شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس وبلاگ و آدرس ‌های پست‌ها را به شیعیان و اهل‌سنتی که می‌شناسید بفرستید

پربازدیدترین مطالب

نفرین حضرت زهرا (س) بر ابوبکر و عمر

(با سند صحیح در کتب اهل سنت)



توضیح اجمالی

طبق روایت صحیح بخاری و صحیح مسلم حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نزد ابوبکر رفت و فدک را که ابوبکر از ایشان گرفته بود، مطالبه نمود؛ اما ابو بکر از پس دادن فدک به ایشان خودداری کرد. خودداری ابوبکر از باز پس دادن حق حضرت زهرا سلام الله علیها سبب آزار و ناراحتی آن حضرت شد، از این رو بر ابوبکر غضب کرده و با او قهر کردند.

بخاری و مسلم به همین اندازه روایت نموده اند؛ اما در منابعی همچون «انساب الاشراف» بلاذری و «السقیفة» جوهری نقل شده است که حضرت صدیقه طاهره صلوات الله و سلامه علیها به صراحت فرمود: والله لأدعون الله علیک ؛ به خدا سوگند من تو را نفرین می‌کنم.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از این سخن، گریه کنان بیرون رفت و در نهایت هنگامی که از دنیا رفت وصیت نمود که امیرالمؤمنین علیه السلام ، ابو بکر و عمر را در تجهیز بدنش با خبر نسازد و در مراسم تجهیز راه ندهد.

اما طبق روایت ابن قتیبه دینوری، اعلام نفرین از سوی صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در ماجرای عیادت ابو بکر و عمر صورت گرفت که آن دو با واسطه قرار دادن امیرمؤمنان (علیه السلام) به نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمدند؛ اما حضرت روی خود را از آن دو برگردانید. پس از این که ابو بکر سخن گفت حضرت زهرا با اقرار گرفتن از وی که روایت «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی ومن أرضى فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی» را از رسول خدا صلی الله علیه و‌آله شنیده، به آنها فرمود: خدا و فرشتگانش را شاهد می‌گیرم که شما مرا به خشم آورده اید و من نزد رسول خدا صلی الله علیه وآ‌له از شما شکایت می‌کنم و پس از آن اعلام فرمود:والله لأدعون الله علیک فی کل صلاةأصلیها؛ به خدا سوگند من تو را در هر نمازی که بجا می‌آورم نفرین می‌کنم.



توضیح تفصیلی

متن روایات که مضمون آن در سؤال مطرح شده، با سندهای مختلف در کتب اهل سنت نقل شده است:

=========================

روایت اول؛ به نقل ابن قتیبه (م276هـ) از عبد الله بن عبد الرحمن انصاری

ابن قتیبه در �اطِمَةُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ حِینَ بُویِعَ . فَقَالَتْ : إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ وَرَبَاحًا یَشْهَدَانِ لِی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَعْطَانِی فَدَکَ . فَقَالَ : وَاللَّهِ مَا خَلَقَ اللَّهُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ أَبِیکِ ، لَوَدِدْتُ أَنَّ الْقِیَامَةَ قَامَتْ یَوْمَ مَاتَ ، وَلَأَنْ تَفْتَقِرَ عَائِشَةُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ تَفْتَقِرِی ، أَفَتَرَیْنِی أُعْطِی الأَسْوَدَ وَالأَحْمَرَ حُقُوقَهُمْ وَأَظْلِمُکِ وَأَنْتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ، إِنَّ هَذَا الْمَالَ إِنَّمَا کَانَ لِلْمُسْلِمِینَ ، فَحَمَّلَ مِنْهُ أَبُوکِ الرَّاجِلَ وَیُنْفِقُهُ فِی السَّبِیلِ ، فَأَنَا إِلَیْهِ بِمَا وَلِیَهُ أَبُوکِ ، قَالَتْ : وَاللَّهِ لا أُکَلِّمُکَ قَالَ : وَاللَّهِ لا أَهْجُرُکِ . قَالَتْ : وَاللَّهِ لأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَیْکَ . قَالَ : لأَدْعُوَنَّ اللَّهَ لَکِ.

موسی بن عقبه می‌گوید: حضرت فاطمه [سلام الله علیها] هنگام بیعت بر ابو بکر وارد شد و به او فرمود: ام ایمن و رباح برای من شهادت می‌دهند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فدک را به من بخشیده است. ابوبکر گفت: به خدا سوگند خداوند جز پدرت محبوب تر در نزد من کسی را نیافریده است، دوست داشتم که روز رحلت او قیامت بر پا می‌شد. اگر عایشه محتاج و فقیر شود، نزد من محبوب تر از این است که تو فقیر شوی.

آیا شما عقیده دارید که من به مردمان سیاه و سرخ پوست عطا می‌کنم اما در حق شما ظلم می‌کنم؟ در حالی که شما دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله هستی. این مال، برای مسلمین است پدرت از آن به سواران در راه خدا انفاق می‌کرد. (یعنی رسول خدا از این مال برای مردان جنگی در حال جنگ انفاق می‌کرد) من نیز همان کاری انجام می‌دهم که پدرت انجام می داد. فاطمه فرمود: به خدا سوگند هرگز با تو سخن نمی‌گویم. ابو بکر گفت: به خدا سوگند با تو قهر نمی‌کنم. فاطمه فرمود: به خدا سوگند تو را نفرین می‌کنم. ابو بکر گفت: من برای شما دعا می کنم.

البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج3، ص 316، طبق برنامه الجامع الکبیر.

=========================

روایت دوم : به نقل بلاذری (م279هـ) موسی بن عقبة

بلاذری یکی از علمای پر‌آوازه اهل سنت نیز روایتی را که حضرت زهرا (سلام الله علیها) به نفرین ابو بکر تصریح نموده، با سند دیگر نقل کرده است:

الْمَدَائِنِیُّ ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ خَالِدٍ مَوْلَى خُزَاعَةَ ، عَنْ مُوسَى بْنِ عُقْبَةَ ، قَالَ : دَخَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِی بَکْرٍ حِینَ بُویِعَ . فَقَالَتْ : إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ وَرَبَاحًا یَشْهَدَانِ لِی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَعْطَانِی فَدَکَ . فَقَالَ : وَاللَّهِ مَا خَلَقَ اللَّهُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ أَبِیکِ ، لَوَدِدْتُ أَنَّ الْقِیَامَةَ قَامَتْ یَوْمَ مَاتَ ، وَلَأَنْ تَفْتَقِرَ عَائِشَةُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ تَفْتَقِرِی ، أَفَتَرَیْنِی أُعْطِی الأَسْوَدَ وَالأَحْمَرَ حُقُوقَهُمْ وَأَظْلِمُکِ وَأَنْتِ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ، إِنَّ هَذَا الْمَالَ إِنَّمَا کَانَ لِلْمُسْلِمِینَ ، فَحَمَّلَ مِنْهُ أَبُوکِ الرَّاجِلَ وَیُنْفِقُهُ فِی السَّبِیلِ ، فَأَنَا إِلَیْهِ بِمَا وَلِیَهُ أَبُوکِ ، قَالَتْ : وَاللَّهِ لا أُکَلِّمُکَ قَالَ : وَاللَّهِ لا أَهْجُرُکِ . قَالَتْ : وَاللَّهِ لأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَیْکَ . قَالَ : لأَدْعُوَنَّ اللَّهَ لَکِ.

موسی بن عقبه می‌گوید: حضرت فاطمه [سلام الله علیها] هنگام بیعت بر ابو بکر وارد شد و به او فرمود: ام ایمن و رباح برای من شهادت می‌دهند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فدک را به من بخشیده است. ابوبکر گفت: به خدا سوگند خداوند جز پدرت محبوب تر در نزد من کسی را نیافریده است، دوست داشتم که روز رحلت او قیامت بر پا می‌شد. اگر عایشه محتاج و فقیر شود، نزد من محبوب تر از این است که تو فقیر شوی.

آیا شما عقیده دارید که من به مردمان سیاه و سرخ پوست عطا می‌کنم اما در حق شما ظلم می‌کنم؟ در حالی که شما دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله هستی. این مال، برای مسلمین است پدرت از آن به سواران در راه خدا انفاق می‌کرد. (یعنی رسول خدا از این مال برای مردان جنگی در حال جنگ انفاق می‌کرد) من نیز همان کاری انجام می‌دهم که پدرت انجام می داد. فاطمه فرمود: به خدا سوگند هرگز با تو سخن نمی‌گویم. ابوبکر گفت: به خدا سوگند با تو قهر نمی‌کنم. فاطمه فرمود: به خدا سوگند تو را نفرین می‌کنم. ابوبکر گفت: من برای شما دعا می کنم.

البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج3، ص 316، طبق برنامه الجامع الکبیر.

=========================

روایت سوم: به نقل جوهری (م323هـ) هشام بن محمد عن ابیه

جوهری از علمای قرن چهارم نیز نقل کرده است که حضرت زهرا سلام الله علیها نزد ابو بکر آمد؛ اما او از استرداد فدک خود داری کرد. در این هنگام حضرت زهرا سلام الله علیها ناراحت شد و فرمود: والله لأدعون الله علیک.

وروى هشام بن محمد ، عن أبیه قال : قالت فاطمة ، لأبی بکر : إن أم أیمن تشهد لی أن رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) ، أعطانی فدک ، فقال لها : یا ابنة رسول الله ، والله ما خلق الله خلقا أحب إلی من رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) أبیک ، ولوددت أن السماء وقعت على الأرض یوم مات أبوک ، والله لأن تفتقر عائشة أحب إلی من أن تفتقری ، أترانی أعطی الأحمر والأبیض حقه وأظلمک حقک ، وأنت بنت رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم)، إن هذا المال لم یکن للنبی (صلى الله علیه وآله وسلم) ، وإنما کان مالا من أموال المسلمین یحمل النبی به الرجال ، وینفقه فی سبیل الله ، فلما توفی رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) ولیته کما کان یلیه ، قالت : والله لا کلمتک أبدا ، قال : والله لا هجرتک أبدا ، قالت : والله لأدعون الله علیک ، قال : والله لأدعون الله لک ، فلما حضرتها الوفاة أوصت ألا یصلی علیها ، فدفنت لیلا ، وصلى علیها عباس بن عبد المطلب ، وکان بین وفاتها ووفاة أبیها اثنتان وسبعون لیلة .

فاطمه به ابو بکر گفت: ام ایمن برای من شهادت می‌دهد که رسول خدا صلی الله علیه وآ‌له فدک را به من بخشیده است. ابو بکر گفت: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله به خدا سوگند، به نظر من خداوند هیچ مخلوقی را محبوب تر از رسول خدا نیافریده است، دوست داشتم که روز وفات پدرت آسمان به زمین فرود می‌آمد. به خدا سوگند، اگر عایشه فقیر شود نزد من محبوبتر از این است که شما فقیر باشید. به خدا سوگند آیا شما عقیده دارید که من به با طلای سرخ و نقره سفید حق او را عطا می‌کنم اما در حق شما ظلم می‌کنم؟ در حالی که شما دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله هستید. این اموال (فدک) از آن رسول خدا صلی الله علیه وآ‌له نبود بلکه جزئی از اموال مسلمین است که مردم برای او می آوردند و رسول خدا آن را در راه خدا انفاق می‌کرد. هنگامی که وفات یافت من متولی ‌آن شدم همانگونه که ایشان متولی آن بود.

فاطمه فرمود: به خدا سوگند هرگز با تو سخن نمی‌گویم. ابوبکر گفت: هرگز با شما قهر نمی‌شوم. فاطمه فرمود: به خدا سوگند تو را نفرین می‌کنم. ابو بکر گفت: به خدا سوگند برای تو دعا می کنم. هنگامی‌که زمان وفاتش فرار رسید وصیت نمود که ابو بکر بر او نماز نخواند؛ پس شبانه دفن شد و عباس بن عبد المطلب بر او نماز خواند. میان وفات رسول خدا و وفات فاطمه 72 شب فاصله بود.  

الجوهری، أبی بکر أحمد بن عبد العزیز (متوفای323هـ)، السقیفة وفدک، ص 104، تحقیق: تقدیم وجمع وتحقیق: الدکتور الشیخ محمد هادی الأمینی، ناشر : شرکة الکتبی للطباعة والنشر - بیروت – لبنان، الطبعة الأولى 1401 ه‍ - 1980م / الطبعة الثانیة 1413 ه‍ . 1993م



نتیجه این 3 روایت

تا اینجا طبق این سه روایت چند مطلب ثابت می‌شود:

اولا: ابو بکر و عمر پس از غصب فدک، اقرار کرده اند که حضرت زهرا (سلام الله علیها) را به خشم آوردند و از خود رنجانیدند؛ از این رو نزد آن حضرت برای عذرخواهی آمدند: انطلق بنا إلى فاطمة فأنا قد أغضبناها...

ثانیا: حضرت زهرا سلام الله علیها نیز از آ‌نان راضی نگردید و آنها را نبخشید، چرا که در جریان دیدار و ملاقات، حضرت روی خود را از آنها به سوی دیوار بر گردانید: حولت وجهها إلى الحائط؛ و خشم حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بر آن دو تا حدی بود که فرمود: در هر نمازی که بجا می‌آورم شما را نفرین می‌کنم: والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها،

ثالثا: طبق این روایات، اعلام نفرین از سوی آن حضرت دو مرتبه صورت گرفته است. طبق روایت ابن قتیبه پس از غصب فدک ، آن دو به منزل امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه رفتند و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها این جمله را فرمودند (والله لأدعون الله علیک) و طبق روایات بلاذری و جوهری ،‌وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها فدک را از آنان مطالبه نمودند و آنها از بازپس دادن حق ایشان امتناع کردند ، حضرت فاطمه سلام الله علیها این مطلب را بیان فرمودند.

رابعا: طبق روایت جوهری ، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها وصیت نمودند شبانه دفن شوند تا مبادا ابو بکر در تشییع جنازه ایشان حاضر شود و بر پیکر مبارک آن حضرت نماز بخواند.  فلما حضرتها الوفاة أوصت ألا یصلی علیها ، فدفنت لیلا.



نکته پایانی: اثبات اعتبار این روایات

نظر به دو قاعده رجالی اهل سنت و وهابیت این روایات معتبر است و می‌توانند  در مقام استدلال حجت باشند.
=========================

1. روایات فوق در حد استفاضه است

نفرین حضرت زهرا (سلام الله علیها) در سه روایت و با سندهای متعدد نقل شد، و از نظر علمای اهل سنت روایتی که با سه سند نقل شود مستفیض است و روایت مستفیض نیز حجت است.

سبکی در کتاب «رفع الحاجب عن مختصر ابن الحاجب»، اقوال علمای اهل سنت را در تعریف روایت «مستفیض» آورده است:

والمستفیض ... فی ' الغنیة ' : تزید على الاثنین والثلاثة والأربع . وعبارة صاحب ' التنبیه ' : وأقل ما تثبت به الاستفاضة اثنان . والمختار عندنا : أن المستفیض ما یعده الناس شائعا ، وقد صدر عن أصل ، لیخرج ما شاع - لا عن أصل - وربما حصلت الاستفاضة باثنین .

خبر مستفیض ... در کتاب «الغنیه» آمده است: خبر مستفیض آن است که بیش از دو طریق داشته باشد (یعنی طریقش دو یا سه یا چهار تا باشد). صاحب تنبیه گفته: حد اقل اثبات استفاضه دو طریق است.

قول مختار ما این است که مردم آن را خبر شایع بدانند و منشأ آ‌ن اصل باشد (این قید آن شایعی را خارج می‌کند از طریق اصل نباشد) و چه بسا استفاضه با دو طریق هم ثابت شود.

السبکی، تاج الدین أبی النصر عبد الوهاب بن علی بن عبد الکافی (متوفای646هـ)، رفع الحاجب عن مختصر ابن الحاجب، ج 2، ص 308، تحقیق: علی محمد معوض، عادل أحمد عبد الموجود، دار النشر: عالم الکتب - لبنان / بیروت - 1999م - 1419هـ الطبعة: الأولى

===========

جزائری دمشقی می‌نویسد:

وأقل ما ثبت به الاستفاضة اثنان.

حداقل اثبات استفاضه با دو طریق است.

الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفاى: 1338هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج1، ص112، تحقیق: عبد الفتاح ابوغدة، ناشر: مکتبة المطبوعات الإسلامیة - حلب، الطبعة: الأولى، 1416هـ ـ 1995م

==============

شوکانی نیز می‌نویسد:

والقسم الثانی المستفیض وهو ما رواه ثلاثة فصاعدا وقیل ما زاد على الثلاثة وقال أبو اسحاق الشیرازی اقل ما تثبت به الاستفاضة اثنان.

قسم دوم : روایت مستفیض آن است که سه تن و بیشتر آن را روایت کرده باشند. قول ضعیفی گفته مستفیض آن است که بیشتر از سه طریق داشته باشد. ابو اسحاق شیرازی گفته است: حد اقل اثبات استفاصه دو طریق است.

الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى 1255هـ)، إرشاد الفحول إلی تحقیق علم الأصول، ج1، ص94، تحقیق: محمد سعید البدری ابومصعب، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ ـ 1992م

==============

حسن عطار می‌نویسد:

وقد یسمى أی المستفیض مشهورا وأقله من حیث عدد راویه أی أقل عدد روى المستفیض اثنان وقیل ثلاثة الأول مأخوذ من قول الشیخ فی التنبیه وأقل ما یثبت به الاستفاضة اثنان.

گاهی مستفیض را مشهور می‌گویند، حد اقل روایان خبر مستفیض دوتا است. برخی گفته سه تا. قول نخست بر گرفته از قول شیخ در کتاب «التنبیه» است و حداقل اثبات استفاضه دو تا است.

حسن العطار (متوفای1250 هـ)، حاشیة العطار على جمع الجوامع ، ج 2، ص 157، دار النشر : دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة : الأولى 1420هـ - 1999م

=========================

تا اینجا ثابت شد که حد اقل طریق یک خبر مستفیض، دو طریق است. و روایت مورد بحث ما از سه طریق وارد شده است.

اکنون سخنان علمای اهل سنت را مرور می‌کنیم که گفته اند، خبر مستفیض از نوع خبر مشهور است.

حسن العطار می‌نویسد:

وقد یسمى أی المستفیض مشهورا ...

گاهی مستفیض را مشهور می‌گویند. ...

حسن العطار (متوفای1250 هـ)، حاشیة العطار على جمع الجوامع ، ج 2، ص 157، دار النشر : دار الکتب العلمیة - لبنان/ بیروت، الطبعة : الأولى 1420هـ - 1999م

==============
محمد جمال الدین قاسمی نیز گفته است:

التاسع ، المستفیض : هو المشهور ، على رأی جماعة من أئمة الفقهاء.

قسم نهم: خبر مستفیض بنا به نظر گروهی از قفهاء، همان خبر مشهور است.

القاسمی، محمد جمال الدین (متوفاى1332هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج 1، ص124، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1399هـ - 1979م.

==============

ابن قدامه در باره حجیت خبر مستفیض می‌نویسد:

لأن الاستفاضة أقوى من خبر الثقة.

استفاضه قوی تر از خبر ثقه است.

الکافی فی فقه ابن حنبل، ج 3، ص299 ، عبد الله بن قدامة المقدسی أبو محمد الوفاة: 620 ، دار النشر : المکتب الاسلامی – بیروت

=========================

2. تعدد طرق باعث تقویت روایات است

ابن تیمیه معتقد است اگر یک روایت، طرق متعددی داشته باشد، همدیگر را تقویت می‌کنند و آن روایت مورد قبول است و گاه علم به صدور آن حاصل می‌شود ، هرچند روایان آن فاسق و فاجر هم باشند:

فإن تعدد الطرق وکثرتها یقوى بعضها بعضا حتى قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا فکیف إذا کانوا علماء عدولا.

همانا تعدد طریق ها و کثرت آن، برخی آنها برخی دیگر را تقویت می‌کنند حتی گاه علم به صدور آن حاصل می‌شود هر چند ناقلان آ‌ن فاجر و فاسق باشند، چه رسد به این که ناقلان روایت علمای عادل باشند.

ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج 18، ص26، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.



نتیجه کلی:

اولا: طبق این روایات، حضرت زهرا (سلام الله علیها) از ابو بکر خشمگین بوده و تا آخر عمر از آنها راضی نشد و اولین و آخرین کلام ایشان خطاب به ابو بکر این بود که من در هر نمازی که می‌خوانم تو را نفرین می‌کنید.

ثانیا: این روایات با توجه به قواعدی که اهل سنت و وهابیت دارند، معتبر است:

1. طبق تعریف بسیاری از علمای اهل سنت، روایتی که سه طریق و حتی دو طریق نقل داشته باشد، مستفیض است و روایت مستفیض را مساوی با مشهور می‌دانند و روایت مشهور نیز برای آنها حجت است و حتی برخی گفته اند که روایت مستفیض قوی تر از خبر ثقه است.

2. به صراحت سخن ابن تیمیه ، روایتی که طرق متعدد داشته باشد، همدیگر را تقویت می‌کنند و علم به صدور روایت حاصل می‌شود.

در نتیجه روایت مورد بحث، چون سه طریق دارد، مستفیض است و قویتر از خبر ثقه می‌باشد. و نیز این طرق، همدیگر را تقویت می‌کند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">