شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس وبلاگ و آدرس ‌های پست‌ها را به شیعیان و اهل‌سنتی که می‌شناسید بفرستید

پربازدیدترین مطالب

روایت «من فارق علیا فقد فارقنی» با سند معتبر در منابع اهل سنت

ترجمه : پیامبر (ص) فرمود : هر کس از علی (ع) جدا شود از من جدا شده است.

(اثبات از کتب اهل سنت)


یکی از روایاتی که حقاینت مذهب اهل البیت علیهم السلام و باطل بودن دیگر مذاهب را به اثبات می رساند، روایت «من فارق علیا فقد فارقنی» است.

طبق این روایت، هر کس با علی بن أبی طالب علیه السلام نباشد و از آن حضرت جدا شود و اطاعت نکند، در حقیقت از پیامبر و خداوند جدا شده است.

به این ترتیب تکلیف کسانی که پس از رسول خدا صلی الله علیه وآله در برابر امیرمؤمنان علیه السلام و جانشین بر حق آن حضرت ایستادند، مسیر دیگری را انتخاب کرده و یا با آن حضرت جنگیده اند، و همچنین تکلیف پیروان آن ها روشن می شود.


این روایت با چندین سند از ابوذر غفاری، عبد الله بن عمر، بریده و ابوهریره نقل شده است که از این میان، روایت ابوذر غفاری با سند معتبر نقل شده است.

احمد بن حنبل در فضائل الصحابة این روایت را با سند ذیل نقل کرده است:

قثنا ابْنُ نُمَیْرٍ، قثنا عَامِرُ بْنُ السَّمْطِ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو الْجَحَّافِ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «یَا عَلِیُّ، إِنَّهُ مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ، وَمَنْ فَارَقَکَ فَقَدْ فَارَقَنِی».
ابوذر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده که آن حضرت فرمود: ای علی! به درستی که هر کس از من جدا شود، از خداوند جدا شده است، و هر کس از تو جدا شود، از من جدا شده است.
الشیبانی، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفای241هـ)، فضائل الصحابة، ج2، ص570 ، تحقیق د. وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1403هـ - 1983م.

============

ابوبکر بزار همین روایت را در مسند خود با این سند نقل کرده است :

حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْمُنْذِرِ، وَإِبْرَاهِیمُ بْنُ زِیَادٍ، قَالا: نَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ نُمَیْرٍ، عَنْ عَامِرِ بْنِ السَّبْطِ، عَنْ أَبِی الْجَحَّافِ دَاوُدَ بْنِ أَبِی عَوْفٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِعَلِیٍّ:
«یَا عَلِیُّ، مَنْ فَارَقَنِی فَارَقَهُ اللَّهُ، وَمَنْ فَارَقَکَ یَا عَلِیُّ فَارَقَنِی».
البزار، ابوبکر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ)، البحر الزخار (مسند البزار) ج9، ص455، ح4066، تحقیق: د. محفوظ الرحمن زین الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مکتبة العلوم والحکم - بیروت، المدینة الطبعة: الأولی، 1409 هـ.

============

و حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین آورده است :

حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَعْقُوبَ، ثنا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ عَفَّانَ الْعَامِرِیُّ، ثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَیْرٍ، ثنا عَامِرُ بْنُ السِّمْطِ، عَنْ أَبِی الْجَحَّافِ دَاوُدَ بْنِ أَبِی عَوْفٍ، عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ ثَعْلَبَةَ، عَنْ أَبِی ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ: " یَا عَلِیُّ، مَنْ فَارَقَنِی فَقَدْ فَارَقَ اللَّهَ، وَمَنْ فَارَقَکَ یَا عَلِیُّ، فَقَدْ فَارَقَنِی ".

و پس از نقل روایت می گوید:

صَحِیحُ الإِسْنَادِ، وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ.

الحاکم النیسابوری، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص133، ح4624 ، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.
============

هیثمی بعد از نقل این روایت می گوید:

رواه البزار ورجاله ثقات.

الهیثمی، ابوالحسن نور الدین علی بن أبی بکر (متوفای 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص135، ناشر: دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی - القاهرة، بیروت - 1407هـ.

============

بررسی سند روایت :

هر چند که تصریح حاکم نیشابوری و هیثمی برای اثبات صحت روایت کفایت می کند؛ اما در عین حال ما تک تک روات آن را بررسی خواهیم کرد:

 

عبد الله بن نمیر:

ابن حجر در باره او می گوید:

عبد الله بن نمیر بنون مصغر الهمدانی أبو هشام الکوفی ثقة صاحب حدیث من أهل السنة من کبار التاسعة مات سنة تسع وتسعین وله أربع وثمانون ع .

عبد الله بن نمیر، ثقه، صاحب حدیث و سنی مذهب بوده است.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص327، رقم: 3668 ، تحقیق: محمد عوامة، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعة: الأولی، 1406 - 1986.

----------

عامر بن السمط:

عامر بن السمط بکسر المهملة وسکون المیم وقد تبدل موحدة التمیمی أبو کنانة الکوفی ثقة من السابعة عس

تقریب التهذیب ج1، ص287، رقم: 3091

----------

داود بن أبی عوف:

بخاری در شرح حال او می نویسد:

داود بن أبی عوف أبو الجحاف التمیمی الکوفی عن عکرمة روی عنه شریک قال عبد الله العبسی حدثنا بن نمیر عن سفیان قال حدثنا أبو الجحاف وکان مرضیا

البخاری الجعفی، ابوعبدالله محمد بن إسماعیل (متوفای256هـ)، التاریخ الکبیر، ج3، ص233، رقم: 790، تحقیق: السید هاشم الندوی، ناشر: دار الفکر.

----

شمس الدین ذهبی در میزان الإعتدال، می نویسد:

داود بن أبی عوف [ دس ق ] أبو الجحاف

عن أبی حازم الأشجعی وعکرمة وطائفة وعنه السفیانان وعلی بن عابس وعدة . وثقه أحمد ویحیی . وقال النسائی لیس به بأس . وقال أبو حاتم صالح الحدیث . وأما ابن عدی فقال لیس هو عندی ممن یحتج به شیعی عامة ما یرویه فی فضائل أهل البیت .

احمد و یحیی بن معین او را توثیق کرده اند، نسائی گفته : اشکالی در او نیست . ابوحاتم نیز گفته او صالح الحدیث است؛ اما ابن عدی گفته: از در نزد من از کسانی است که نمی شود به روایاتش احتجاج کرد؛ او شیعه است و تمام روایاتی که او نقل کرده در باره فضائل اهل البیت علیهم السلام است.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج3، ص30 ، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1995م.

با توجه به توثیقاتی که دیگر بزرگان اهل سنت کرده اند، سخن ابن عدی ارزشی ندارد، و تنها تعصب بی جا و کینه او را نسبت به اهل البیت علیهم السلام ثابت می کند .

----------

معاویة بن ثعلبة:

ابن حبان در کتاب ثقات، نام او را در زمره افراد «ثقه» آورده است:

معاویة بن ثعلبة یروی عن أبی ذر روی عنه أبو الجحاف داود بن أبی عوف

التمیمی البستی، ابوحاتم محمد بن حبان بن أحمد (متوفای354 هـ)، الثقات، ج5، ص416، رقم: 5480 ، تحقیق السید شرف الدین أحمد، ناشر: دار الفکر، الطبعة: الأولی، 1395هـ - 1975م.

پیش از از ابوبکر هیثمی نیز نقل کردیم که تمام راویان این روایت ثقه هستند؛ همچنین حاکم نیشابوری روایت را تصحیح کرده بود؛ بنابراین سه نفر از بزرگان اهل سنت ایشان را توثیق کرده اند . از طرف دیگر هیچ تضعیفی نسبت به او در کتاب های رجالی به چشم نمی خورد؛ بنابراین روایت او معتبر است.

----------

ابوذر غفاری

صحابی

----------

نتیجه 

سند روایت هیچ اشکالی ندارد و تمام راویان آن ثـقـه هستند.



همین روایت در برخی از کتاب های اهل سنت از عبد الله بن عمر نیز نقل شده است. طبرانی در معجم کبیر خود می نویسد:

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِیُّ ثنا أَحْمَدُ بن صُبَیْحٍ الأَسَدِیُّ ثنا یحیی بن یَعْلَی عن عِمْرَانَ بن عَمَّارٍ عن أبی إِدْرِیسَ حدثنی مُجَاهِدٌ عَنِ بن عُمَرَ رضی اللَّهُ عنه أَنّ رَسُولَ اللَّهِ صلی اللَّهُ علیه وسلم قال: من فَارَقَ عَلِیًّا فَارَقَنِی وَمَنْ فَارَقَنِی فَارَقَ اللَّهَ.

عبد الله بن عمر از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده که آن حضرت فرمود: هر کس از علی جدا شود، از من جدا شده است، و هر کس از من جدا شود، از خداوند جدا شده است.

الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفای360هـ)، المعجم الکبیر، ج12، ص423، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ - 1983م.

============

 ابوبکر الإسماعیلی همین روایت را در معجم شیوخ خودش نقل کرده است :

حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ عَاصِمٍ الرَّازِیُّ سَنَةَ سِتٍّ وَتِسْعِینَ بِالرِّیِّ، حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ صَبِیحٍ الْکُوفِیُّ، حَدَّثَنَا یَحْیَی بْنُ یَعْلَی الأَسْلَمِیّ ُ، عَنْ عِمْرَانَ بْنِ عَمَّارٍ، عَنْ أَبِی إِدْرِیسَ مُؤَذِّنِ بَنِی أَفْصَی وَإِمَامِهِمْ ثَلاثِینَ سَنَةً أَخْبَرَنِی مُجَاهِدٌ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): " مَنْ فَارَقَ عَلِیًّا فَارَقَنِی، وَمَنْ فَارَقَنِی فَارَقَ اللَّهَ.

الإسماعیلی ، أبو بکر أحمد بن إبراهیم بن إسماعیل (متوفای371هـ) ، المعجم فی أسامی شیوخ أبی بکر الإسماعیلی ، ج3، ص800 ، تحقیق : د. زیاد محمد منصور ، ناشر : مکتبة العلوم والحکم - المدینة المنورة ، الطبعة : الأولی ، 1410هـ .

============

در روایت دیگر، طبرانی همین روایت را در روایت طولانی از بریده نقل کرده است:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مَنْصُورٍ الْحَارِثِیُّ، قال: نا أَبِی، قال: نا حُسَیْنٌ الأَشْقَرُ، قال: نا زَیْدُ بْنُ أَبِی الْحَسَنِ، قال: ثنا أَبُو عَامِرٍ الْمُرِیُّ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنِ ابْنِ بُرَیْدَةَ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِیًّا أَمِیرًا عَلَی الْیَمَنِ، وَبَعَثَ خَالِدَ بْنِ الْوَلِیدِ عَلَی الْجَبَلِ، فَقَالَ: " إِنِ اجْتَمَعْتُمَا فَعَلِیٌّ عَلَی النَّاسِ " فَالْتَقَوْا، وَأَصَابُوا مِنَ الْغَنَائِمِ مَا لَمْ یُصِیبُوا مِثْلَهُ، وَأَخَذَ عَلِیٌّ جَارِیَةً مِنَ الْخُمُسِ، فَدَعَا خَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ بُرَیْدَةَ، فَقَالَ: اغْتَنِمْهَا، فَأَخْبِرِ النَّبِیَّ (ص) بِمَا صَنَعَ، فَقَدِمْتُ الْمَدِینَةَ، وَدَخَلْتُ الْمَسْجِدَ، وَرَسُولُ اللَّهِ (ص) فِی مَنْزِلِهِ، وَنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ عَلَی بَابِهِ. فَقَالُوا: مَا الْخَبَرُ یَا بُرَیْدَةُ؟ فَقُلْتُ: خَیْرٌ، فَتَحَ اللَّهُ عَلَی الْمُسْلِمِینَ، فَقَالُوا: مَا أَقْدَمَکَ؟، قَالَ: جَارِیَةٌ أَخَذَهَا عَلِیٌّ مِنَ الْخُمُسِ، فَجِئْتُ لأُخْبِرَ النَّبِیَّ (ص) قَالُوا: فَأَخْبِرْهُ، فَإِنَّهُ یُسْقِطُهُ مِنْ عَیْنِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَرَسُولُ اللَّهِ (ص) یَسْمَعُ الْکَلامَ، فَخَرَجَ مُغْضَبًا، وَقَالَ:

«مَا بَالُ أَقْوَامٍ یَنْتَقِصُونَ عَلِیًّا، مَنْ یَنْتَقِصُ عَلِیًّا فَقَدِ انْتَقَصَنِی، وَمَنْ فَارَقَ عَلِیًّا فَقَدْ فَارَقَنِی، إِنَّ عَلِیًّا مِنِّی وَأَنَا مِنْهُ، خُلِقَ مِنْ طِینَتِی، وَخُلِقْتُ مِنْ طِینَةِ إِبْرَاهِیمَ، وَأَنَا أَفْضَلُ مِنْ إِبْرَاهِیمَ: ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌق».

وَقَالَ: «یَا بُرَیْدَةُ، أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ لِعَلِیٍّ أَکْثَرَ مِنَ الْجَارِیَةِ الَّتِی أَخَذَ، وَأَنَّهُ وَلِیُّکُمْ مِنْ بَعْدِی؟» فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ بِالصُّحْبَةِ إِلا بَسَطْتَ یَدَکَ حَتَّی أُبَایِعَکَ عَلَی الإِسْلامِ جَدِیدًا، قَالَ: فَمَا فَارَقْتُهُ حَتَّی بَایَعْتُهُ عَلَی الإِسْلامِ .

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله گروهی از سران عرب را به فرماندهی حضرت علی علیه السّلام به سوی یمن، و جمعی را به سرپرستی «خالد بن ولید» به سوی جبل فرستاد و سفارش کرد که هر گاه میان دو لشکر جدائی نیافتاد، امور جنگی و نظارت بر غنائم، به عهده علی علیه السّلام است. لشکر به جانب یمن حرکت کرد و جنگ سختی درگرفت و غنیمت های زیاد و بی سابقه ای نصیب مسلمانان شد از یمنی ها، عده ای را اسیر کردند.

حضرت علی علیه السّلام کنیزکی را از وجه خمس برای خود انتخاب کرد. این عمل بر «خالد بن ولید» گران آمد ، «خالد بن ولید»، «بریدة» را به حضور طلبید و گفت: دیدی چگونه علی، کنیزک را در حیطه اختیار خود در آورد؟ اینک، به سوی مدینه راهی شو و این کار خلاف (!) علی علیه السّلام را به اطلاع پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله برسان.

بریدة، گوید؟ به دستور او، به مدینه رفتم وارد مسجد شدم. آن هنگام رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله در منزل خود بود. گروهی از اصحاب که در کنار منزل رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ایستاده و منتظر تشریف فرمائی آن جناب بودند، به محض این که مرا دیدند، پرسیدند: ای بریدة! از پیکار مسلمانان چه خبر آورده ای؟ در پاسخ گفتم: خبر خوشحال کننده ای دارم، خدای تعالی یمن را به دست مسلمانان فتح کرد!

پرسیدند: چه اتفاقی افتاده که تو، زودتر از دیگران وارد مدینه شدی؟ در پاسخ گفتم: علی علیه السّلام کنیزکی را به عنوان خمس برای خویش برگزیده است و من زودتر از دیگران به مدینه آمدم تا خلاف او را به عرض رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برسانم! مسلمانان مرا تشویق کرده و گفتند: هر چه زودتر پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را از این پیشآمد مطلع ساز؛ تا علی از چشم پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بیفتد!

رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله سخن آنها را شنید و خشمگین از خانه بیرون آمد و فرمود: شگفت است از مردمی که با کمال بی شرمی از علی نکوهش می کنند! اینان باید بدانند کسی که از علی نکوهش نماید، از من نکوهش کرده و کسی که از علی جدا شود، از من جدا شده است! به راستی که علی از من است و من از علی هستم؛ علی علیه السّلام از سرشت من آفریده شده است و من از سرشت ابراهیم آفریده شده ام و از ابراهیم برتر می باشم و این آیه را گواه آورد «آنها فرزندان (و دودمانی) بودند که (از نظر پاکی و فضیلت)، بعضی از بعضی دیگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست» (سوره آل عمران/ آیه 34).

سپس خطاب به بریدة، فرمود: ای بریدة! مگر نمی دانی که علی علیه السّلام می تواند بیشتر از یک کنیزک هم در اختیار خود در آورد و او پس از من، ولی شماست.

این سخن را که از آن حضرت شنیدم، عرض کردم:

سوگند به افتخار مصاحبتی که با شما دارم، دست مبارکتان را بگشایید تا با شما بیعت تازه ای بکنم و اسلام جدیدی برای خود اختیار نمایم! «بریدة» اصرار کرد و از آن حضرت جدا نشد تا اینکه با آن حضرت، به عنوان اسلام جدید، بیعت کرد.

الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفای360هـ)، المعجم الأوسط، ج6، ص162، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، عبد المحسن بن إبراهیم الحسینی، ناشر: دار الحرمین - القاهرة - 1415هـ.

============

شمس الدین ذهبی همین روایت را از ابوهریره نقل کرده؛ هر چند بدون ذکر دلیل و مدرک آن را باطل دانسته است :

رزین الکوفی الأعمی . عن أبی هریرة قاله الأزدی روی عنه حبیب بن ثابت ثم ساق له الأزدی حدیثا باطلا عن أبی هریرة - مرفوعا من فارقنی فارق الله ومن فارق علیا فقد فارقنی ومن تولاه فقد تولانی.

زرین کوفی از ابوهریره روایت نقل کرده . این مطلب را ازدی گفته. حبیب بن ثابت نیز از او روایت نقل کرده است. سپس ازدی روایت باطلی را از طریق او از ابوهریره از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که هر کس از من جدا شود، از خداوند جدا شده، و هر کس از علی جدا شود، از من جدا شده است. و هر کس او را دوست داشته باشد، مرا دوست دارد.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفای 748 هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج3، ص75 ، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولی، 1995م.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">