صلح حدیبیه،از نظر خدا و رسولش فتح است اما از نظر عمر بن الخطاب ذلت و خواری است). آیا می خواهید برگردیم به مدینه ... ؟ پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: ای ابن خطاب! من رسول خدا هستم و خداوند هیچوقت مرا ضایع نمی کند. (این، ذلت و خواری نیست). پس خلیفه دوم دور شد در حالی که صبر نداشت و بسیار خشمگین بود!

صحیح مسلم ج3 ص1411 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، عدد الأجزاء: 5.



در روایت دیگر آمده است که:
 
.... «یَا ابْنَ الخَطَّابِ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ وَلَنْ یُضَیِّعَنِی اللَّهُ أَبَدًا» فَرَجَعَ مُتَغَیِّظًا فَلَمْ یَصْبِرْ حَتَّى جَاءَ أَبَا بَکْرٍ  ...
 
با جواب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، با حالت غیظ و عصبانیت سراغ ابوبکر رفت. 

(صحیح البخاری ج6 ص136،المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی،المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر،الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)،الطبعة: الأولى، 1422ه)

 

بیعت رضوان

نکات این روایات :


1. عمر با فرمایش پیامبر (ص) قانع نشد و با گفتار ابوبکر آرام گرفت در حالی که قرآن در باره پیامبرش می فرماید: "وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏ " و خود آن حضرت در پاسخ فرمود: من فرستاده خداوندم و او را عصیان نمى‏کنم یا من پیامبر خدا هستم و خداوند هیچگاه مرا ضایع نخواهد کرد. اگر عمر از جواب پیامبر قانع گشت چرا دوباره به ابوبکر متوسل گشت؟!

2. در صحیح بخاری نقل شده که عمر گفته : "أَلَسْتَ نَبِیَّ اللَّهِ حَقًّا " !!! آیا از این عبارت شک در نبوت پیامبر (ص) استفاده نمی شود؟!

3. آیا از این که عمر بعد از پاسخ پیامبر (ص) که فرمود: "إنی رسول الله و لست أعصیه و هو ناصری" ، به آن حضرت گفته است: "أو لیس کنت تحدثنا أنا سنأتی البیت فنطوف به"  ، توبیخ ایشان نسبت به پیامبر (ص) استفاده نمی شود؟!


4. این سخنان در شرایطی بیان شد که پیامبر (ص) شدیدا نیاز به حمایت مسلمین داشت آیا این نوع موضع گیری تقویت دلیل و حجت سهیل بن عمرو و فتح ابواب شک در نبوت حضرت نبود؟!


5. در نقل صحیح مسلم این عبارت آمده است: "فَانْطَلَقَ عُمَرُ فَلَمْ یَصْبِرْ مُتَغَیِّظًا". واژه غیظ به معنای خشمناک شدن و تغیظ به معنای اظهار آن است که گاهی همراه با صوتی است که شنیده می شود. آیا از این جملات که عمر از فرمایش پیامبر قانع نگشت و صبر و تحمل ننمود و با حالت عصبانیت و خشم به سراغ ابوبکر رفت می توان همان مفهومی را برداشت کرد که سائل و مستشکل ما برداشت کرده است؟!



فــیـــلــم

عمر در جریان صلح حدیبیه به نبوت پیامبر (ص) شک کرد!!!!!!

(اثبات از کتب اهل سنت)

     برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
     برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">