برخی شبهه کرده اند که شیعیان برای اثبات امامت امامانشان به روایات اهل سنت متوسل میشوند؛ زیرا در منابع خود روایتی در این موضوع ندارند.
اولا: میخواستم برای بنده و هر فرد شیعهی دیگری روشن شود که آیا در منابع خودمان برای اثبات امامت امامان بزرگوار شیعه روایاتی وجود دارد یانه؟ و اگر وجود دارد معتبر هستند یانه ؟
ثانیا: با توجه به این که ایام صادقیه را در پیش رو داریم، لطفا در خصوص روایات امامت امام صادق علیه السلام نیز توضیح دهید.
متشکرم، منتظر پاسخ علمی و همیشگی تان هستم.
پاسخ اجمالی
اولاً: در منابع غنی شیعه، برای اثبات مسائل اعتقادی روایات فراوانی وجود دارد و شیعه برای اثبات عقائدش نیازی به روایات اهل سنت ندارد. استدلال ما به روایات و منابع اهل سنت از باب «قاعدهی الزام» است؛ یعنی چون اهل سنت روایات خودشان را قبول دارند (نه روایات شیعه را) در مقام بحث علمی و استدلال باید به منابع خود شان مراجعه و استدلال کرد. همانطوری که اگر آنها بخواهند برای شیعیان، مطلبی را ثابت کنند، باید از منابع مورد پذیرش شیعه دلیل بیاورند؛ قانون بحث علمی و مناظرات این روش را اقتضا میکند. بنابراین، شبهه دشمنان اهل بیت علیهم السلام در این زمینه کاملا بیاساس است.
ثانیا: در موضوع اثبات امامت ائمه (علیهم السلام) در منابع شیعه، تعداد زیادی حدیث صحیح و متواتر در منابع شیعه وجود دارد.
و در موضوع (امامت امام صادق علیه السلام)، نیز روایات معتبر و متواتری وجود دارند که در نوشته پیش رو، این روایات جمع آوری شده و تقدیم شما و همه رهپویان حق و حقیقت میگردد.
پاسخ تفصیلی
در موضوع «اثبات امامت، ائمهی طاهرین علیهم السلام ، از دیدگاه روایات شیعه»، مقالاتی نوشته ایم؛ برای اطلاع بیشتر به آدرسهای زیر مراجعه فرمایید:
الف: آیا روایت «امامان دوازدگانه» به صورت متواتر در منابع شیعه وسنی نقل شده است؟:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5049
ب: چهل روایت صحیح در اثبات امامت از کتاب های شیعه و سنی:
http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5043
اما قبل از بررسی و نقل روایات و نصوص امامت امام صادق (علیه السلام) دو نکته را یادآوری میکنیم:
نکته اول: نص امام باقر (ع) بر امامت امام صادق (ع) در کلام علمای شیعه و اهل سنت
اعتقاد شیعه بر این است که هر امامی، قبل از به شهادت رسیدن، بر امامت امام پس از خود تصریح کرده اند و این مطلب در روایات صحیح و معتبر نقل شده است.
شیخ مفید (رحمة الله علیه) یکی از علمای درجه اول شیعه، بعد از معرفی نسب و شخصیت علمی امام صادق علیه السلام، تصریح مینماید که پدرشان امام باقر علیه السلام بر امامتش به صورت روشن تصریح نموده است:
وَ کَانَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام مِنْ بَیْنِ إِخْوَتِهِ خَلِیفَةَ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام وَ وَصِیَّهُ وَ الْقَائِمَ بِالْإِمَامَةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ بَرَزَ عَلَى جَمَاعَتِهِمْ بِالْفَضْلِ وَ کَانَ أَنْبَهَهُمْ ذِکْراً وَ أَعْظَمَهُمْ قَدْراً وَ أَجَلَّهُمْ فِی الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ نَقَلَ النَّاسُ عَنْهُ مِنَ الْعُلُومِ مَا سَارَتْ بِهِ الرُّکْبَانُ وَ انْتَشَرَ ذِکْرُهُ فِی الْبُلْدَانِ وَ لَمْ یُنْقَلْ عَنْ أَحَدٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ الْعُلَمَاءِ مَا نُقِلَ عَنْهُ وَ لَا لَقِیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ مِنْ أَهْلِ الْآثَارِ وَ نَقَلَةِ الْأَخْبَارِ وَ لَا نَقَلُوا عَنْهُمْ کَمَا نَقَلُوا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَإِنَّ أَصْحَابَ الْحَدِیثِ قَدْ جَمَعُوا أَسْمَاءَ الرُّوَاةِ عَنْهُ مِنَ الثِّقَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهِمْ فِی الْآرَاءِ وَ الْمَقَالاتِ فَکَانُوا أَرْبَعَةَ آلَافِ رَجُلٍ. وَ کَانَ لَهُ علیه السلام مِنَ الدَّلَائِلِ الْوَاضِحَةِ فِی إِمَامَتِهِ مَا بَهَرَتِ الْقُلُوبَ وَ أَخْرَسَتِ الْمُخَالِفَ عَنِ الطَّعْنِ فِیهَا بِالشُّبُهَاتِ. ...
وَ کَانَتْ إِمَامَتُهُ علیه السلام أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِینَ سَنَةً. وَ وَصَّى إِلَیْهِ أَبُوهُ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام وَصِیَّةً ظَاهِرَةً وَ نَصَّ عَلَیْهِ بِالْإِمَامَةِ نَصّاً جَلِیّاً.
«امام صادق جعفر بن محمد بن على بن الحسین (علیهما السلام) از میان برادرانش جانشین پدرش حضرت باقر علیه السّلام و وصى آن حضرت بود که پس از ایشان به امر امامت قیام نمود، و در فضل و دانش سر آمد همه برادران گشت، و از همه آنان نام آورتر، و در قدر و منزلت بالاتر، و در میان شیعه و سنى مقامش ارجمندتر بود، و به اندازه مردم از علوم آن حضرت نقل کردهاند که سخنانش توشه راه کاروانیان و مسافران و نام نامیش در هر شهر و دیار زبانزد مردمان گشته، و از هیچ یک از علمای این خاندان به آن اندازه که از آن حضرت حدیث نقل شده از دیگرى نقل نکردهاند، و هیچ یک از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه که از آن حضرت بهره بردند از دیگران بهرهگیرى نکردند، زیرا اصحاب حدیث که نام راویان ثقات آن بزرگوار را جمع کردهاند با اختلاف در عقیده و گفتار شماره آنان به چهار هزار نفر میرسد.
و دلائل روشن در باره امامت آن حضرت به اندازهاى است که دلها را حیران کرده، و زبان دشمن را از خوردهگیرى گنگ و لال ساخته است. ...
مدت زمان امامت (امام صادق علیه السلام) سی وچهار 34 سال بود. پدرش ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام به صورت آشکار در مورد ایشان وصیت کرد و بر امامتش به صورت روشن تصریح نموده است.»
البغدادی، الشیخ المفید محمد بن محمد بن النعمان، العکبری ، (متوفای 413هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص180، تحقیق : مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر : دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان، سال چاپ : 1414 - 1993 م
مرحوم طبرسی از مفسران شیعه نیز در کتاب «اعلام الوری» مینویسد:
فإن الشیعة قد تواترت خلافا عن سلف إلى أن اتصل نقلهم بالباقر علیه السلام أنه نص على الصادق علیه السلام ، کما تواترت على أن أمیر المؤمنین علیه السلام نص على الحسن ، ونص على الحسین علیهما السلام ، وکذاک کل إمام على الإمام الذی یلیه ، ثم هکذا إلى أن ینتهى إلى صاحب الزمان ،
«عقیدهی متواتر در نزد شیعه که از گذشتگان نسل به نسل رسیده و متصل به زمان امام باقر علیه السلام میباشد، این است که آن حضرت بر امامت امام صادق علیه السلام تصریح کرده است؛ همانگونه که متواتر است امیر مؤمنان علیه السلام بر امامت امام حسن و امام حسین علیهما السلام تصریح نموده است. همچنین هر امامی بر امام پس از خود تا برسد به امام زمان علیه السلام ، تصریح کرده اند.»
الطبرسی، أبی علی الفضل بن الحسن (متوفاى548هـ)، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج 1، ص516، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث ـ قم، الطبعة : الأولى، 1417هـ .
مرحوم اربلی نیز مینویسد:
وکانت إمامته علیه السلام أربعا وثلاثین سنة ووصى إلیه أبو جعفر علیه السلام وصیة ظاهرة ونص علیه بالإمامة نصا جلیا .
«مدت زمان امامت (امام صادق علیه السلام) 34 سال بود. پدرش ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام به صورت آشکار در مورد ایشان وصت کرد و بر امامتش به صورت روشن تصریح نمود.»
الإربلی، أبی الحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح (متوفاى693هـ)، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج 2، ص380، ناشر: دار الأضواء ـ بیروت، الطبعة الثانیة، 1405هـ ـ 1985م.
این مسأله آن قدر در میان علما روشن و آشکار است که علمای اهل سنت نیز در کتابهای شان آن را ذکر کرده اند. ابن صباغ مالکی مینویسد:
ووصى إلیه أبو جعفر (علیه السلام) بالإمامة وغیرها وصیة ظاهرة ، ونص علیها نصا جلیا.
«ابو جعفر (امام باقر) علیه السلام آشکارا در بارهی امامت امام صادق علیه السلام وصیت فرموده و بر امامتش به صورت روشن تصریح کرده است. »
المالکی، علی بن محمد بن أحمد المالکی المکی المعروف بابن الصباغ (متوفای885هـ)، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، ج2، ص909، تحقیق: سامی الغریری، ناشر: دار الحدیث للطباعة والنشر مرکز الطباعة والنشر فی دار الحدیث – قم، الطبعة الأولى: 1422
نکته دوم: نصوص امامت
در موضوع اثبات «امامت ائمه طاهرین علیهم السلام» دو نوع نص در منابع شیعه وجود دارد :
الف: نصوص عمومی:
نصوص عمومی، روایاتی هستند که از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و یا ائمه طاهرین (علیهم السلام) به صورت کلی در موضوع امامت وارد شده است . این گونه روایات در منابع شیعه فراوان و در حد تواتر است. این روایات را در دو مقاله ای که در ابتدای این نوشتار آدرس آن را ذکر شد ، به صورت مفصل مورد بررسی قرار گرفته است لطفا مراجعه فرمایید.
ب: نصوص اختصاصی و ویژه هر امام :
نصوص اختصاصی، روایاتی هستند که در آنها یا اسامی یکایک ائمه (علیهم السلام) بیان شده و یا امام قبل ، به امامت امام پس از خود تصریح کرده است. دستهی اول را در دو مقاله که در بالا آدرس داده شد، بیان کردهایم اما در مورد دسته دوم در باره هر یکی از ائمه طاهرین (علیهم السلام) این نوع روایات وجود دارد.
و نکتهی مهم در این دسته روایات این است که در برخی، امام قبل، امام بعد خودش را به صورت محسوس برای اصحاب نشان داده و فرموده او امام شما است. و در برخی روایات نشانه های امامت را در باره او بیان کرده (همچون وصیت کردن به امام بعد، یا سپردن آثار رسول خدا و امور اختصاصی امام) که از طریق آن میتوان فهمید ایشان امام بعدی است.
در این نوشتار بنا به درخواست شما، روایات و نصوص امامت امام صادق علیه السلام را از زبان پدر بزرگوار شان با اسناد معتبر ذکر مینماییم:
مرحوم شیخ کلینی در کتاب الحجة، «بَابُ الْإِشَارَةِ وَ النَّصِّ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا» ، چندین روایت در خصوص امام صادق علیه السلام نقل کرده که برخی آنها ذکر میشود:
روایت اول: (دارای سند صحیح)
[1] الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی الصَّبَّاحِ الْکِنَانِیِّ قَالَ نَظَرَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَمْشِی فَقَالَ تَرَى هَذَا؟ هَذَا مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ.
«ابو صباح کنانی میگوید: امام باقر علیه السلام به امام صادق علیه السلام که راه میرفت، نگاه کرد وگفت: میبینی او را؟ او از جمله کسانی است که خداوند در باره ایشان فرموده است: ما مىخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم!»
الکلینی الرازی، أبو جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الکافی، ج 1، ص 306، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة،1362 هـ.ش.
در این روایت، امام باقر علیه السلام تصریح مینماید که امام صادق از جمله افرادی است که خداوند آنان را امام و وارثان زمین قرار داده است.
تصحیح سند روایت:
روایت بالا از نظر سند صحیح است. مرحوم علی بن یونس عاملی (از علمای قرن نهم) سند این روایت را تصحیح کرده و مینویسد:
روى محمد بن یعقوب بالأسانید الصحاح إلى أبی الصباح أن الباقر علیه السلام نظر إلى الصادق علیه السلام وقال : هذا من الذین قال الله فیهم : (ونرید أن نمن على الذین استضعفوا فی الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین).
«محمد بن یعقوب با سندهای صحیح، که به ابی صباح میرسد، نقل کرده که امام باقر علیه السلام به امام صادق علیه السلام نگاه کرد و فرمود: ایشان از جمله کسانی است که خداوند در بارهی آنها فرموده است:ونرید أن نمن على الذین استضعفوا فی الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثین»
العاملی النباطی، الشیخ زین الدین أبی محمد علی بن یونس (متوفاى877هـ) الصراط المستقیم إلى مستحقی التقدیم، ج 2، ص162، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، الطبعة الأولى، 1384هـ
روایت دوم: (دارای سند صحیح)
[7] مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ سُئِلَ عَنِ الْقَائِمِ علیه السلام فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَقَالَ هَذَا وَ اللَّهِ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله قَالَ عَنْبَسَةُ فَلَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فَأَخْبَرْتُهُ بِذَلِکَ فَقَالَ صَدَقَ جَابِرٌ ثُمَّ قَالَ لَعَلَّکُمْ تَرَوْنَ أَنْ لَیْسَ کُلُّ إِمَامٍ هُوَ الْقَائِمَ بَعْدَ الْإِمَامِ الَّذِی کَانَ قَبْلَه.
«جابر بن یزید جعفی میگوید: از امام باقر (علیه السلام) پرسیدند : قائم کیست؟ آن حضرت با دستش به امام صادق (علیه السلام) زد و فرمود : به خدا این قائم آل محمد ( علیه السلام ) است. عنبسه گفت: بعد از وفات امام باقر (علیه السلام) خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیدم و حدیث جابر را به عرض ایشان رساندم. فرمود : جابر راست گفته . سپس فرمود : شاید شما گمان کنید که هر امامى قائم بعد از امام قبلى نیست.»
الکافی - الشیخ الکلینی، ج 1 ص 307
در این روایت تعبیر «هَذَا وَ اللَّهِ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ» نص صریح بر امامت ایشان است زیرا امام صادق علیه السلام، درپایان روایت، این جمله را توضیح میدهند و بیان میکنند که مراد امام باقر علیه السلام، امام زمان همان عصر است نه امام مهدی علیه السلام که یکی از القابش «قائم» است.
علامه مجلسی در توضیح کلمهی «قائم» میفرماید:
و القائم یطلق فی الأخبار على المهدی القائم بالجهاد، الخارج بالسیف، و على کل إمام فإنه قائم بأمر الإمامة کما سیأتی فی باب: أن الأئمة کلهم قائمون بأمر الله، و غرضه علیه السلام بیان أن أبی سمانی قائما بالمعنى الثانی لا الأول، و فی الإبهام نوع مصلحة لعدم یأس الشیعة عن الفرج.
«قائم» در روایات، بر حضرت مهدی (علیه السلام) که برای جهاد قیام میکند و با شمشیر خارج میشود و نیز بر هر امامی اطلاق میشود؛ زیرا هر امامی برای امر امامت قیام میکنند. این مطلب در باب « أن الأئمة کلهم قائمون بأمر الله» میآید. مقصود امام علیه السلام این است که پدرم مرا به معنای دوم «قائم» نامیده است؛ نه به معنای اول و در این ابهام نوعی مصلحت است تا شیعیان از گشایش در امر امر امامت نا امید نشوند.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج3 ؛ ص328، تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.
تصحیح روایت
این روایت نیز از نظر علمای شیعه صحیح است. مرحوم علامهی مجلسی، سند این روایت را صحیح میداند و مینویسد:
الحدیث السابع: صحیح.
روایت هفتم صحیح است.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج3 ، ص328، تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.
مرحوم علی بن یونس عاملی نیز این روایت را صحیح میداند:
وروى بصحاح الأسانید إلى جابر بن یزید أن الباقر علیه السلام سئل عن القائم بعده ، فضرب بیده على الصادق علیه السلام وقال : هذا والله قائم آل محمد یعنی القائم بعد أبیه ، لا أنه القائم المنتظر علیه السلام .
«با سند صحیح از جابر بن یزید روایت شده است که از امام باقر علیه السلام در باره امام قائم بعد ایشان سؤال شد. ...»
الصراط المستقیم، علی بن یونس العاملی، ج 2 ، ص 162
روایت سوم: (دارای سند صحیح)
[8] عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ أَبِی علیه السلام اسْتَوْدَعَنِی مَا هُنَاکَ فَلَمَّا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ قَالَ ادْعُ لِی شُهُوداً فَدَعَوْتُ لَهُ أَرْبَعَةً مِنْ قُرَیْشٍ فِیهِمْ نَافِعٌ مَوْلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فَقَالَ اکْتُبْ هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ یَعْقُوبُ بَنِیهِ یا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (البقرة -: 132 -) وَ أَوْصَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَهُ أَنْ یُکَفِّنَهُ فِی بُرْدِهِ الَّذِی کَانَ یُصَلِّی فِیهِ الْجُمُعَةَ وَ أَنْ یُعَمِّمَهُ بِعِمَامَتِهِ وَ أَنْ یُرَبِّعَ قَبْرَهُ وَ یَرْفَعَهُ أَرْبَعَ أَصَابِعَ وَ أَنْ یَحُلَّ عَنْهُ أَطْمَارَهُ عِنْدَ دَفْنِهِ ثُمَّ قَالَ لِلشُّهُودِ انْصَرِفُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَتِ بَعْدَ مَا انْصَرَفُوا مَا کَانَ فِی هَذَا بِأَنْ تُشْهِدَ عَلَیْهِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ کَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ یُقَالَ إِنَّهُ لَمْ یُوصَ إِلَیْهِ فَأَرَدْتُ أَنْ تَکُونَ لَکَ الْحُجَّةُ.
«عبد الاعلی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که ایشان فرمودند : پدرم آنچه را در آنجا بود (کتب و بقیه چیزهای که مختص به امام است) به من سپرد و چون هنگام وفاتش نزدیک شد، فرمود: چند شاهد نزد من بیاور، من چهار تن از قریش را که نافع- غلام عبد اللَّه بن عمر- در میان آنها بود حاضر کردم. فرمود بنویس:
این است آنچه یعقوب به پسرانش وصیت کرد: «پسرانم! خدا براى شما این دین را برگزید، پس نمیرید جز اینکه مسلمان باشید» و محمد بن على، به جعفر بن محمد وصیت کرد و به او امر دستور میدهد که او را در بردى که نماز جمعه با آن میخواند، کفن پوشاند، و با عمامهی خودش او را عمامه پوشاند و قبرش را چهار گوش سازد و به مقدار چهار انگشت بالا آورد و هنگام دفن بندهاى کفن او را بگشاید. سپس به شاهدان فرمود: برگردید خدا شما را رحمت کند- بعد از آنکه رفتند- گفتم: اى پدر! در این وصیت چه نیازی به گواه گرفتن بود؟ فرمود: پسرم! نخواستم که تو (در امر امامت) مغلوب باشى و مردم بگویند به (امامت) او وصیت نکرده است، خواستم که تو حجت و دلیل داشته باشى.»
الکافی، الشیخ الکلینی، ج 1 ، ص 307
مرحوم کلینی این روایت با سندی دیگر در بابی دیگرد به نام (باب ما یجب على الناس عند مضی الامام ) نیز نقل کرده و در این روایت امام باقر علیه السلام تصریح میکند که امام با سه چیز شناخته میشود:
2 عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ حَدَّثَنَا حَمَّادٌ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ قَوْلِ الْعَامَّةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة... ُ فَقَالَ یُعْرَفُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ بِثَلَاثِ خِصَالٍ لَا تَکُونُ فِی غَیْرِهِ هُوَ أَوْلَى النَّاسِ بِالَّذِی قَبْلَهُ وَ هُوَ وَصِیُّهُ وَ عِنْدَهُ سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ وَصِیَّتُهُ وَ ذَلِکَ عِنْدِی لَا أُنَازَعُ فِیه. ...
فَقَالَ إِنِّی کَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ یُقَالَ إِنَّهُ لَمْ یُوصَ فَأَرَدْتُ أَنْ تَکُونَ لَکَ حُجَّة.
«عبد الاعلی میگوید: از امام صادق علیه السلام از سخن عامه سؤال کردم که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده: هر که بمیرد و برای او امامی نباشد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است. ... تا اینجا که میرسد که امام باقر علیه السلام فرموده: صاحب این امر (امام) با سه ویژگی که در غیر اونیست شناخته میشود و او نسبت به امام قبل سزاوار است. وصیت امام پیشین، وجود سلاح رسول خدا صلی الله علیه وآله در نزد او، و وصیت امام پیشین، این موارد در نزد من است که هیچ کسی در آن با من منازعه ندارد.»
الکافی، الشیخ الکلینی، ج 1، ص 379
کیفیت دلالت روایت بر امامت امام صادق علیه السلام
در این روایت چند جمله بر امامت آن حضرت دلالت مینماید:
1. جملهی: إِنَّ أَبِی علیه السلام اسْتَوْدَعَنِی مَا هُنَاکَ.
مراد از «ما هناک» کتب و سلاح و آثار پیامبر است که از نظر شیعه، نشانه های امامت امام محسوب میشوند. و امام باقر علیه السلام نیز آنها را به امام صادق علیه السلام سپردند. معنایش این است که بعد از من، شما امام هستید. علامهی مجلسی در توضیح این قسمت مینویسد:
ایضاح : «ما هناک» أی من الکتب والسلاح وغیرهما من آثار النبی صلى الله علیه وآله وسائر الأنبیاء علیهم السلام ...
«مراد از «ما هناک» کتابها، سلاح و غیر آن از آثار پیامبر صلی الله علیه وآله و سایر انبیاء علیهم السلام است.»
المجلسی، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 79، ص 47، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403هـ - 1983م.
2. این فراز از روایت: وَ أَوْصَى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ أَمَرَهُ أَنْ یُکَفِّنَهُ فِی بُرْدِهِ ...
در این قسمت ، امام باقر علیه السلام به فرزندش وصیت میکند که امور تکفین و تدفین ایشان را بر عهده بگیرد و از نظر شیعه امام معصوم را جز امام و معصوم دیگر تجهیز نمیکند؛ بنابراین، امام صادق علیه السلام، مقام امامت را بعد از پدر بزرگوارشان دارا هستند.
مرحوم سید محسن در کتاب «اعیان الشیعه» میگوید:
أراد ان یعلمهم انه وصیه وخلیفته والامام من بعده .
«امام باقر علیه السلام میخواست با این وصیتش به آنها بفهماند که امام صادق علیه السلام وصی، جانشین و امام بعد از ایشان است.»
الأمین، السید محسن (متوفای1371هـ)، أعیان الشیعة، ج 1، ص 659، تحقیق وتخریج: حسن الأمین، ناشر: دار التعارف للمطبوعات - بیروت – لبنان، سال چاپ : 1403 - 1983 م
مرحوم آیت الله العظمی تبریزی برای اثبات دلالت این روایت به امامت آن حضرت میفرماید:
هذا کما تقدم ـ بضمیمه ما دلت علیه النصوص وقام علیه الإجماع أنّ الإمام عندنا لا یتولّى تجهیزه إلاّ إمام مثله إذا کان حاضراً، وأنّ الوصیه هی من علائم الإمامه ـ یکون نصاً على إمامه الصادق (علیه السلام) .
«این روایت (به ضمیمهی آنچه روایات بر آن دلالت میکند و اجماع شیعه بر این که امور تجهیز امام را جز امام زمانیکه حاضر باشد، بر عهده نمیگیرد و وصیت کردن از نشانه های امامت است)، دلیل روشن بر امامت امام صادق علیه السلام است.»
النصوص الصحیحة - المیرزا جواد التبریزی - ص 21، طبق برنامه مکتبة اهل البیت
فراز پایانی روایت نیز، این تحلیل را تأیید میکند که فرمود: فَقَالَ: یَا بُنَیَّ کَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ یُقَالَ إِنَّهُ لَمْ یُوصَ إِلَیْهِ فَأَرَدْتُ أَنْ تَکُونَ لَکَ الْحُجَّةُ.
علامه مجلسی در توضیح این قسمت آورده است:
أن تغلب على بناء المجهول أی فی الإمامة ، فان الوصیة من علاماتها أو فیما أوصى إلیه مما یخالف العامة ، کتربیع القبر أو الأعم .
«کلمه «تغلب» به صورت صیغه مجهول خوانده میشود، معنایش این است که دوست ندارم در امر امامت بر شما غالب شوند؛ زیرا وصیت از نشانه های امامت است یا در چیزی که به امام وصیت شده و مخالف نظر عامه است غالب شوند مثل چهار گوشه کردن قبر ...»
بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج47، ص 14
شارح اصول کافی چند وجه را در مورد این که مراد از غلبه چیست ذکر کرده است:
قوله ( فقال یا بنی کرهت أن تغلب ) لعل وجه الغلبة أمور : الأول تربیع القبر ، والثانی رفعه ، فإن روایات العامة مختلفة ففی بعضها تسویة القبور وفی بعضها تسنیمها ... ، والثالث التنازع فی الإمامة والتخالف فیها فإن الوصیة الظاهرة من علامات الإمام کما مر إلیه إشارة بقوله : وأن یقال أنه لم یوص فأردت أن تکون لک الحجة أی الحجة التی هی الوصیة الظاهرة .
«در باره این فرمایش امام: «بر تو غالب نشوند» چند وجه است:
یک: چهار گوش ساختن قبر، دو: با لا آوردن آن ؛ زیرا روایات اهل سنت در این باره مختلف است، برخی گفته اند روی قبر هموار باشد برخی گفته اند بر آمدگی داشته باشد. ... سوم: منازعه در امر امامت و مخالفت کردن در آن. زیرا وصیت آشکار از نشانه های امام است چنانچه گذشت. به این مطلب امام در این کلامش اشاره کرده و فرمود: وأن یقال أنه لم یوص فأردت أن تکون لک الحجة؛ و حجت، همان وصیت ظاهر و آشکار است.»
المازندرانی، مولی محمد صالح (متوفای1081هـ)، شرح أصول الکافی، ج 6، ص 174، تحقیق: مع تعلیقات: المیرزا أبو الحسن الشعرانی / ضبط وتصحیح: السید علی عاشور، ناشر: دار إحیاء التراث العربی للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت – لبنان، چاپ: الأولى1421 - 2000 م
تصحیح روایت:
این روایت را علمای شیعه تصحیح کرده اند. از جمله مرحوم مجلسی ذیل روایت دوم که ذکر شد، در باره سندش میفرماید:
الحدیث الثانی: حسن على الظاهر.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج4 ؛ ص229، تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.
مرحوم آیت الله تبریزی درباره صحت سند روایت هشتم میگوید:
فمن ما ورد من النص على إمامة جعفر بن محمد الصادق علیه السلام ، الروایة الصحیحة التی نقلها الکلینی رحمه الله فی الکافی عن علی بن إبراهیم عن محمد بن عیسى عن یونس بن عبد الرحمن عن عبد الأعلى عن أبی عبد الله الصادق علیه السلام : " إن أبی استودعنی ما هناک فلما حضرته ...
«از مجموعه روایاتی که بر امامت جعفر بن محمد صادق علیه السلام وارد شده، این روایت صحیحی است که آن را مرحوم کلینی در کتاب کافی از علی بن ابراهیم با سندش از عبد الاعلی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است ....»
النصوص الصحیحة، المیرزا جواد التبریزی، ص 20
روایت چهارم: (دارای سند صحیح)
5 – عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ أَبِی قَالَ لِی ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَرَضِهِ یَا بُنَیَّ أَدْخِلْ أُنَاساً مِنْ قُرَیْشٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ حَتَّى أُشْهِدَهُمْ قَالَ فَأَدْخَلْتُ عَلَیْهِ أُنَاساً مِنْهُمْ فَقَالَ یَا جَعْفَرُ إِذَا أَنَا مِتُّ فَغَسِّلْنِی وَ کَفِّنِّی وَ ارْفَعْ قَبْرِی أَرْبَعَ أَصَابِعَ وَ رُشَّهُ بِالْمَاءِ فَلَمَّا خَرَجُوا قُلْتُ یَا أَبَتِ لَوْ أَمَرْتَنِی بِهَذَا لَصَنَعْتُهُ وَ لَمْ تُرِدْ أَنْ أُدْخِلَ عَلَیْکَ قَوْماً تُشْهِدُهُمْ فَقَال یَا بُنَیَّ أَرَدْتُ أَنْ لَا تُنَازَعَ.
«امام صادق علیه السلام فرمود: روزی که پدرم مریض بود به من فرمود: فرزندم! افرادی از مردم قریش این شهر را نزد من بیاور تا آنها را شاهد گیرم. گروهی از آنها را نزد ایشان آوردم . حضرت فرمود: ای جعفر ! وقتی من از دنیا رفتم، مرا غسل بده، کفن کن و قبر مرا چهار انگشت بلند کن وروی قبرم آب بپاش. وقتی آنها رفتند، عرض کردم ای پدر! بدون حضور آنها و شاهد گرفتن آنان اگر به من دستور میدادی انجام میدادم. فرمود: ای پسرم خواستم با شما منازعه نکنند.»
الکافی ، الشیخ الکلینی ، ج 3 ص 200
این روایت نیز همانند روایت پیشین، بر امامت امام صادق علیه السلام دلالت دارد؛ زیرا امام باقر علیه السلام در باره تجهیز ودفن خودش به ایشان وصیت کرده است. علامه مجلسی در توضیح این روایت مینویسد:
بیان : أی فی إعمال تلک السنن وارتکاب التغسیل والتکفین، أو فی الإمامة فإن الوصیة من علاماتها.
«یعنی در انجام این سنت ها و تغسیل و تکفین یا در امر امامت با شما منازعه نکنند، زیرا وصیت کردن از نشانه های امامت است.»
بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج 46 ص 214
سید محسن امین نیز، بعد از نقل روایت مینویسد:
ای لا تنازع فی الإمامة والخلافة من بعدی متى علموا انک وصیی .
«یعنی در امر امامت و جانشینی بعد از من بعد از این که وصیت مرا بدانند، منازعه نکنند.»
أعیان الشیعة ، السید محسن الأمین ، ج 1 ، ص 659
تصحیح روایت:
این روایت نیز همانند روایات قبل از نظر سند صحیح است. علامه مجلسی ذیل روایت مینویسد:
الحدیث الخامس: حسن.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج14 ؛ ص111، تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.
شیخ هادی نجفی پس از نقل روایت، سند آن را تصحیح کرده است:
الروایة صحیحة الإسناد .
موسوعة أحادیث أهل البیت (ع) ، الشیخ هادی النجفی، ج 11 ، ص 57
روایت پنجم:
مرحوم خزاز قمی در کتاب «کفایة الاثر» روایات متعددی را در باره امام صادق علیه السلام ذکر کرده، از جملهای آنها، روایت ذیل است:
أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُحَارِبِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی جَعْفَرُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ المغالیُّ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ هَمَّامٍ الْحِمْیَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی هَمَّامُ بْنُ نَافِعٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ علیه السلام لِأَصْحَابِهِ یَوْماً إِذَا افْتَقَدْتُمُونِی فَاقْتَدُوا بِهَذَا فَإِنَّهُ الْإِمَامُ بَعْدِی وَ أَشَارَ إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ علیه السلام .
«ابو همام بن نافع میگوید: روزی امام باقر علیه السلام به اصحابش فرمود: وقتی مرا از دست دادید، به ایشان (امام صادق علیه السلام) اقتدا کنید؛ زیرا او امام پس از من است و به پسرش جعفر علیه السلام اشاره کرد.»
الخزاز القمی الرازی، أبی القاسم علی بن محمد بن علی (متوفای400هـ)، کفایة الأثر فی النص على الأئمة الاثنی عشر، ص 255، تحقیق: السید عبد اللطیف الحسینی الکوه کمری الخوئی، ناشر: انتشارات ـ قم، 140هـ .
کیفیت دلالت این روایت بر امامت امام صادق علیه السلام صریح است؛ زیرا امام باقر علیه السلام میفرماید: امام بعد از من، امام صادق علیه السلام است.
روایت ششم:
در روایت دیگری نیز، امام باقر علیه السلام در پاسخ ابو مریم عبد الغفار که از امام پس از ایشان سؤال کرده بود، صریحا فرمود: بعد از من جعفر، امام و پدر ائمه است:
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ هودة [هَوْذَةَ] بْنِ أَبِی هَرَاسَةَ أَبُو سُلَیْمَانَ الْبَاهِلِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ أَبِی بِشْرٍ النَّهَاوَنْدِیُّ الْأَحْمَرِیِّ بِنَهَاوَنْدَ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِیُّ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ عَبْدِ الْغَفَّارِ بْنِ الْقَاسِمِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى مَوْلَایَ الْبَاقِرِ علیه السلام وَ عِنْدَهُ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ ذَکَرَ الْإِسْلَامَ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی فَأَیُّ الْإِسْلَامِ أَفْضَلُ قَالَ مَنْ سَلِمَ المُؤْمنین [الْمُؤْمِنُونَ] مِنْ لِسَانِهِ وَ یَدِهِ . ...
قُلْتُ فَإِنْ کَانَ هَذَا کَائِنٌ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَإِلَى مَنْ بَعْدَکَ قَالَ إِلَى جَعْفَرٍ وَ هُوَ سَیِّدُ أَوْلَادِی وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ صَادِقٌ فِی قَوْلِهِ وَ فِعْلِهِ وَ لَقَدْ سَأَلْتَ عَظِیماً یَا عَبْدَ الْغَفَّارِ وَ إِنَّکَ لَأَهْلُ الْإِجَابَة
«عبد الغفار بن قاسم میگوید: بر مولایم امام باقر علیه السلام وارد شدم در حالی که گروهی از اصحابش نزد ایشان بودند. سخن از اسلام به میان آمد. عرض کردم آقای من، چه اسلامی با فضیلت تر است؟. فرمود: اسلام کسی که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند. ...
عرض کردم : اگر چنین است (بعد از شما امامانی دیگر وجود دارند) بعد از شما به سوی چه کسی رو آوریم؟ فرمود: به جعفر و او آقاى فرزندان من و پدر امامان است، راستگو و صادق در گفتار و کردار است. اى عبد الغفار! (بدان که) سؤال بزرگى کردى و (چون) شایستگى جواب را داشتى، (پاسخش را گفتم).
کفایة الأثر ، الخزاز القمی ، ص 252
روایت هفتم
در روایت دیگری امام باقر علیه السلام به محمد بن مسلم امام صادق علیه السلام را نشان میدهد و میفرماید: این امام بعد از من است و به او اقتدا کن و علم ودانش را از او فرا گیر:
حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ مُوسَى قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَخْلَدٍ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ بَزِیعٍ قَالَ حَدَّثَنِی یَحْیَى بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فُرَاتٍ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِیدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ علیه السلام إِذْ دَخَلَ جَعْفَرٌ ابْنُهُ وَ عَلَى رَأْسِهِ ذُؤَابَةٌ وَ فِی یَدِهِ عَصًا یَلْعَبُ بِهَا فَأَخَذَهُ الْبَاقِرُ علیه السلام وَ ضَمَّهُ إِلَیْهِ ضَمّاً ثُمَّ قَالَ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لَا تَلْهُو وَ لَا تَلْعَبُ ثُمَّ قَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ هَذَا إِمَامُکَ بَعْدِی فَاقْتَدِ بِهِ وَ اقْتَبِسْ مِنْ عِلْمِهِ وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَهُوَ الصَّادِقُ الَّذِی وَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ إِنَّ شِیعَتَهُ مَنْصُورُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعْدَاءَهُ مَلْعُونُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ عَلَى لِسَانِ کُلِّ نَبِیٍّ فَضَحِکَ جَعْفَرٌ علیه السلام وَ احْمَرَّ وَجْهُه. ...
«محمّد بن مسلم میگوید: خدمت امام باقر علیه السّلام بودم که پسرش جعفر علیه السّلام وارد شد در حالی که بر سرش گیسو و در دستش چوبى داشت که با آن چوب بازى میکرد. امام باقر علیه السلام او را در آغوش گرفته و فرمود: پدر و مادرم فدایت بازى نکن. آنگاه به من رو کرد و فرمود: ای محمّد، این پیشواى تو است بعد از من از او پیروى کن و از علم و دانش او استفاده نما به خدا سوگند این همان صادقى است که پیامبر مژده او را داده است همانا شیعیانش در دنیا و آخرت پیروز و دشمنانش در دنیا و آخرت مورد لعن هر پیامبری هستند. جعفر علیه السلام خنده نمود و روی مبارکش سرخ شد.»
کفایة الأثر، الخزاز القمی، ص 254
نتیجه:
طبق روایات بالا که در این نوشتار نقل شد:
اولا: امام باقر علیه السلام در باره امامت فرزندش امام صادق علیه السلام وصیت کرده وایشان را به عنوان امام و پیشوای امت اسلام معرفی نموده است؛
ثانیا: علاوه بر این نصوص ویژه، روایات صحیح دیگری نیز وارد شده که بر امامت همهی ائمهی طاهرین علیهم السلام دلالت دارند. و در نتیجه امامت آنها از روایات صحیح شیعه قابل اثبات است.