شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس وبلاگ و آدرس ‌های پست‌ها را به شیعیان و اهل‌سنتی که می‌شناسید بفرستید

پربازدیدترین مطالب

شبهه وهابی ها و اهل سنت به شیعه:

حضرت علی در قلعه خیبر را با یک دست بلند کرد، چگونه حاضر می شود ببیند همسرش را در مقابل چشمانش کتک بزنند؛ اما هیچ واکنشی از خود نشان ندهد؟



جواب



اولا :

طبق اعتقاد و روایات ما شیعیان ،  امیرالمؤمنین علی (ع) عمربن خطاب را بر زمین کوبید و با مشت به صورت و گردن او کوبید؛ و سپس به او می گوید که پیامبر اکرم او را وصیت به صبر کرده است وگرنه هرگز نمی توانستی وارد خانه ام شوی.

وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ علیه السلام وَصَاحَتْ یَا أَبَتَاهْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیْفَ وَهُوَ فِی غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ یَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَکَ أَبُو بَکْرٍ وَعُمَرُ.
فَوَثَبَ عَلِیٌّ (علیه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِیبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَکَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِی کَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ یَا ابْنَ صُهَاکَ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّکَ لا تَدْخُلُ بَیْتِی.
عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد و داخل شد! حضرت زهرا علیها السّلام به طرف عمر آمد و فریاد زد: یا ابتاه، یا رسول اللَّه! عمر شمشیر را در حالی که در غلافش بود بلند کرد و بر پهلوی فاطمه زد. آن حضرت ناله کرد: یا ابتاه! عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
یا رسول اللَّه، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار می کنند»

علی علیه السّلام ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد؛ ولی به یاد سخن پیامبر صلی الله علیه وآله و وصیتی که به او کرده بود افتاد، فرمود: ای پسر صُهاک! قسم به آنکه محمّد را به پیامبری مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهی و عهدی که پیامبر با من بسته است، نبود، می دانستی که تو نمی توانی به خانه من داخل شوی»

الهلالی، سلیم بن قیس (متوفای80هـ)، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص568، ناشر: انتشارات هادی ـ قم ، الطبعة الأولی، 1405هـ.

همچنین آلوسی مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شیعه این روایت را نقل کرده است:

أنه لما یجب علی غضب عمر وأضرم النار بباب علی وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت یا أبتاه ویا رسول الله فرفع عمر السیف وهو فی غمده فوجأ به جنبها المبارک ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت یا أبتاه فأخذ علی بتلابیب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته

عمر عصبانی شد و درب خانه علی را به آتش کشید و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله علیها به طرف عمر آمد و فریاد زد: «یا ابتاه، یا رسول الله»! عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی فاطمه زد، تازیانه را بلند کرد و بر بازوی فاطمه زد، فریاد زد: « یا ابتاه » (با مشاهده این ماجرا) علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید.

الآلوسی البغدادی، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای1270هـ)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج3، ص124، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.



دوما :

اهل سنت اصلا هیچ حقی ندارند این سوال را بپرسند چون طبق روایات اهل سنت این اتفاق به شکل بدتری برای عثمان رخ داد و حتی معترضان دست به باسن زن عثمان گذاشتند اما عثمان هیچ مقابله ای نکرد.

طبری، در تاریخش می نویسد:
وجاء سودان بن حمران لیضربه فانکبت علیه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السیف بیدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع یدها وولت فغمز أوراکها وقال أنها لکبیرة العجیزة وضرب عثمان فقتله.
سودان بن حمران آمد تا او را کتک بزند، نائله دختر فرافصه (زن عثمان) خود را بر روی او انداخت، سودان شمشیر را گرفت و انگشت او را قطع کرد و سپس دست به باسن او زد و گفت: عجب باسن بزرگی دارد! سپس عثمان را زد و کشت.
الطبری، أبی جعفر محمد بن جریر (متوفای310)، تاریخ الطبری، ج 2، ص 676، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت.



سوما :

اهل سنت اصلا هیچ  حقی ندارند بپرسند چرا حضرت علی (ع) صبر کردند چون طبق روایت صحیح مسلم ، پیامبر اکرم (ص) به صراحت گفت بعد از من پیشوایانی با قلب شیطانی حکومت می کنند و وقتی حذیفه پرسید آن موقع چه کنیم پیامبر (ص) فرمودند باید صبر کنید:
وحدثنی محمد بن سَهْلِ بن عَسْکَرٍ التَّمِیمِیُّ حدثنا یحیى بن حَسَّانَ ح وحدثنا عبد اللَّهِ بن عبد الرحمن الدَّارِمِیُّ أخبرنا یحیى وهو بن حَسَّانَ حدثنا مُعَاوِیَةُ یَعْنِی بن سَلَّامٍ حدثنا زَیْدُ بن سَلَّامٍ عن أبی سَلَّامٍ قال قال حُذَیْفَةُ بن الْیَمَانِ قلت یا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا کنا بِشَرٍّ فَجَاءَ الله بِخَیْرٍ فَنَحْنُ فیه فَهَلْ من وَرَاءِ هذا الْخَیْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم. قلت: هل وَرَاءَ ذلک الشَّرِّ خَیْرٌ؟ قال: نعم. قلت: فَهَلْ وَرَاءَ ذلک الْخَیْرِ شَرٌّ؟ قال: نعم. قلت: کَیْفَ؟ قال: یَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّةٌ لَا یَهْتَدُونَ بِهُدَایَ ولا یَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِی وَسَیَقُومُ فِیهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ فی جُثْمَانِ إِنْسٍ. قال: قلت: کَیْفَ أَصْنَعُ یا رَسُولَ اللَّهِ إن أَدْرَکْتُ ذلک؟ قال: تَسْمَعُ وَتُطِیعُ لِلْأَمِیرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُکَ وَأُخِذَ مَالُکَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ.
حذیفه بن یمان می ‏گوید: به رسول خدا عرض کردم:
ما در زمان شرى بودیم خدا خیرى آورد و ما الآن در خیر هستیم آیا دنباله این خیر، شرى است؟ فرمود: بلى، گفتم دنباله آن شر خیرى است؟ فرمود: بلى. گفتم آیا دنباله آن خیر نیز شرى است؟ فرمود: بلى. گفتم: چگونه است؟ فرمود: بعد از من پیشوایانى بر شما حکومت کنند که به هدایت من هدایت نیافته ‏اند و به سیره و سنت من رفتار نمی کنند و به زودی در میان آنان مردانى حاکم می‌شوند که دلهاى آنها دلهاى شیاطین است ولى در لباس انسان درآمده ‏اند. گفتم: اگر من آن زمان را درک کردم چه کنم؟ فرمود: گوش فرادار و از امیر اطاعت کن، هر چند بر پشت تو تازیانه زند و مال تو را برباید گوش بده و پیروى کن‏.

النیسابوری القشیری، ابوالحسین مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحیح مسلم، ج 3، ص 1476، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.



چهارما :

چرا رسول خدا (ص) در هنگام شهادت سمیه و دیگر زنان مسلمان دفاعی نکرد و حتی مسلمانان را دعوت به صبر کرد؟ امیرمؤمنان (ع) نیز به همان دلیل از خود واکنش نشان نداد. چون آن موقع مانند پیامبر (ص) به اندازه کافی یار و یاور نداشتند.

ابن حجر عسقلانی در الإصابة می نویسد:

سمیة بنت خباط... والدة عمار بن یاسر کانت سابعة سبعة فی الاسلام عذبها أبو جهل وطعنها فی قبلها فماتت فکانت أول شهیدة فی الاسلام... عذبها آل بنی المغیرة علی الاسلام وهی تأبی غیره حتی قتلوها وکان رسول الله صلی الله علیه وسلم یمر بعمار وأمه وأبیه وهم یُعذّبون بالأبطح فی رمضاء مکة فیقول صبرا یا آل یاسر موعدکم الجنة.
سمیه دختر خباط... مادر عمار یاسر هفتمین کسی است که اسلام آورد، ابوجهل او را اذیت می کرد و آن قدر نیزه بر پایین شکمش زد تا به شهادت رسید، و او نخستین زن شهید در اسلام است. آل بنومغیره، چون مسلمان شده بود و دست بردارد نبود او را آزار و اذیت کردند؛ تا کشته شد. رسول خدا (ص)، منظره شکنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مکه می دید و می فرمود: ای خاندان یاسر! صبور باشید که وعده گاه شما بهشت است.
العسقلانی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 7، ص 712، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولی، 1412 - 1992.

با این که رسول خدا (ص) می دید کافری همچون ابوجهل متعرض ناموس مسلمانان می شود؛ ولی در عین حال هیچ واکنشی از خود نشان نمی داد و به آنان نیز فرمان می داد که صبر نمایند.
مگر نه این که رسول خدا (ص) غیورترین و شجاع ترین فرد عالم است، پس چرا از ناموس مسلمانان دفاع نکرد؟ چرا شمشیرش را برنداشت تا گردن ابوجهل را از تنش جدا کند؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">