شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالب را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید

شیعه برحق است

برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس وبلاگ و آدرس ‌های پست‌ها را به شیعیان و اهل‌سنتی که می‌شناسید بفرستید

پربازدیدترین مطالب

عمر بن خطاب : تراویح بدعت من است. (صحیح بخاری)

پیامبر (ص) : نتیجه هر بدعتی ، آتش جهنم است. (صحیح مسلم)


# طبق روایت صحیح بخاری ؛ عمر بن خطاب اعتراف می کند که به «جماعت خواندن نماز تراویح» «بدعت» اوست.
 

«عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدٍ القَارِیِّ، أَنَّهُ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ عُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، لَیْلَةً فِی رَمَضَانَ إِلَى المَسْجِدِ، فَإِذَا النَّاسُ أَوْزَاعٌ مُتَفَرِّقُونَ، یُصَلِّی الرَّجُلُ لِنَفْسِهِ، وَیُصَلِّی الرَّجُلُ فَیُصَلِّی بِصَلاَتِهِ الرَّهْطُ، فَقَالَ عُمَرُ: إِنِّی أَرَى لَوْ جَمَعْتُ هَؤُلاَءِ عَلَى قَارِئٍ وَاحِدٍ، لَکَانَ أَمْثَلَ ثُمَّ عَزَمَ، فَجَمَعَهُمْ عَلَى أُبَیِّ بْنِ کَعْبٍ، ثُمَّ خَرَجْتُ مَعَهُ لَیْلَةً أُخْرَى، وَالنَّاسُ یُصَلُّونَ بِصَلاَةِ قَارِئِهِمْ، قَالَ عُمَرُ: «نِعْمَ البِدْعَةُ هَذِهِ»

عبدالرحمن می گوید: در یکی از شبهای ماه رمضان با عمر بن خطاب وارد مسجد شدیم. مردم در مسجد پراکنده و متفرق بودند، بعضی ها فرادی نماز می خواندند؛ و بعضی ها هم سه چهار نفره پشت سر یک نفر نماز جماعت می خواندند. عمر گفت: اگر اینها را مجتمع می کردم به یک امام جماعت بهتر و زیباتر بود؛ سپس تصمیمش را گرفت و ابی بن کعب را امام آنها قرار داد. شبی دیگر به همراه عمر وارد مسجد شدم و دیدم مردم پشت سر ابی بن کعب به جماعت ایستاده اند. در این هنگام عمر گفت: این بدعت خوبی است.

صحیح بخاری، ج 3، ص 45، ح 2010، باب فضل من قام رمضان


# طبق روایت صحیح مسلم ؛ پیامبر اکرم (ص) به صراحت می گوید نتیجه هر بدعتی آتش جهنم است.

«کُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ کُلَّ ضَلَالَةٍ فِی النَّارِ»

تمام بدعتها گمراهی است و نتیجه تمام گمراهی ها آتش جهنم است.

صحیح مسلم، ج2، ص 592، ح 867؛ سنن کبری نسائی، ج1، ص 550، ح 178

سوال هایی از اهل سنت :
 
# شمایی چرا خودتان را اهل سنت می نامید؟ در حالی که خلیفه تون به صراحت می گوید «به جماعت خواندن تراویح» «بدعت» است و شما هر سال در ماه رمضان نماز تراویح را به جماعت می خوانید.
 
# شما «اهل سنت عمر» هستین نه «اهل سنت پیامبر (ص)»
 
# چگونه عمر بن خطاب را بهشتی می دانین در حالی که طبق روایت صحیح مسلم خودتان ، پیامبر (ص) بدعت گذاران را جهنمی می داند و خود عمر بن خطاب اعتراف می کند که به جماعت خواندن نماز تراویح ، بدعت اوست.
 
# چرا در مقابل فهمیدن حقیقت ، لجبازی می کنین؟ روز قیامت اگر خداوند ازتون سوال بپرسه شما که در صحیح ترین کتابت نوشته است که تراویح بدعت است چرا باز هم این بدعت را دنبال کردی؟ در این صورت چه جوابی به خدا خواهی داد؟

برای دیدن مطلب کامل تر اینجا کلیک کنید : بدعت تراویح، به اعتراف بزرگان اهل سنت



فــیـــلــم

«جماعت خواندن نماز تراویح» بدعت عمر بن خطاب

(اثبات از کتب اهل سنت)

یکی از ده ها بدعت عمر بن خطاب = «جماعت خواندن نماز تراویح»

  برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

پیامبر (ص) : خدا لعنت کند معاویه و پدرش ابوسفیان را .

(اثبات از کتب اهل سنت)


حدثنا خلف حدثنا عبد الوارث بن سعید بن جمهان عن سفینة مولى أم سلمة أن النبی صلى الله علیه وسلم کان جالساً فمر أبو سفیان على بعیر ومعه معاویة وأخ له أحدهما یوقود البعیر والآخر یسوقه، فقال رسول الله صلى الله علیه وسلم : لعن الله الحامل والمحمول والقائد والسائق " .

از سفینه،مولی ام سلمه (مهران بن فروخ صحابی) منقول است که : پیامبر نشسته بود و ابوسفیان رد شد و سوار چهارپایی بود و معاویه و برادرش همراه او بود که یکی حیوان را می راند ودیگری ازپشت پی میکرد پس رسول الله (ص) فرمودند خداوند لعنت کند حمل کننده و حمل شونده و راه برنده و دنبال کننده را.

انساب الاشراف ج2ص121 طبق مکتبه شامله

http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=196&hid=1526&pid=125101

سند روایت هم صحیح است.


بررسی سند

=======

بلاذری نویسنده کتاب

قال ذهبی: العلامة ، الأدیب ، المصنف ، وکان کاتبا بلیغا ، شاعرا محسنا 

=======

راوی اول:خلف بن هشام البزار

احمد حنبل قسم می خورد که ثقه است: هو والله عندنا الثقة الأمین

نسایی می گوید: ثقه

=======

راوی دوم:عبد الوارث بن سعید العنبری

ابوحاتم گفته: صدوق

نسایی،عجلی،ابوزرعه و یحیی بن معین هم گفته اند: ثقه

=======

راوی سوم: سعید بن جمهان الأسلمی

ابوداوود: ثقه

ابوحاتم ذکره فی الثقات

احمدبن حنبل: ثقه

یحیی بن معین: ثقه

=======

راوی چهارم: سفینه مولی ام سلمه(مهران بن فروخ)

صحابی

=======

پس روایت هیچ گونه مشکل سندی ندارد و صد در صد صحیح است.

و ثابت می کند که پیامبر (ص) معاویه و پدرش ابوسفیان را لعنت کرده است.


نتیجه :

خداوند در قرآن تمامی سخنان پیامبر (ص) را از وحی می داند :

وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى/ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى (سوره نجم/آیه 3 و 4)

هرگز پیامبر (ص) از روی هوا و هوس سخن نمی ‏گوید. همه سخنان پیامبر (ص) از وحی است.

 

# این پیامبری که سخنش وحی است معاویه و پدرش ابوسفیان را لعنت کرده.

پیامبر (ص) : جایگاه معاویه در تابوتی در جهنم است.

(اثبات از کتب اهل سنت)


حَدَّثَنِی خَلَفُ بْنُ هِشَامٍ الْبَزَّازُ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ سَالِمِ بْنِ سَالِمِ بْنِ أَبِی الْجَعْدِ، قَالَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ : " مُعَاوِیَةُ فِی تَابُوتٍ مُقْفَلٍ عَلَیْهِ فِی جَهَنَّمَ "

پیامبر فرمودند: معاویه،جایگاهش در داخل تابوتی است قفل شده در جهنم.

انساب الاشراف بلاذری ج2ص121 طبق مکتبه شامله

http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=196&pid=125101&hid=1524

======================

سند روایت صد درصد صحیح است.


بررسی سند

=======

بلاذری (نویسنده کتاب)

قال ذهبی: العلامة ، الأدیب ، المصنف ، وکان کاتبا بلیغا ، شاعرا محسنا 

=======

راوی اول : خلف بن هشام البزار

قال احمد: هو والله عندنا الثقة الأمین

احمد بن حنبل قسم می خورد که ثقه است.

یحیی بن معین می گوید:الصدوق الثقة

=======

راوی دوم: أبو عوانة:

قال ابن حجر:قال فی التقریب : ثقة ثبت ، وقال فی هدی الساری : أحد المشاهیر وثقه الجماهیر واعتمده الأئمة کلهم

قال الذهبی: الحافظ ثقة متقن 

=======

راوی سوم: سلیمان بن مهران الأعمش:

 بوزرعه گفته: امام

نسایی گفته:ثقة ثبت

ذهبی گفته:الحافظ أحد الأعلام

=======

راوی چهارم:سالم بن أبی الجعد الأشجعی:

ابوزرعه و نسایی و عجلی و یحیی بن معین و ابن حجر گفته اند: ثقه

ذهبی گفته: من ثقات التابعین

======================

پس روایت هیچ گونه مشکل سندی ندارد و صد در صد صحیح است.


قران کریم : پیامبر (ص) جز وحی نمی گوید.

خداوند در قرآن تمامی سخنان پیامبر (ص) را از وحی می داند :

وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى (سوره نجم/آیه 3 و 4)

هرگز پیامبر (ص) از روی هوا و هوس سخن نمی ‏گوید. همه سخنان پیامبر (ص) از وحی است.


نتیجه 

پس قطعا همانطور که پیامبر (ص) فرمودند : جایگاه معاویه در آتش جهنم خواهد بود.



فــیـــلــم

پیامبر (ص) : معاویه در حالت کفر می میرد و جهنمی است.

(در کتب اهل سنت)

طبق روایات اهل سنت ؛ پیامبر (ص) فرمودند : معاویه در حالت کفر می میرد و جهنمی است.

  برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
  برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

پیامبر (ص) : معاویه در حالت کفر می میرد و جهنمی است.

(در کتب اهل سنت)

طبق روایات اهل سنت ؛ پیامبر (ص) فرمودند : معاویه در حالت کفر می میرد و جهنمی است.

  برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
  برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

ابن تیمیه ، حضرت آدم (ع) را ظالم و مشرک و کافر می داند !!!!!!

(اثبات از کتب اهل سنت)

ابن تیمیه حتی به حضرت آدم (ع) که پیامبر و فرستاده خداست هم رحم نکرده و او را بخاطر توسل ، مشرک و کافر دانسته است!!!!!

 برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

روایت «لو لا علی لهلک عمر» متواتر در کتب اهل سنت

(اثبات از کتب اهل سنت)

طبق روایات اهل سنت ؛ عمر بن خطاب همواره می گفت : اگر علی نبود هلاک می شدم.

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

عمربن خطاب همیشه می گفت : «لو لا علی لهلک عمر» 

(اگر علی نبود عمر هلاک می شد.)

(اثبات از کتب اهل سنت)


طبق این آیه قرآنی ، امام علی (ع) بر عمر بن خطاب افضل است.

به آیه قرآنی توجه کنین :

قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَهْدی إِلَی الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدی‏ (یونس/35) 

بگو آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند سزاوارتر است که از او پیروی شود یا آن کس که خودش را هم تا هدایت نکنند هدایت نمی یابد؟


«لو لا علی لهلک عمر» در منابع متعدد اهل سنت

این مطلب در منابع متعدد اهل سنت آمده است از جمله :

تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص 152، مواقف ، ایجی ، ج 3 ، ص 627 و 636، شرح مقاصد ، تفتازانی ، ج 2 ، ص 294 ، التفسیر الکبیر ، فخررازی ، ج 21 ، ص 22،شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ‌، ج 1 ، ص 18و ج 12 ، ص 179، تمهید الاوائل ، باقلانی ، ص 476 ، مناقب علی ابن ابیطالب ، ابن مردویه اصفهانی ، ص 88، ینابیع المودة ، قندوزی حنفی ، ج 1 ، ص 216و ج 2 ، ص 172و  ج 3 ، ص 147 ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه، ج 1 ، ص 162، تمهید الاوائل فی تلخیص الدلائل ، باقلانی ، ج 1 ، ص 476 و 547 ، الحاوی الکبیر ، ماوردی شافعی ، ج 12 ، ص 115 و ج 13 ، ص 213 ، تفسیر سمعانی ، ج 5 ، ص 154 ، المفصل فی صنعه الاعراب ، زمخشری ، ج 1 ، ص 432 ، العواصم من القواصم ، ابوبکر بن عربی ، ج 1 ، ص 203 ، حاشیه الرملی ، رملی ، ج 4 ص 39 ، الجد الحثیث ، سعودی غزی عامری ، ج 1 ، ص 186، بریقه محمودیه ، محمد بن محمد خادمی ، ج 2 ص 108، منع الجلیل ، محمد علیش ، ج 9 ، ص 648، دستور العلماء ، قاضی عبدالنبی نکری، ج 1 ، ص 80.


ماجراهای بیان این مطلب توسط عمر :

1 . قال أحمد ابن زهیر حدثنا عبید الله بن عمر القواریری حدثنا مؤمل بن إسماعیل حدثنا سفیان الثوری عن یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن وقال فی المجنونة التی أمر برجمها وفى التی وضعت لستة أشهر فأراد عمر رجمها فقال له على إن الله تعالى یقول وحملة وفصاله ثلاثون شهرا الحدیث وقال له إن الله رفع القلم عن المجنون الحدیث فکان عمر یقول لولا على لهلک عمر.

استیعاب ابن عبدالبر ج 3 ص 1103.

و درباره زن دیوانه ای که عمر امر به سنگسار او کرد و در مورد زنی که شش ماهه بچه اش به دنیا آمده بود پس عمر خواست که آنها را سنگسار کند پس حضرت علی به او گفت همانا خدای متعال می گوید : و حمل زن و شیر دادنش سی ماه است ... و همچنین به او گفت : هماا خدا تکلیف را از دیوانه برداشته است ... پس عمر می گفت : ‌اگر علی نبود عمر هلاک می شد.


 بررسی سند روایت

  

سعید بن مسیب (از راویان صحیح بخاری)

سعید بن المسیب ... أحد العلماء الأثبات الفقهاء الکبار من کبار الثانیة اتفقوا على أن مرسلاته أصح المراسیل وقال ابن المدینی لا أعلم فی التابعین أوسع علما منه.

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 1 ص 364.

یحیی بن سعید ( از راویان بخاری)

یحیى بن سعید بن قیس بن عمرو ، الإمام أبو سعید الأنصاری ، قاضی السفاح ، عن أنس ، وابن المسیب ، وعنه مالک ، والقطان ، حافظ فقیه حجة ، مات 143

الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة - الذهبی - ج 2 ص 366.

یحیى بن سعید بن قیس الأنصاری المدنی أبو سعید القاضی ثقة ثبت ، من الخامسة مات سنة أربع وأربعین أو بعدها / ع .

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 2 ص 303.

3 . سفیان ثوری (از راویان صحیح بخاری )

وقال شعبة ، وسفیان بن عیینة ، وأبو عاصم النبیل ، ویحیى بن معین ، وغیر واحد من العلماء : سفیان أمیر المؤمنین فی الحدیث .

تهذیب الکمال - المزی - ج 11 ص 165.

4 . مومل بن اسماعیل (از روات صحیح بخاری)

مؤمل بن إسماعیل البصری العمری مولاهم ... قال أبو حاتم : صدوق شدید فی السنة کثیر الخطأ ... مات 206 . ت س ق .

الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة - الذهبی - ج 2 ص 309.

قال ابن أبی خیثمة عن ابن معین ثقة وقال عثمان الدارمی قلت لابن معین أی شئ حاله فقال ثقة قلت هو أحب إلیک أو عبید الله یعنی ابن موسى فلم یفضل وقال أبو حاتم صدوق شدید فی السنة کثیر الخطأ .

تهذیب التهذیب - ابن حجر - ج 10 ص 340

5 . عبید الله بن عمر القواریری (از راویان صحیح بخاری)

عبید الله بن عمر القواریری أبو سعید البصری الحافظ روى مائة ألف حدیث ... مات فی ذی الحجة 235 . خ م د س.

الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة - الذهبی - ج 1 ص 685.

عبید الله بن عمر بن میسرة القواریری أبو سعید البصری نزیل بغداد ثقة ثبت.

تقریب التهذیب - ابن حجر - ج 1 ص 637.

6 . احمد بن زهیر

احمد بن زهیر بن حرب بن شداد ... الحافظ الکبیر ابن الحافظ ... قال الخطیب کان ثقة عالما متقنا حافظا بصیرا بأیام الناس وأئمة الأدب.

لسان المیزان - ابن حجر - ج 1 ص 174

 

بنابر این این روایت طبق مبانی رجالی اهل سنت صحیح می باشد.


 2 . ان رجلا اتى به إلى عمر کأن قال : فی جوابهم لما سألوه کیف أصبحت قال : أصبحت أحب الفتنة ، وأکره الحق ، واصدق الیهود والنصارى ، وآمن بما لم أره وأقر بما لم یخلق ، فأرسل عمر إلى علی ( ع ) فلما جاء اخبره بما قال الرجل فقال : صدق قال الله تعالى : إنما أموالکم وأولادکم فتنة ، ویکره الحق یعنی الموت ، قال الله تعالى وجائت سکرة الموت بالحق ، وصدق الیهود والنصارى قال الله تعالى : وقالت الیهود لیست النصارى على شئ وقالت النصارى لیست الیهود على شئ ، ویؤمن بما لم یره یعنی الله ، ویقر بما لم یخلق یعنی الساعة فقال عمر : لولا علی لهلک عمر .

نظم درر السمطین زرندی حنفی ص 130.

روزی مردی نزد عمر آمد و در پاسخ به این سوال که به او گفته شد چگونه صبح کردی گفت : صبح کردم در حالیکه فتنه را دوست داشتم و از حق کراهت داشتم و یهود و نصاری را تصدیق می کردم و به چیزی که ندیدم ایمان داشتم و به چیزی که خلق نشده اقرار داشتم پس عمر به دنبال حضرت علی علیه السلام فرستاد پس زمانی که حضرت آمد آنها را از حرفهایی که مرد زده بود با خبر کرد و گفت راست می گوید زیرا خدای متعال می گوید : همانا اموال و اولاد شما فتنه است و از حق کراهت دارد یعنی مرگ (که حق است) زیرا خدای متعال می گوید  : و سکره موت به حق آمد و تصدیق می کند یهود و نصاری را خدا ی متعال می فرماید: و یهود می گوید نصاری چیزی نیستند و نصاری می گویند یهود چیزی نیست و به چیزی که ندیده ایمان دارد یعنی خدای عزوجل و به چیزی که خلق نشده اقرار دارد یعنی ساعة (قیامت )  پس عمر گفت : اگر علی نبود عمر هلاک می شد.


 قاضی عضد الدین ایجی از علمای علم مشهور اهل سنت در علم کلام در کتاب کلامی مواقف در بیان ادله در اعلمیت حضرت علی علیه السلام در میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این روایت را نقل و آن را تایید می کند :

 

3 . وروى أن امرأة أتت بولد لستة أشهر من وقت النکاح فی زمان عمر رضی الله عنه فهم عمر برجمها ، فقال علی رضی الله عنه لا سبیل لک علیها ، وتلا قوله تعالى : * ( وحمله وفصاله ثلاثون شهرا ) فقال عمر : لولا علی لهلک عمر .

روایت شده است که زنی در زمان عمر فرزندش را شش ماه بعد از ازدواج به دنیا آورد پس عمر دستور به سنگسار او داد پس حضرت علی علیه السلام فرمود :‌تو اجازه چنین کاری نداری و آین آیه شریفه را تلاوت کرد (و حمله و فصاله ثلاثون شهرا) پس عمر گفت : اگر علی نبود عمر هلاک شده بود .

مواقف ایجی ج 3 ص 636 ، تفسیر سمعانی ج 5 ص 154.

 ================

خوارزمی بعد از نقل این ماجرا کلام عمر را به صورت کاملتر بیان می کند :

عجزت النساء أن تلدن مثل علی بن أبی طالب ، لولا علی لهلک عمر

زنان عاجزند از اینکه مثل علی ابن ابیطالب به دنیا آورند اگر علی نبود عمر هلاک می شد.

المناقب موفق خوارزمی ص 81


اعوذ بالله من کل معضلة

در بسیاری از جریانات خلیفه دوم عبارت دیگری نیز دارد که جالب است وی به خدا پناه می برد از هر مشکلی که حضرت علی علیه السلام در آن حاضر نباشد و مسئله را حل نکند.

ابن حجر عسقلانی در فتح الباری می نویسد :

وفی کتاب النوادر للحمیدی والطبقات لمحمد بن سعد من روایة سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن یعنی علی بن أبی طالب

فتح الباری ، ابن حجر ، ج 13 ، ص 286.

 

وقال أحمد بن زهیر حدثنا أبی قال حدثنا ابن عیینة عن ابن جریح عن ابن أبی ملکیة عن ابن عباس قال قال عمر على أقضانا قال أحمد ابن زهیر حدثنا عبید الله بن عمر القواریری حدثنا مؤمل بن إسماعیل حدثنا سفیان الثوری عن یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضلة لیس لها أبو الحسن.

استیعاب ، ابن عبدالبر ، ج 3 ، ص 1103 .

================

همچنین  این روایت در منابعی دیگر آمده است مانند : فیض القدیر ، مناوی ، ج 4 ، ص 470 ، اسدالغابة ،‌ ابن اثیر ، ج 4 ، ص 23 ، تهذیب التهذیب ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 296 ، من حیاة خلیفة عمر بن الخطاب ، احمد البکری ، ص 320  ، نهج الایمان ، ابن جبر ، ص 147 ، ینابیع المودة ، قندوزی حنفی ،‌ ج 2 ، ص 405 ، تاج العروس ،‌ ج 15 ، ص497 ، تاویل مختلف الحدیث ، ابن قتیبه ، ص 152 ، الفائق فی غریب الحدیث ، زمخشری ،‌ ج 2 ،‌ ص 375 ، تاریخ مدینه دمشق ، ج 25 ، ص 369 و ج 42 ، ص 406 ، تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج 3 ، ص 638 ، البدایة و النهایة ، ابن کثیر ، ج 7 ، 397 ، المناقب ، موفق خوارزمی ، ص 96 ، غریب الحدیث ، ابن قتیبه ، ج 2 ، ص 293 ، النهایة فی غریب الحدیث ، ج 3 ، ص 254 ، لسان العرب ،‌ ابن منظور ، ج 11 ص 453



فــیـــلــم

روایت «لو لا علی لهلک عمر» متواتر در کتب اهل سنت

(اثبات از کتب اهل سنت)

طبق روایات اهل سنت ؛ عمر بن خطاب همواره می گفت : اگر علی نبود هلاک می شدم.

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.


وهابی ها و اهل سنت همواره بر شیعه خرده می گیرند که چرا شما بر مهر (تربت پاک امام حسین) سجده می کنید، اما خودشان سجده بر نجاست پشت (باسن) مامون جلویی را جایز می دانند!

ای بی دین ها ، سجده بر تربت پاک امام حسین (ع) شرک است اما سجده بر نجاست و سجده بر باسن مامون جلویی ، عین توحید است؟؟؟؟!!!!!!!!!

2 مطلب زیر را بخوانید.


# ابوحنیفه (امام اعظم اهل سنت) و جواز سجده بر نجاست !

(سند در کتب اهل سنت - کلیک کنید)

(فیلم - کلیک کنید)


# عمر بن خطاب و فتوای سجده بر پشت (باسن) مامون جلویی در نماز !!! /// یکی از فتواهای عجیب خلیفه دوم جواز سجده بر پشت مأموم جلوتر بوده است ! /// عمر بن خطاب گفته است که در صورت ازدحام جمعیت و نبود محل سجده، شخص می‌تواند بر پشت مأمومی که در صف جلوتر حضور دارد، سجده نماید!!!

(سند در کتب اهل سنت - کلیک کنید)

(فیلم - کلیک کنید)


 فــیـــلــم

اسناد حدیث ثقلین با تعبیر کتاب الله و عترتی

(اثبات از کتب اهل سنت)

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــجــــــا کلیک کنین.

حدیث ثقلین با سند صحیح در منابع متعدد از کتب اهل سنت
 

حدیث ثقلین در صحیح مسلم
 
 
نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

36 - (2408) حَدَّثَنِی زُهَیْرُ بْنُ حَرْبٍ، وَشُجَاعُ بْنُ مَخْلَدٍ، جَمِیعًا عَنِ ابْنِ عُلَیَّةَ، قَالَ زُهَیْرٌ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، حَدَّثَنِی أَبُو حَیَّانَ، حَدَّثَنِی یَزِیدُ بْنُ حَیَّانَ، قَالَ: انْطَلَقْتُ أَنَا وَحُصَیْنُ بْنُ سَبْرَةَ، وَعُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ، إِلَى زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ، فَلَمَّا جَلَسْنَا إِلَیْهِ قَالَ لَهُ حُصَیْنٌ: لَقَدْ لَقِیتَ یَا زَیْدُ خَیْرًا کَثِیرًا، رَأَیْتَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، وَسَمِعْتَ حَدِیثَهُ، وَغَزَوْتَ مَعَهُ، وَصَلَّیْتَ خَلْفَهُ لَقَدْ لَقِیتَ، یَا زَیْدُ خَیْرًا کَثِیرًا، حَدِّثْنَا یَا زَیْدُ مَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: یَا ابْنَ أَخِی وَاللهِ لَقَدْ کَبِرَتْ سِنِّی، وَقَدُمَ عَهْدِی، وَنَسِیتُ بَعْضَ الَّذِی کُنْتُ أَعِی مِنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَمَا حَدَّثْتُکُمْ فَاقْبَلُوا، وَمَا لَا، فَلَا تُکَلِّفُونِیهِ، ثُمَّ قَالَ: قَامَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمًا فِینَا خَطِیبًا، بِمَاءٍ یُدْعَى خُمًّا بَیْنَ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ فَحَمِدَ اللهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ، وَوَعَظَ وَذَکَّرَ، ثُمَّ قَالَ: " أَمَّا بَعْدُ، أَلَا أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ یُوشِکُ أَنْ یَأْتِیَ رَسُولُ رَبِّی فَأُجِیبَ، وَأَنَا تَارِکٌ فِیکُمْ ثَقَلَیْنِ: أَوَّلُهُمَا کِتَابُ اللهِ فِیهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِکِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِکُوا بِهِ " فَحَثَّ عَلَى کِتَابِ اللهِ وَرَغَّبَ فِیهِ، ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَیْتِی أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی، أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی، أُذَکِّرُکُمُ اللهَ فِی أَهْلِ بَیْتِی» فَقَالَ لَهُ حُصَیْنٌ: وَمَنْ أَهْلُ بَیْتِهِ؟ یَا زَیْدُ أَلَیْسَ نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ؟ قَالَ: نِسَاؤُهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ، وَلَکِنْ أَهْلُ بَیْتِهِ مَنْ حُرِمَ الصَّدَقَةَ بَعْدَهُ، قَالَ: وَمَنْ هُمْ؟ قَالَ: هُمْ آلُ عَلِیٍّ وَآلُ عَقِیلٍ، وَآلُ جَعْفَرٍ، وَآلُ عَبَّاسٍ قَالَ: کُلُّ هَؤُلَاءِ حُرِمَ الصَّدَقَةَ؟ قَالَ: نَعَمْ

«همراه با حصین بن سبره و عمر بن مسلم نزد زید بن ارقم رفتیم. بعد از این که در کنار او نشستیم حصین گفت: ای زید! ترا خیر بسیار نصیب شده است. پیغمبر را دیده ای و حدیث او را شنیده ای و همراه با آن حضرت جهاد کرده ای. ای زید! تو خیر بسیار دیده ای. برای ما شمه ای از آن چه از رسول الله (صلی الله علیه وآله) شنیده ای باز گوی. زید گفت: ای برادرزاده! به خدا سوگند که سال من بزرگ و عهدم با رسول الله (صلی الله علیه وآله) کهن شده و بسیاری از آنچه از او شنیده بودم فراموش کرده ام. پس آن چه برای شما می گویم بپذیرید و آن چه را نمی گویم مرا به گفتن آن مجبور نسازید. پس گفت: روزی پیغمبر خدای بین ما برای خواندن خطبه برخاست. ما در مکانی بین مکه و مدینه بودیم که «خم» خوانده می شود. پس حمد خدای و ثنای او را به جای آورد و به وعظ و ذکر پرداخت. سپس گفت: اما بعد، بدانید ای مردم که من هم بشرم و به زودی فرستاده خدای پیش من می آید و دعوت او را اجابت می کنم. من بین شما دو چیز گرانبها از خود بر جای می گذارم. نخستین آنها کتاب خداست که در آن هدایت و نور است. کتاب خدا را محکم در دست بگیرید و آن را رها نکنید پس درباره قرآن سفارش بسیار نمود و بدان تشویق و ترغیب فرمود سپس گفت: و اهل بیت من. درباره اهل بیت من همواره خدای را به یاد داشته باشید (این جمله را سه بار فرمود) حصین از زید پرسید: اهل بیت او چه کسانی هستند؟ مگر زنان او اهل بیت او نیستند؟ گفت: زنان او اهل خانه او بودند اما اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه وآله) کسانی هستند که بعد از او صدقه برایشان حرام است حصین گفت: آنان چه کسانند؟ گفت آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس. حصین گفت: آیا صدقه بر همه ایشان حرام است؟ گفت: آری. مسلم به اسناد دیگری از زید بن ارقم روایت کرده است که از او پرسیدند: آیا زنان پیغمبر هم اهل بیت او هستند؟ گفت نه به خدا قسم زن تا مدتی از زمان با مرد است. بعد او را طلاق می دهد و نزد پدر و مادر خود بر می گردد. اهل بیت او اصل و جماعت او هستند که صدقه بر ایشان حرام است.

صحیح مسلم ج4 ص1873 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، عدد الأجزاء: 5. مسند الإمام أحمد بن حنبل ج23 ص10 و 11 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م. 

حدیث ثقلین



حدیث ثقلین در سنن ترمزی 
 
 
ترمذی در سنن خود آورده است:

3788 - حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ المُنْذِرِ الکُوفِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَیْلٍ قَالَ: حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ، عَنْ عَطِیَّةَ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ، وَالأَعْمَشُ، عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَا: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: " إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الآخَرِ: کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ. وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی، وَلَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الحَوْضَ فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا


رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمود: من چیزی بین شما بر جای می نهم که اگر بدان چنگ زنید، بعد از من هرگز گمراه نخواهید شد. یکی از آن دو از دیگری عظیم تر است: کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده است. و دیگری عترت که اهل بیت منند. این دو هرگز از هم جدا نمی گردند تا بر سر حوض (کوثر) نزد من وارد شوند. پس بنگرید بعد از من با ایشان چگونه رفتار می کنید.


سنن الترمذی ج5 ص663 المؤلف: محمد بن عیسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاک، الترمذی، أبو عیسى (المتوفى: 279هـ)، تحقیق وتعلیق:أحمد محمد شاکر (جـ 1، 2)، ومحمد فؤاد عبد الباقی (جـ 3)، وإبراهیم عطوة عوض المدرس فی الأزهر الشریف (جـ 4، 5)، الناشر: شرکة مکتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی - مصر، الطبعة: الثانیة، 1395 هـ - 1975 م، عدد الأجزاء: 5 أجزاء. أسد الغابة فی معرفة الصحابة ج2 ص13 المؤلف: أبو الحسن علی بن أبی الکرم محمد بن محمد بن عبد الکریم بن عبد الواحد الشیبانی الجزری، عز الدین ابن الأثیر (المتوفى: 630هـ)، المحقق: علی محمد معوض - عادل أحمد عبد الموجود، الناشر: دار الکتب العلمیة، الطبعة: الأولى، سنة النشر: 1415هـ - 1994 م، عدد الأجزاء: 8 (7 ومجلد فهارس). الدر المنثور ج7 ص349 المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: 911هـ)، الناشر: دار الفکر - بیروت، عدد الأجزاء: 8.


حدیث ثقلین

================================================


3786 - حَدَّثَنَا نَصْرُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الکُوفِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا زَیْدُ بْنُ الحَسَنِ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی حَجَّتِهِ یَوْمَ عَرَفَةَ وَهُوَ عَلَى نَاقَتِهِ القَصْوَاءِ یَخْطُبُ، فَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: " یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی تَرَکْتُ فِیکُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابَ اللَّهِ، وَعِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی "

رسول الله را در حجة الوداع، در روز عرفه دیدم که بر ناقه قصوای خود سوار بود و خطبه می خواند. از او شنیدم که می گفت ایها الناس! همانا من چیزی را بین شما بر جای می گذارم که اگر نگاه دارید و بدان عمل کنید هرگز گمراه نخواهید شد. آن کتاب خدا و عترت من یعنی اهل بیت من است
.

سنن الترمذی ج5 ص663 المؤلف: محمد بن عیسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاک، الترمذی، أبو عیسى (المتوفى: 279هـ)، تحقیق وتعلیق:أحمد محمد شاکر (جـ 1، 2)، ومحمد فؤاد عبد الباقی (جـ 3)، وإبراهیم عطوة عوض المدرس فی الأزهر الشریف (جـ 4، 5)، الناشر: شرکة مکتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی - مصر، الطبعة: الثانیة، 1395 هـ - 1975 م، عدد الأجزاء: 5 أجزاء. المصنف فی الأحادیث والآثار ج6 ص309 المؤلف: أبو بک
ر بن أبی شیبة، عبد الله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی (المتوفى: 235هـ)، المحقق: کمال یوسف الحوت، الناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409، عدد الأجزاء: 7، کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال ج1 ص172 و 186 و 187 المؤلف: علاء الدین علی بن حسام الدین ابن قاضی خان القادری الشاذلی الهندی البرهانفوری ثم المدنی فالمکی الشهیر بالمتقی الهندی (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بکری حیانی - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م.

حدیث ثقلین

 


 
 حدیث ثقلین در تفسیر ابن کثیر با تصحیح ذهبی
 
 
ابن کثیر دمشقی، با اینکه نهایت اهتمام دارد که روایات مربوط به فضائل امیرالمومنین (علیه السلام) را تضعیف کند و متهم به وضع و جعل کند، می گوید: 

وَقَدْ ثَبَتَ فِی الصَّحِیحِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى الله علیه وسلم قَالَ فِی خُطْبَتِهِ بِغَدِیرِ خُمٍّ: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِی، وَإِنَّهُمَا لَمْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ» 

در سند صحیح آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مردم را به کتاب خدا و عترت (علیهم السلام) توصیه کرده است.

 

تفسیر ابن کثیر، ج7 ص185 المؤلف: أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی البصری ثم الدمشقی (المتوفى: 774هـ)، المحقق: محمد حسین شمس الدین، الناشر: دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون - بیروت، الطبعة: الأولى - 1419 هـ.

 

حدیث ثقلین
================================================
ابن کثیر باز هم در کتاب البدایه و النهایه می گوید:

 وَقَدْ رَوَى النَّسَائِیُّ فِی " سُنَنِهِ " عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُثَنَّى، عَنْ یَحْیَى بْنِ حَمَّادٍ، عَنْ أَبِی عَوَانَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ،، عَنْ حَبِیبِ بْنِ أَبِی ثَابِتٍ، عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ، عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: «لَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ، وَنَزَلَ غَدِیرَ خُمٍّ، أَمَرَ بِدَوْحَاتٍ فَقُمِمْنَ، ثُمَّ قَالَ: " کَأَنِّی قَدْ دُعِیتُ فَأُجِبْتُ، إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ، أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الْآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ وَعِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا، فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ ". ثُمَّ قَالَ: " اللَّهُ مَوْلَایَ، وَأَنَا وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ ". ثُمَّ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَقَالَ: " مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا وَلِیُّهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ ". فَقُلْتُ لِزَیْدٍ: سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؟ فَقَالَ: مَا کَانَ فِی الدَّوْحَاتِ أَحَدٌ إِلَّا رَآهُ بِعَیْنَیْهِ وَسَمِعَهُ بِأُذُنَیْهِ.» تَفَرَّدَ بِهِ النَّسَائِیُّ مِنْ هَذَا الْوَجْهِ. قَالَ شَیْخُنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الذَّهَبِیُّ: وَهَذَا حَدِیثٌ صَحِیحٌ.

 

ابن کثیر کثیر گوید: استاد من، ذهبی - که از استوانه های علمی اهل سنت و از رجال شناسان بنام اهل سنت است - می‌گوید: این روایت صحیح است.

البدایه و النهایه ج7 ص668 المؤلف: أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی البصری ثم الدمشقی (المتوفى: 774هـ)، تحقیق: عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزیع والإعلان، الطبعة: الأولى، 1418 هـ - 1997 م، سنة النشر: 1424هـ / 2003م، عدد الأجزاء:21 (20 ومجلد فهارس)

 

حدیث ثقلین

 


حدیث ثقلین در کتب آلبانی با تصحیح خودش
 
 
ناصر الدین البانی می گوید:

4222 - إِنِّی تارِکٌ فِیکمْ خَلِیفَتَیْنِ: کِتابَ الله حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَیْنَ السَّماءِ والأرْضِ وعِتْرَتِی أهلَ بیتی وإنهما لن یَتَفَرَّقا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الحَوْضَ.  (صحیح) انظر حدیث رقم: 2457 فی صحیح الجامع

4223 - إِنِّی تارِکٌ فِیکمْ مَا إِن تَمَسَّکتُمْ بهِ لنْ تَضِلُّوا بَعْدِی أحَدُهُما أعْظَمُ مِنَ الآخَرِ کِتابُ الله حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّماءِ إِلَى الأرْضِ وعِتْرَتِی أهْلُ بَیْتِی ولَنْ یَتَفَرَّقا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الحَوْضَ فانْظُرُوا کیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِما  (صحیح) انظر حدیث رقم: 2458 فی صحیح الجامع.


صحیح وضعیف الجامع الصغیر وزیادته ج1 ح4222 و 4223 و 5248 و 5543 و 8239 المؤلف: عبد الرحمن بن أبی بکر، جلال الدین السیوطی (المتوفى: 911هـ)، مع الکتاب: أحکام محمد ناصر الدین الألبانی.

 

حدیث ثقلین صحیح است.

حدیث ثقلین در مجمع الزوائد هیثمی با سند صحیح
 
هیثمی می گوید:

 

784 - وَعَنْ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - قَالَ: «إِنِّی تَرَکْتُ فِیکُمْ خَلِیفَتَیْنِ: کِتَابَ اللَّهِ، وَأَهْلَ بَیْتِی، وَإِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَى الْحَوْضِ». رَوَاهُ الطَّبَرَانِیُّ فِی الْکَبِیرِ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ.

حدیث ثقلین صحیح است.

مجمع الزوائد هیثمی، ج1، ص170 و ج9 ص163 و 164 و 165 و ج10 ص 363 المؤلف: أبو الحسن نور الدین علی بن أبی بکر بن سلیمان الهیثمی (المتوفى: 807هـ)،  المحقق: حسام الدین القدسی،  الناشر: مکتبة القدسی، القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م، عدد الأجزاء: 10.

 

کتاب الله و عترتی

 

 
حدیث ثقلین در مستدرک حاک نیشابوری با سند صحیح
 
 
حاکم نیشابوری می گوید:

4577 - حَدَّثَنَاهُ أَبُو بَکْرِ بْنُ إِسْحَاقَ، وَدَعْلَجُ بْنُ أَحْمَدَ السِّجْزِیُّ، قَالَا: أَنْبَأَ مُحَمَّدُ بْنُ أَیُّوبَ، ثنا الْأَزْرَقُ بْنُ عَلِیٍّ، ثنا حَسَّانُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکَرْمَانِیُّ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ سَلَمَةَ بْنِ کُهَیْلٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ، عَنِ ابْنِ وَاثِلَةَ، أَنَّهُ سَمِعَ زَیْدَ بْنَ أَرْقَمَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ: نَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَیْنَ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ عِنْدَ شَجَرَاتٍ خَمْسِ دَوْحَاتٍ عِظَامٍ، فَکَنَسَ النَّاسُ مَا تَحْتَ الشَّجَرَاتِ، ثُمَّ رَاحَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَشِیَّةً فَصَلَّى، ثُمَّ قَامَ خَطِیبًا، فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ، وَذَکَرَ وَوَعَظَ، فَقَالَ: مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَقُولَ: ثُمَّ قَالَ: " أَیُّهَا النَّاسُ، إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمْ أَمْرَیْنِ لَنْ تَضِلُّوا إِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمَا، وَهُمَا: کِتَابُ اللَّهِ، وَأَهْلُ بَیْتِی عِتْرَتِی "


رسول الله (صلی الله علیه وآله) بین مکه و مدینه نزدیک پنج درخت بزرگ پر شاخ و برگ فرود آمد. پس مردم زیر درختها را جارو کردند. سپس رسول الله (صلی الله علیه وآله) شامگاهان به آن جا رسید و بعد از نماز برای ایراد خطبه برخاست. ابتدا حمد و ثنای الهی را به جای آورد و سخنانی در ذکر و وعظ بیان کرد و آنچه را خدای می خواست که او بگوید گفت. سپس فرمود: ایها الناس، من دو امر را بین شما باقی می گذارم که اگر از آن دو پیروی کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترت و اهل بیت من. (سپس گفت) آیا می دانید که من بر مؤمنان از جانهای خودشان اولی ترم؟ (سه بار) گفتند: آری. پس رسول الله (صلی الله علیه وآله) فرمود: هر که را من مولی و سرورم علی هم مولی و سرور اوست.


المستدرک على الصحیحین ج3 ص117 و 118 المؤلف: أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نُعیم بن الحکم الضبی الطهمانی النیسابوری المعروف بابن البیع (المتوفى: 405هـ)، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1990، عدد الأجزاء: 4.

حدیث ثقلین

================================================

4711 - حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ، مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ مُصْلِحٍ الْفَقِیهُ بِالرِّی، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَیُّوبَ، ثَنَا یَحْیَى بْنُ الْمُغِیرَةِ السَّعْدِیُّ، ثَنَا جَرِیرُ بْنُ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللهِ النَّخَعِیِّ، عَنْ مُسْلِمِ بْنِ صُبَیْحٍ، عَنْ زَیْدِ بْنِ أَرْقَمَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْه، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتَابَ اللهِ، وَأَهْلَ بَیْتِی، وَإِنَّهُمَا لَنْ یَتَفَرَّقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ. هَذَا حَدِیثٌ صَحِیحُ الإِسْنَادِ عَلَى شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ.

همانا من بین شما دو شی ء (یادگار) گرانبها از خود بر جای می گذارم، کتاب خدا و اهل بیت خود را و همانا این دو هرگز از هم جدا نمی گردند تا در کنار حوض بر من وارد شوند حاکم این حدیث را صحیح دانسته است.


المستدرک على الصحیحین ج3 ص160 المؤلف: أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نُعیم بن الحکم الضبی الطهمانی النیسابوری المعروف بابن البیع (المتوفى: 405هـ)، تحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1990، عدد الأجزاء: 4.


حدیث ثقلین



حدیث ثقلین در مسند احمد بن حنبل
 
 
احمد حنبل گوید:

11131- حَدَّثَنَا أَبُو النَّضْرِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ یَعْنِی ابْنَ طَلْحَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ عَطِیَّةَ الْعَوْفِیِّ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " إِنِّی أُوشِکُ أَنْ أُدْعَى فَأُجِیبَ، وَإِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ: کِتَابَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَعِتْرَتِی، کِتَابُ اللهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ، وَعِتْرَتِی: أَهْلُ بَیْتِی، وَإِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ، فَانْظُرُوا بِمَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا "


یعنی نزدیک شده است که مرا فرا خوانند و من اجابت کنم. و همانا من دو شی ء گرانبها را بین شما باقی می گذارم، کتاب خدای عز و جل و عترت خود را. کتاب خدا رشته ای است که از آسمان به زمین کشیده شده و عترت من اهل بیت منند. همانا خدای مهربان مرا خبر داده که این دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض نزد من بیایند. پس بنگرید بعد از من با این دو چگونه رفتار می کنید.


مسند الإمام أحمد بن حنبل ج17 ص170 و211 و309 و ج18 ص114  المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م


 حدیث ثقلین



حدیث ثقلین در حلیة الأولیاء
 
اصبهانی در حلیة الأولیاء گوید:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ حَمْدَانَ، ثَنَا الْحَسَنُ بْنُ سُفْیَانَ، حَدَّثَنِی نَصْرُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْوَشَّاءُ، ثَنَا زَیْدُ بْنُ الْحَسَنِ الْأَنْمَاطِیُّ، عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ الْمَکِّیِّ، عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ، عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ أَسِیدٍ الْغِفَارِیُّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَیُّهَا النَّاسُ، إِنِّی فَرَطُکُمْ، وَإِنَّکُمْ وَارِدُونَ عَلَیَّ الْحَوْضَ، فَإِنِّی سَائِلُکُمْ حِینَ تَرِدُونَ عَلَیَّ عَنِ الثَّقَلَیْنِ، فَانْظُرُوا کَیْفَ تَخْلُفُونِی فِیهِمَا، الثَّقَلُ الْأَکْبَرُ کِتَابُ اللهِ، سَبَبٌ طَرَفُهُ بِیَدِ اللهِ، وَطَرَفَهُ بِأَیْدِیکُمْ، فَاسْتَمْسِکُوا بِهِ وَلَا تَضِلُّوا وَلَا تَبَدَّلُوا، وَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی، فَإِنَّهُ قَدْ نَبَّأَنِی اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»


یعنی ایها الناس همانا من پیشگام و پیشاهنگ شمایم. و شما همه در کنار حوض نزد من خواهید آمد. وقتی بر من وارد شدید از شما درباره ثقلین پرسش خواهم کرد. بنگرید بعد از من با ایشان چگونه رفتار می کنید ثقل (وزنه) بزرگ کتاب خدا است. ریسمانی است که یک طرفش در دست خداست و طرف دیگرش در دستهای شماست. پس بدان چنگ بزنید تا گمراه نگردید و دگرگون نشوید. و عترت من که اهل بیت منند زیرا خدای مهربان دانا مرا خبر داده است که این دو گوهر گرانبها از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من وارد گردند.


حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء ج1 ص355 المؤلف: أبو نعیم أحمد بن عبد الله بن أحمد بن إسحاق بن موسى بن مهران الأصبهانی (المتوفى: 430هـ)، الناشر: السعادة - بجوار محافظة مصر، 1394هـ - 1974م، ثم صورتها عدة دور منها، 1 - دار الکتاب العربی - بیروت، 2 - دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت، 3- دار الکتب العلمیة- بیروت (طبعة 1409هـ بدون تحقیق)، عدد الأجزاء: 10. مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج10 ص363 المؤلف: أبو الحسن نور الدین علی بن أبی بکر بن سلیمان الهیثمی (المتوفى: 807هـ)، المحقق: حسام الدین القدسی، الناشر: مکتبة القدسی، القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م، عدد الأجزاء: 10. کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال ج14 ص435 المؤلف: علاء الدین علی بن حسام الدین ابن قاضی خان القادری الشاذلی الهندی البرهانفوری ثم المدنی فالمکی الشهیر بالمتقی الهندی (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بکری حیانی - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م.


حدیث ثقلین

 


حدیث ثقلین در الصواعق المحرقة با سند صحیح
 
 
ابن حجر مکی می گوید:

 

وَأخرج التِّرْمِذِیّ وَقَالَ حسن غَرِیب أَنه صلى الله عَلَیْهِ وَسلم قَالَ (إِنِّی تَارِک فِیکُم مَا إِن تمسکتم بِهِ لن تضلوا بعدِی أَحدهمَا أعظم من الآخر کتاب الله عز وَجل حَبل مَمْدُود من السَّمَاء إِلَى الأَرْض وعترتی أهل بَیْتِی وَلنْ یفترقا حَتَّى یردا عَلیّ الْحَوْض فانظروا کَیفَ تخلفونی فیهمَا)

وَأخرجه أَحْمد فِی مُسْنده بِمَعْنَاهُ وَلَفظه (إِنِّی أوشک أَن أدعى فَأُجِیب وَإِنِّی تَارِک فِیکُم الثقلَیْن کتاب الله حَبل مَمْدُود من السَّمَاء إِلَى الأَرْض وعترتی أهل بَیْتِی وَإِن اللَّطِیف الْخَبِیر أَخْبرنِی أَنَّهُمَا لن یفترقا حَتَّى یردا عَلیّ الْحَوْض فانظروا بِمَ تخلفونی فیهمَا وَسَنَده لَا بَأْس بِهِ


 الصواعق المحرقة ج1 ص109 و ج2 ص361 و 368 و 438 و 652 و 653 المؤلف: أحمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی السعدی الأنصاری، شهاب الدین شیخ الإسلام، أبو العباس (المتوفى: 974هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، الناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م، عدد الأجزاء: 2.

 

روایت صحیح است.

 

ثقلین
 
================================================
ابن حجر می‌گوید:

 وَفِی رِوَایَة صَحِیحَة (إِنِّی تَارِک فِیکُم أَمریْن لن تضلوا إِن تبعتموهما وهما کتاب الله وَأهل بَیْتِی عِتْرَتِی) .... ثمَّ اعْلَم أَن لحَدِیث التَّمَسُّک بذلک طرقا کَثِیرَة وَردت عَن نَیف وَعشْرین صحابیا  وَمر لَهُ طرق مبسوطة فِی حادی عشر الشّبَه وَفِی بعض تِلْکَ الطّرق انه قَالَ ذَلِک بِحجَّة الْوَدَاع بعرقة وَفِی أُخْرَى أَنه قَالَه بِالْمَدِینَةِ فِی مَرضه وَقد امْتَلَأت الْحُجْرَة بِأَصْحَابِهِ وَفِی أُخْرَى أَنه قَالَ ذَلِک بغدیر خم....

 

حدیث ثقلین از بیست و چند نفر از صحابه نقل شده است.

 

بعد ایشان می‌گوید بعضی از آنها در حجة الوداع بوده، بعضی در مدینه بوده و در غدیر خم و هنگام مراجعت از طائف، نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) حدیث ثقلین را نقل کرده است.

الصواعق المحرقة ج2 ص439 و 440 المؤلف: أحمد بن محمد بن علی بن حجر الهیتمی السعدی الأنصاری، شهاب الدین شیخ الإسلام، أبو العباس (المتوفى: 974هـ)، المحقق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، الناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م، عدد الأجزاء: 2.

 

حدیث ثقلین

 


 چند نکته :
 
# پیامبر (ص) می گه قرآن و اهل بیت را بگیرید. طبق روایات اهل سنت امام علی (ع) جز اهل بیت پیامبر (ص) است.
 
اما  آیا ابوبکر و عمر بن خطاب و عثمان جز اهل بیت هستن؟
 
پس چرا اهل سنت چسبیدن به این 3 نفر و این ها را جانشین پیامبر (ص) می دانند؟
 
# ما شیعیان طبق فرمایش پیامبر (ص) پیرو اهل بیت هستیم.
 
# اما کسانی که ادعای اهل سنت (!) بودن دارند هیچ توجهی به فرمایش پیامبر (ص) که در کتب های مختلفشان آمده ندارند ، و اهل بیت را کنار گذاشته اند و به صحابه ای چسبیده اند که قبل از آمدن پیامبر (ص) در جاهلیت بودن و بعد از رحلت پیامبر (ص) هم به جاهلیت برگشتن.

 فــیـــلــم

اسناد حدیث ثقلین با تعبیر کتاب الله و عترتی

(اثبات از کتب اهل سنت)

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــجــــــا کلیک کنین.

طبق روایت صحیح اهل سنت ؛

پیامبر اکرم (ص) ، اهل بیت را  به عنوان خلیفه و جانشین خودش معرفی کرده.


«البانی» عالم مشهور اهل سنت که از او به عنوان «بخاری زمان» یاد می کنند این روایت را نقل می کند و در ادامه آن را صحیح دانسته است.

إِنِّی تارِکٌ فِیکمْ خَلِیفَتَیْنِ: کِتابَ الله حَبْلٌ مَمْدُودٌ مَا بَیْنَ السَّماءِ والأرْضِ وعِتْرَتِی أهلَ بیتی وإنهما لن یَتَفَرَّقا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الحَوْضَ (صحیح)

(پیامبر (ص) فرمود: ) من در میان شما دو خلیفه می‌گذارم که کامل هستند، کتاب خدا و عترت من، آن دو از همدیگر جدا نمی‌شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. (صحیح)

البانی بعد از نوشتن این روایت می نویسد سند آن صحیح است.

الجامع الصغیر و زیاده ج1 ص 4222


اهل سنت همواره می گویند پیامبر (ص) «خلیفه و جانشینی» برای خودش انتخاب نکرده است!

ولی اینجا می بینید پیامبر (ص) از واژه «خلیفه» استفاده کرده است.

علنا پیامبر (ص) دارد فریاد می زند که اهل بیت جانشین من هستند.


اهل بیت چه کسانی هستند؟

طبق روایت صحیح مسلم ؛ اهل بیت شامل خود پیامبر (ص) و علی (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) هستند.

عن صَفِیَّةَ بِنْتِ شَیْبَةَ، قَالَتْ قَالَتْ عَائِشَةُ خَرَجَ النَّبِیُّ صلى الله علیه وسلم غَدَاةً وَعَلَیْهِ مِرْطٌ مُرَحَّلٌ مِنْ شَعْرٍ أَسْوَدَ فَجَاءَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ جَاءَ الْحُسَیْنُ فَدَخَلَ مَعَهُ ثُمَّ جَاءَتْ فَاطِمَةُ فَأَدْخَلَهَا ثُمَّ جَاءَ عَلِیٌّ فَأَدْخَلَهُ ثُمَّ قَالَ (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا).

عائشه گفت که رسول خدا صبح هنگام بیرون رفتند و بر روی دوش ایشان عبایی طرح دار از موی سیاه بود . پس حسن بن علی آمد پس او را در زیر عبا گرفت . پس حسین آمد و او را نیز وارد کرد . پس علی آمد او را نیز وارد کرد . سپس فرمود : خداوند می خواهد از شما اهل بیت پلیدی ها را دور کند و شما را پاک نماید .

صحیح مسلم: 130/7 ح 6414


# خوب مشخص شد ابوبکر و عمر بن خطاب و عثمان از اهل بیت نیستن اما امام علی (ع) از اهل بیت است.

# ما شیعیان بنا به فرمایش پیامبر اکرم (ص) ، امام علی (ع) را که از اهل بیت ایشان است را جانشینش می دانیم.

# شما که ادعای اهل سنت (!) بودن دارین چرا فرمایش پیامبر (ص) را کنار گذاشتین و ابوبکری که جز اهل بیت نیست را جانشین او می دانین؟ در حالی طبق روایت صحیح خودتان ، پیامبر اکرم (ص) می فرمایند اهل بیت جانشین من هستند. 


فــیـــلــم

خلافت فقط برای اهل بیت پیامبر است

(اثبات از کتب اهل سنت)

حال سوال این است که آیا ابوبکر و عمر و عثمان از اهل بیت پیامبر (ص) بوده اند؟

 برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
  برای دانلود ایـــــنــــــجــــــا کلیک کنین.

 فــیـــلــم

پیامبر (ص) : ای علی! تو جانشین من در میان مومنان بعد از من هستی

(اثبات از کتب اهل سنت)

روایت کتب اهل سنت که نشان می دهد پیامبر (ص) امام علی (ع) را به عنوان جانشینش انتخاب کرده است.

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

اثبات جعلی بودن روایت اینکه «اگر ایمان ابوبکر در یه کفه ترازو گذاشته شود و ایمان تمام امت در کفه دیگر ، آنگاه ایمان ابوبکر سنگین تر است!»

بنی امیه تمام فضایل امام علی (ع) را برای ابوبکر و عمر جعل کرده اند.

اما با دقت به سند این روایات می شود ضعیف بودن تک تک آنها را اثبات کرد.

 
 برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

طبق روایات اهل سنت ؛

عمر بن خطاب همیشه حسرت 3 فضیلت امام علی (ع) را می خورد :
 
1- ازدواج با حضرت زهرا (س)

2- سکونت با رسول خدا (ص) در مسجد

3- دادن پرچم به دست على (ع) در روز خیبر.


روایت اول


در روایت قبل آمده بود که سهیل، فضیلت سوم را فراموش کرده است؛ ولى همین روایت با سند دیگر از او نقل شده که فضیلت سوم را نیز بازگو کرده است و آن ازدواج امیرمؤمنان علیه السلام با صدیقه طاهره سلام الله علیها است.

طحاوى در شرح مشکل الآثار مى‌نویسد:

کَمَا قَدْ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مَرْزُوقٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا رَوْحُ بْنُ أَسْلَمَ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُهَیْلُ بْنُ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قال عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: " لَقَدْ أُعْطِیَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ خِصَالا، لأَنْ یَکُونَ فِیَّ خَصْلَةٌ مِنْهَا أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُعْطَى حُمْرَ النَّعَمِ ".

قَالُوا: وَمَا هُنَّ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ؟ قَالَ: " تَزَوَّجَ فَاطِمَةَ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَسُکْنَاهُ الْمَسْجِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) یَحِلُّ لَهُ فِیهِ مَا یَحِلُّ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص) وَالرَّایَةُ یَوْمَ خَیْبَرَ ".

قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ: وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الَّذِی عَادَ إِلَیْهِ هَذَا الْحَدِیثُ، إِنْ یَکُنْ هُوَ الْمَخْرَمِیَّ، فَهُوَ مِمَّنْ یُحْمَدُ فِی حَدِیثِهِ، وَإِنْ یَکُنْ هُوَ ابْنَ نَجِیحٍ أَبُو عَلِیِّ ابْنَ الْمَدِینِیِّ، فَإِنَّ حَدِیثَهُ لَیْسَ کَحَدِیثِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْمَخْرَمِیِّ، وَلَکِنَّهُ لَیْسَ بِسَاقِطٍ، قَدْ حَدَّثَ النَّاسُ عَنْهُ، وَأَحَدُ مَنْ حَدَّثَ عَنْهُ ابْنُهُ، وَهُوَ إِمَامُ أَهْلِ الْحَدِیثِ.

ابوهریره از عمر بن خطاب نقل کرده است که گفت: على بن أبى طالب(ع) ویژگى‌هاى دارد که اگر من یکى از آن‌ها را داشتم براى من بهتر از آن بود که شتران سرخ مو داشته باشم. سؤال کردند: آن ویژگى‌ها کدامند؟ عمر گفت: ازدواج با دختر رسول خدا (ص)؛ سکونت با رسول خدا در مسجد و حلال بودن هر آن چه که براى رسول خدا (ص) حلال بود؛ دادن پرچم به دست على (ع) در روز خیبر.

ابو جعفر (نویسنده) گفت: عبد الله بن جعفرى که در سند روایت است، اگر عبد الله بن جعفر مخرمى باشد، از کسانى است که در نقل روایت، ستایش شده است؛ ولى اگر عبد الله بن جعفر بن نجیج که همان على بن مدینى است باشد، هرچند که ارزش حدیث او به اندازه حدیث عبد الله بن جعفر مخرمى نیست؛ ولى روایتش مردود نیست، مردم از از او روایت نقل کرده‌اند که یکى از آن‌ها پسر اوست که او پیشواى اهل حدیث است.

الطحاوی، أبو جعفر أحمد بن محمد بن سلامة (متوفای321هـ)، شرح مشکل الآثار، ج 9، ص 182، ح3551، تحقیق: شعیب الأرنؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان/ بیروت، الطبعة: الأولى، 1408هـ - 1987م.

-----------

حاکم نیشابورى بعد از نقل این روایت مى‌گوید:

هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه.

این روایت صحیح است؛ ولى بخارى و مسلم نقل نکرده‌اند.

الحاکم النیسابوری، محمد بن عبدالله ابوعبدالله (متوفای 405 هـ)، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 135،‌ ح4632، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت الطبعة: الأولی، 1411هـ - 1990م.


روایت دوم

 
جلال الدین سیوطى در تاریخ الخلفاء و ابن حجر هیثمى در الصواعق المحرقة مى‌نویسند:

واخرج أبو یعلى عن أبی هریرة قال قال عمر بن الخطاب لقد أعطى على ثلاث خصال لأن تکون لی خصلة منها أحب إلی من أن أعطى حمر النعم فسئل وما هن قال تزوجه ابنته فاطمة وسکناه المسجد لا یحل لی فیه ما یحل له والرایة یوم خیبر

وروى أحمد بسند صحیح عن ابن عمر نحوه.

ابویعلى از طریق ابوهریره نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت: به على (علیه السلام) سه ویژگى داده شده که اگر یکى از آن‌ها را داشتم، براى من از داشتن شتران سرخ مو بهتر بود. سؤال شد که آن‌ها ویژگى‌ها چه بود؟ گفت: رسول خدا (ص) او را به همسرى فاطمه دخترش درآورد، او را در مسجد جاى داد که براى او سکونت در مسجد جایز بود و براى من جایز نبود، و دادن پرچم در روز خیبر.

احمد همین روایت را به صورت دیگر از عبد الله بن عمر با سند صحیح نقل کرده است.

السیوطی، جلال الدین أبو الفضل عبد الرحمن بن أبی بکر (متوفاى911هـ)،  تاریخ الخلفاء، ج 1   ص 172، تحقیق: محمد محی الدین عبد الحمید، ناشر: مطبعة السعادة - مصر، الطبعة: الأولى، 1371هـ - 1952م.

الهیثمی، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علی ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2   ص 373، تحقیق عبد الرحمن بن عبد الله الترکی - کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.


فـــیـــلـــم

عمر بن خطاب همیشه حسرت 3 فضیلت امام علی (ع) را می خورد

(اثبات از کتب اهل سنت)

 
 برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

عمر بن خطاب همیشه حسرت 3 فضیلت امام علی (ع) را می خورد

(اثبات از کتب اهل سنت)


 برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

رویگردانی پیامبر (ص) از ابوبکر و عمر در جواب خواستگاری از حضرت زهرا (س)

(اثبات از کتب اهل سنت)

 

طبق روایات اهل سنت ؛

ابوبکر از حضرت زهرا (س) خواستگاری کرد پیامبر (ص) رویش را برگرداند و حتی جواب هم نداد!

عمر از حضرت زهرا (س) خواستگاری کرد پیامبر (ص) باز هم رویش را برگرداند و حتی جواب هم نداد!

حضرت علی (ع) از حضرت زهرا (س) خواستگاری کرد پیامبر (ص) قبول کرد.

شاید پیامبر (ص) به اندازه اهل سنت امروزی عقل نداشت که ابوبکر و عمر از امام علی (ع) افضل هستند! و در نتیجه بهتر بود حضرت زهرا (س) را به ابوبکر یا عمر که افضل بودن می داد!

(اهل سنت ، ابوبکر و عمر را افضل از امام علی (ع) می دانند!)

  برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

عمر بن خطاب و فتوا بر سجده بر پشت (باسن) مامون جلویی در نماز !!!

(اثبات از کتب اهل سنت)

 یکی از فتواهای عجیب خلیفه دوم جواز سجده بر پشت مأموم جلوتر بوده است!!!

عمر بن خطاب گفته است که در صورت ازدحام جمعیت و نبود محل سجده، شخص می‌تواند بر پشت مأمومی که در صف جلوتر حضور دارد، سجده نماید!!!

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.



عمل کردن اهل سنت به فتوای عمر بن خطاب و سجده بر پشت (باسن) نفر جلویی !!!

(اثبات از کتب اهل سنت)

 یکی از فتواهای عجیب خلیفه دوم جواز سجده بر پشت مأموم جلوتر بوده است!!!

عمر بن خطاب گفته است که در صورت ازدحام جمعیت و نبود محل سجده، شخص می‌تواند بر پشت مأمومی که در صف جلوتر حضور دارد، سجده نماید!!!

 
برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

67 میلیارد تومان ارثیه برجای مانده خلیفه زاهد عمربن خطاب !!!

(کتب اهل سنت)

اهل سنت همواره ادعا می کنند عمر بن خطاب فردی زاهد بوده و زندگی ساده ای داشته و ارث زیادی هم از او به جای نمانده!

اما روایات اهل سنت نشان می دهد عمر بن خطاب به پول امروز ، 67 میلیارد تومان ارث بر جای گذاشته است!

این 67 میلیارد تومان را عمر بن خطاب از کجا بدست آورد؟ غیر از این است که پول بیت المال مردم بود.


برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

ابوحنیفه (امام اعظم اهل سنت) : سجده بر نجاست هیچ اشکالی ندارد !

(اثبات از کتب اهل سنت)

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

 فــیـــلــم

فتوای بسیار زشت ابوحنیفه درباره ازدواج با محارم!

ابوحنیفه (امام اعظم اهل سنت) می گوید ازدواج با مادر و خواهر و سایر محارم اشکالی ندارد!


برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

مفتی وهابی : خورشید به دور زمین می چرخد!

مفتی وهابی (محمد بن صالح العثیمین) در فتاوایش (فتاوی ارکان الاسلام) در صفحه 43 در پاسخ سوالی در مورد چرخش خورشید به دور زمین می گوید:

ظاهر الأدلة الشرعیة تثبت أنّ الشمس هی التی تدور علی الأرض وبدورتها یحصل تعاقب اللیل و النهار علی سطح الأرض ، ولیس لنا أن نتجاوز ظاهر هذه الأدلة

ترجمه:

ظاهر ادله شرعیه اثبات می کند که خورشید است که به دور زمین گردیده و سبب میشود که شب وروز در سطح زمین  به وجود آید و ما نمیتوانیم از ظاهر این دلایل بگذریم !!!!!

 

 

 

فــیـــلــم

 

عمر بن خطاب و عایشه اولین مدعیان تحریف قرآن بودن

(اثبات از کتب اهل سنت)

طبق روایات صحیح اهل سنت ؛

عمر بن خطاب اولین کسی بودند که قائل به تحریف قرآن بود.

عایشه هم دومین کسی بود که قائل به تحریف قرآن بود.

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
برای دانلود ایــــــنــــــــجــــــا کلیک کنین.

توسل بلال صحابی به قبر پیامبر اکرم (ص) و تایید توسط عمر بن خطاب

(همراه با تصحیح علمای بزرگ اهل سنت)

# ابن کثیر (عالم مشهور اهل سنت) این روایت را صحیح دانسته است.

# ابن حجر عسقلانی (عالم مشهور اهل سنت) این روایت را صحیح دانسته است.

# سمهودی (عالم مشهور اهل سنت) این روایت را صحیح دانسته است.


متن روایت

حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ، عَنِ الْأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ مَالِکِ الدَّارِ، قَالَ: وَکَانَ خَازِنَ عُمَرَ عَلَى الطَّعَامِ، قَالَ: أَصَابَ النَّاسَ قَحْطٌ فِی زَمَنِ عُمَرَ، فَجَاءَ رَجُلٌ إلَى قَبْرِ النَّبِیِّ 9 فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَسْقِ لِأُمَّتِکَ فَإِنَّهُمْ قَدْ هَلَکُوا، فَأَتَى الرَّجُلَ فِی الْمَنَامِ، فَقِیلَ لَهُ: ائْتِ عُمَرَ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ، وَأَخْبِرْهُ أَنَّکُمْ مَسْقِیُّونَ وَقُلْ لَهُ: عَلَیْکَ الْکَیْسُ، عَلَیْکَ الْکَیْسُ "، فَأَتَى عُمَرَ فَأَخْبَرَهُ، فَبَکَى عُمَرُ،..
در زمان خلافت عمر، قحطی آمد و مردی(بلال صحابی) نزد قبر پیامبرص آمد و گفت: یا رسول الله! مردم از بی آبی به هلاکت می‌رسند، از خداوند بخواه که باران رحمتش را بر مردم ببارد. پیامبر (ص) به خواب آن شخص آمد و فرمود: برو نزد عمر و از قول من سلام برسان و بشارت بده که باران رحمت بر آنها نازل خواهد شد. آن مرد آمد نزد عمر و خوابش را گفت و عمر هم گریه کرد...
کتاب المصنف فی الأحادیث والآثار، ابن أبی شیبه ، ج11 ، ص118 ،
ح32538


تصحیح روایت توسط علمای مشهور اهل سنت

ابن کثیر:وهذا اسناد صحیح:

البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج10، ص73 ـ 74

ابن حجر عسقلانی:وروى بن أبی شیبة بإسناد صحیح:

فتح الباری ، ابن حجر عسقلانی، ج2، ص575

سمهودی:وروى بن أبی شیبة بإسناد صحیح:

خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفی ، السمهودی، ج1، ص417


 تصحیح ابن کثیر

(برای دیدن تصویر بزرگتر روی عکس کلیک کنین)


تصحیح ابن حجر عسقلانی

(برای دیدن تصویر بزرگتر روی عکس کلیک کنین)


تصحیح سمهودی

(برای دیدن تصویر بزرگتر روی عکس کلیک کنین)



نتیجه

# عمر بن خطاب نه تنها صحابی را از توسل به قبر نهی نکرد بلکه با گریه ای که کرد کار آن صحابی را تایید کرد.

-------

* حال وهابی ها به این سوال ها جواب دهند :

# چرا عمر بن خطاب به آن صحابی نگفت ؛ مدد خواستن از غیر خدا شرک است؟

# چرا عمر بن خطاب به آن صحابی نگفت ؛ حاجت خواستن از قبر ، شرک است؟

# چرا عمر بن خطاب به آن صحابی نگفت ؛ پیامبر (ص) مرده است و صدای تو را نمی شنود؟

# چرا عمر بن خطاب به آن صحابی نگفت ؛ چرا قبر پرستی کردی؟

# چرا عمر بن خطاب به آن صحابی نگفت ؛ فقط باید خدا را بخونی و از او یاری بطلبی؟

# چرا عمر بن خطاب به آن صحابی نگفت ؛ چرا «من دون الله» را خواندی؟

# چرا عمر بن خطاب به آن صحابی نگفت ؛ چرا سراغ خدا نرفتی چون خدا از رگ گردن به تو نزدیک تر است؟

# در نتیجه : عقل وهابی ها از عقل خلیفه دوم بیشتر است!

# چون وهابی ها این ایرادها را می گیرن و به همین دلایل شیعیان را مشرک می دانند. اما عمر بن خطاب حتی 1 مورد از این ها را بیان نکرد و حتی کار آن صحابی را تایید هم کرد!

اگر شیعیان مشرک هستند ، عمر بن خطاب هم مشرک است.

توسل عمر بن خطاب به «من دون الله» در صحیح بخاری

(اثبات از کتب اهل سنت)


وهابی ها و گروهی از اهل سنت همواره شیعیان را متهم به شرک می کنند! استدلالشان هم این است که امامان شیعه «من دون الله» هستن و خدا در قرآن خواندن «من دون الله» را ممنوع دانسته است!

مثلا وهابی ها می گویند : ای شیعیان شما که امام علی (ع) را می خوانید این امام علی (ع) «الله» است یا «من دون الله» ؟؟؟ خود وهابی ها جواب می دهند چون امام علی (ع) «من دون الله» است پس در نتیجه شیعیان مشرک هستن!

طبق روایت صحیح بخاری ؛ عمر بن خطاب به عباس (عموی) پیامبر (ص) توسل کرده است.

حال سوال ما از آنها این است که عباس «الله» است یــا «من دون الله» ؟؟؟ قطعا «من دون الله» است.

پس عمر بن خطاب «من دون الله» را خوانده است و او هم مشرک است.


توسل عمر بن خطاب به «من دون الله» در صحیح بخاری

حدثنا الحسن بن محمد قال : حدثنا محمد بن عبد الله الانصاری ، قال : حدثنی أبی عبد الله بن مثنی عن ثمامة بن عبد الله بن انس « أن عمر بن خطاب کان إذا قحطوا استسقی  بالعباس بن عبد المطلب فقال : اللهم إنا کنّا نتوسل إلیک بنبینا فتسقینا وإنا نتوسل إلیک بعمّ نبینا فاسقنا ، قال : فیسقون .

از ثمامه بن انس نقل شده که : عمربن خطاب هر زمان گرفتار قحطی می شد ، به وسیله عباس بن عبد المطلب از خداوند طلب باران می کرد . خلیفه دوم دعا می کرد : خدایا ما در زمان رسول خدا (ص) ، همیشه به ایشان متوسل می شدیم و تو برایمان باران می فرستادی و سیراب می کردی و الان ما به عموی پیامبر (ص) متوسل می شویم ؛ پس خدایا برای ما باران بفرست و ما را سیراب کن . راوی می گوید : باران هم آمد .

صحیح بخاری ، چاپ دار ابن کثیر در دمشق و بیروت ، صفحه 245 ، کتاب الاستسقاء ، باب سؤال الناس الامام الاستسقاء إذا قحطوا ، روایت 1010


# شاید وهابی ها و اهل سنت بگویند چون عباس زنده بود کار عمر بن خطاب شرک نیست و توسل به زنده جایز است چون مثلا انسان زنده می تواند برای انسان دعا کند!

# سوال این است که «عباس زنده» «من دون الله» است یا «خود الله»؟؟؟

# قطعا هم «انسان زنده» و هم «انسان مرده» «من دون الله» هستند و اینکه طرف مقابل بتواند دعا کند باعث نمی شود که «من دون الله» نباشد.

# اینکه طرف مقابل بتواند یا نتواند دعا کند هیچ ربطی به «من دون الله» بودنش ندارد.

# طرف مقابل اگر بتواند برای انسان دعا کند «من دون الله» است و اگر نتواند دعا کند باز هم «من دون الله» است.

# تازه در این روایت عمر بن خطاب نگفته که عباس برایش دعا کند بلگه گفته به او توسل کرده ایم.

# قطعا عباس «من دون الله» است.

# پس عمر بن خطاب هم مشرک است چون «من دون الله» را خوانده است!


نتیجه 

با همان استدلالی که وهابیون ، شیعیان را مشرک می دانند ، عمر بن خطاب هم مشرک است!

پیامبر (ص) : هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید او را به قتل برسانید.

(اثبات از کتب اهل سنت)


در روایات متعدد اهل سنت آمده است :

أَن رسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیه وسَلَّم قَال: إِذَا رَأَیْتُمْ مُعَاوِیَةَ عَلَى مِنْبَرِی فَاقْتُلُوهُ.

رسول خدا (ص) فرمود : هر گاه معاویه را بر منبر من دیدید او را به قتل برسانید .
 
 ---------
 
 این روایت در منابع متعدد اهل سنت آمده است از جمله :
 
 
سیر أعلام النبلاء ج3 ص149 و ج6 ص105 المؤلف : شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (المتوفى : 748هـ)، المحقق : مجموعة من المحققین بإشراف الشیخ شعیب الأرناؤوط، الناشر : مؤسسة الرسالة، الطبعة : الثالثة ، 1405 هـ / 1985 م، عدد الأجزاء : 25 (23 ومجلدان فهارس)،

الموضوعات ج2 ص25و26و27 المؤلف: جمال الدین عبد الرحمن بن علی بن محمد الجوزی (المتوفى: 597هـ)، ضبط وتقدیم وتحقیق: عبد الرحمن محمد عثمان، الناشر: محمد عبد المحسن صاحب المکتبة السلفیة بالمدینة المنورة، الطبعة: الأولى، جـ 1، 2: 1386 هـ - 1966 م، جـ 3: 1388 هـ - 1968م

تاریخ طبری ج10ص58، المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری (المتوفى: 310هـ)، (صلة تاریخ الطبری لعریب بن سعد القرطبی، المتوفى: 369هـ)، الناشر: دار التراث - بیروت، الطبعة: الثانیة - 1387 هـ، عدد الأجزاء: 11 .


تاریخ دمشق ج59 ص155 و 156 و 157 المؤلف: أبو القاسم علی بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساکر (المتوفى: 571هـ)، المحقق: عمرو بن غرامة العمروی، الناشر: دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، عام النشر: 1415 هـ - 1995 م، عدد الأجزاء: 80 (74 و 6 مجلدات فهارس) 

أنساب الأشراف ج5 ص128 المؤلف: أحمد بن یحیى بن جابر بن داود البَلَاذُری (المتوفى: 279هـ)، تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی، الناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م، عدد الأجزاء: 13 . 

المجروحین من المحدثین والضعفاء والمتروکین ج1 ص157 و 250 و ج2 ص172 المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التمیمی، أبو حاتم، الدارمی، البُستی (المتوفى: 354هـ)، المحقق: محمود إبراهیم زاید، الناشر: دار الوعی - حلب، الطبعة: الأولى، 1396هـ، عدد الأجزاء: 3 .

تاریخ بغداد ج12 ص178 المؤلف: أبو بکر أحمد بن علی بن ثابت بن أحمد بن مهدی الخطیب البغدادی (المتوفى: 463هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، دراسة وتحقیق: مصطفى عبد القادر عطا، الطبعة: الأولى، 1417 هـ، عدد الأجزاء: 24 .


الکامل فی ضعفاء الرجال ج2 ص382 و 491 و ج4 ص482 و ج6 ص180 و 543 و ج8 ص367 المؤلف: أبو أحمد بن عدی الجرجانی (المتوفى: 365هـ)، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود-علی محمد معوض، شارک فی تحقیقه: عبد الفتاح أبو سنة، الناشر: الکتب العلمیة - بیروت-لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ1997م

میزان الاعتدال فی نقد الرجال ج1 ص572 و ج2 ص172 و 380 و 613 و ج3 ص277 المؤلف: شمس الدین أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَایْماز الذهبی (المتوفى: 748هـ)، تحقیق: علی محمد البجاوی، الناشر: دار المعرفة للطباعة والنشر، بیروت - لبنان، الطبعة: الأولى، 1382 هـ - 1963 م، عدد الأجزاء: 4 .

تهذیب التهذیب ج2 ص428 و ج5 ص110 و ج8 ص74 المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلانی (المتوفى: 852هـ)، الناشر: مطبعة دائرة المعارف النظامیة، الهند، الطبعة: الطبعة الأولى، 1326هـ، عدد الأجزاء: 12 .

 

 

 

إِذَا رَأَیْتُمْ مُعَاوِیَةَ عَلَى مِنْبَرِی فَاقْتُلُوهُ

 

پیامبر (ص) : معاویه در حالت کفر می میرد.

(اثبات از کتب اهل سنت)



روایت اول

 

 وَحَدَّثَنِی إِسْحَاقُ وَبَکْرُ بْنُ الْهَیْثَمِ قَالا حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ بْنُ هَمَّامٍ أَنْبَأَنَا مَعْمَرٌ عَنِ ابْنِ طَاوُسٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَطْلُعُ عَلَیْکُمْ مِنْ هَذَا الْفَجِّ رَجُلٌ یَمُوتُ عَلَى غَیْرِ مِلَّتِی، قَالَ : وَکُنْتُ تَرَکْتُ أَبِی قَدْ وُضِعَ لَهُ وَضُوءٌ، فَکُنْتُ کَحَابِسِ الْبَوْلِ مَخَافَةَ أَنْ یَجِیءَ، قَالَ: فَطَلَعَ مُعَاوِیَةُ فَقَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: هُوَ هَذَا.

عبد الله بن عمرو بن العاص می گوید :

پیش پیامبر (ص) بودم که ایشان فرمودند : الان کسی می آید که بر غیر اسلام می میرد.{عبد الله بن عمرو بن العاص } می گوید پدرم داشت وضو می گرفت و من بسیار مضطرب بودم {مانند کسی که ادرار خود را بسیار نگه داشته} از ترس اینکه مبادا پدرم بیاید.{عبد الله بن عمرو بن العاص می گوید} معاویه آمد و پیامبر (ص) می گوید : این شخص همان است.

انساب الاشراف للبلاذری،ج5،ص134 ط دار الفکر

==================

رجال این روایت، همگی ثقه هستند.

سند این روایت صحیح است و روات آن یا از روات بخاری هستند و یا روات مسلم.

==================

لینک این روایت در سایت اسلام وب :

http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=196&hid=1516&pid=125101


بررسی سندی

==========

اسحاق :

الذهبی درباره اش می گوید :  الحافظ

ابن حجر درباره اش می گوید :  صدوق تکلم فیه لوقفه فى القرآن

مسلم بن الحجاج النیشابوری درباره اش می گوید : ثقة مأمون

==========

عبد الرزاق بن همام :

که مشهور به عبد الرزاق صنعانی است که از عالمان مشهور اهل سنت است و مصنف عبدالرزاق او هم مشهور است.

 أبو دواد السجستانی درباره اش می گوید : ثقة والفریابی أحب إلینا منه

أبو عبد الله الحاکم النیسابوری درباره اش می گوید : ثقة

 ==========

معمر :

أبو محمد بن حزم الظاهری درباره اش می گوید : ثقة

أبو حاتم بن حبان البستی درباره اش می گوید : کان فقیها متقنا حافظا ورعا

أبو عبد الله الحاکم النیسابوری درباره اش می گوید : ثقة مأمون

==========

عبد الله بن طاووس :

رتبته عند ابن حجر :  ثقة فاضل عابد

==========

طاووس بن کیسان الیمانى :

ابن حجر درباره اش می گوید :  ثقة فقیه فاضل

الذهبی درباره اش می گوید :  قال عمرو بن دینار : ما رأیت أحد مثله قط

==========

عبد الله بن عمرو بن العاص :

 ابن حجر درباره اش می گوید :  صحابى

الذهبی درباره اش می گوید :  صحابى ( قال : أسلم قبیل أبیه ، و کان من العلماء العباد )



روایت دوم

 

وَ سَمِعْتُ أباعَبْدِالله، وَقالَ لَهُ دَلَّوَیْه ، سَمِعْتُ عَلِیِّ بْنِ الْجَعْد یَقُول: ماتَ وَالله مُعاویَةَ عَلی غَیرِ الْإسلام.

شنیدم از ابا عبدالله (منظور احمد بن حنبل) ، که دَلَّوَیْه به او گفت : شنیدم علی بن الجعد می گفت: به خدا سوگند، که معاویه بر غیر اسلام وفات یافت.

مسائل الإمام أحمد بن حنبل ، إسحاق بن إبراهیم بن هانئ النیسابوری (المتوفی 275 هـ)، ص 408، ح 1866، الناشر: دارالتأصیل + دار المودة، المحقق: أحمد بن سالم المصری.

 

مرگ معاویه


فــیـــلــم

پیامبر (ص) : معاویه در حالت کفر می میرد و جهنمی است.

(در کتب اهل سنت)

طبق روایات اهل سنت ؛ پیامبر (ص) فرمودند : معاویه در حالت کفر می میرد و جهنمی است.

  برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
  برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

حضرت علی (ع) ، ابوبکر و عمر را دروغگو و گناهکار و حیله گر و خیانتکار می داند.

(روایت صحیح مسلم)


... فَلَمَّا تُوُفِّىَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- قَالَ أَبُو بَکْرٍ أَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِیرَاثَکَ مِنَ ابْنِ أَخِیکَ وَیَطْلُبُ هَذَا مِیرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِیهَا فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- « مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَا صَدَقَةٌ ». فَرَأَیْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُ لَصَادِقٌ بَارٌّ رَاشِدٌ تَابِعٌ لِلْحَقِّ ثُمَّ تُوُفِّىَ أَبُو بَکْرٍ وَأَنَا وَلِىُّ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله علیه وسلم- وَ وَلِىُّ أَبِى بَکْرٍ فَرَأَیْتُمَانِى کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا . 

پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ابوبکر گفت : من ولی رسول خدا هستم ،‌ شما دو نفر (عباس و علی ) آمدید و تو ای عباس میراث برادر زاده‌ات را درخواست کردی و تو ای علی میراث فاطمه دختر پیامبر را و ابوبکر گفت : رسول خدا فرموده است : ما چیزی به ارث نمی‌گذاریم ، آن‌چه می‌ماند صدقه است و شما او را دروغگو ، گناه‌کار ، حیله‌گر و خیانت‌کار ، معرفی کردید و حال آن که خدا می داند که ابوبکر راستگو ،‌ دین دار و پیرو حق بود .پس از مرگ ابوبکر ،‌ من ولی پیامبر و ولی ابوبکر شدم و باز شما دو نفر مرا
دروغگو ، گناه‌کار ، حیله‌گر و خیانت‌کارخواندید . 

صحیح مسلم کِتَاب الْجِهَادِ وَالسِّیَرِ، بَاب حُکْمِ الْفَیْءِ ، ج3 ص1377 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری النیسابوری (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقی، الناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت، عدد الأجزاء:


فَرَأَیْتُمَاهُ کَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا


فـیـلـم

 

حضرت علی (ع) ، ابوبکر و عمر را دروغگو و گناهکار و حیله گر و خیانتکار می داند.

(روایت صحیح مسلم)

   
برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.


حضرت علی (ع) ، ابوبکر و عمر را دروغگو و گناهکار و حیله گر و خیانتکار می داند.

(روایت صحیح مسلم)

 برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

امام بخاری روایت می کند ؛ پیامبر اکرم (ص) ابوبکر را حتی بعد از مسلمان شدن هم مشرک می داند.

(این حرف پیامبر (ص) نشان می دهد ابوبکر ظاهری ایمان آورد و هرگز مسلمان نشده بود.)

(اثبات از کتب اهل سنت)


محمد بن اسماعیل بخاری نویسنده صحیح بخاری در کتاب الادب المفرد نوشته است :

پیامبر اکرم (ص) در مورد ابوبکر از جمله اینکه فرموده اند :

عن معقل بن یسار قال انطلقت مع أبی بکر الصدیق رضی الله عنه إلى النبی صلى الله علیه وسلم فقال : ( یا أبا بکر للشرک فیکم أخفى من دبیب النمل ) فقال أبو بکر : وهل الشرک إلا من جعل مع الله إلها آخر؟ قال النبی صلى الله علیه وسلم : ( والذی نفسی بیده للشرک أخفى من دبیب النمل .

ابوبکر به سمت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) رفت و پیامبر (ص) به ابوبکر گفت : ای ابوبکر قطعا شرک در شما مانند حرکت مورچه مخفی شده است. پس ابوبکر گفت : آیا شرک جز این است که برای خداوند معبود دیگری قرار داد؟ پیامبر (ص) فرمودند : به کسی که جانم در دست اوست شرک در شما مانند حرکت مورچه پنهان شده است.

الادب المفرد، بخاری، مکتبة التوقیفیة بی تا قاهره،باب فضل الدعاء،ص243،روایت 726.


شرک از نظر قرآن

-----

«إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَن یُشرَک بِهِ وَ یَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِک لِمَن یَشاءُ  وَ مَن یُشرِک بِاللَّهِ فَقَدِ افْترَی إِثْماً عَظِیما»  (نساء/48)

خداوند (هرگز) شرک را نمی‏بخشد و پایین‏تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‏بخشد. و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناه بزرگی مرتکب شده است.

-----

إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ ﴿لقمان/13﴾

به راستى که شرک ستمى بزرگ است.

14 مورد از تحریف قرآن در کتب اهل سنت



وهابیون و گاها اهل سنت به شیعه اشکال می گیرند که : شیعیان قائل به تحریف قرآن اند !

این درحالی است که بزرگان شیعه مانند شیخ مفید،سیدمرتضی،آیت الله خوئی،امام (ره)و دیگران فرموده اند: اعتقاد به تحریف قرآن، یک اعتقاد خرافی و حماقت است.و چنین کسی عقل و فکر ندارد.

اما جالب است بدانید که بزرگان اهل سنت (عمر بن خطاب و عایشه و ...) خود مطالبی در باب تحریف قرآن نقل کرده اند.

بد نیست از آنها اطلاع داشته باشیم تا هر وقت به شیعه این اتهام ها زده شد ، پاسخ شان را بدهیم.



1- اعتقاد عایشه و اهل سنت به خوردن آیات قرآن توسط بزغاله !

عایشه از اولین کسانی بود که اعتقاد به تحریف قرآن داشت.

عنْ عَائِشَةَ قَالَتْلَقَدْ نَزَلَتْ آیَةُ الرَّجْمِ وَرَضَاعَةُ الْکَبِیرِ عَشْرًا وَلَقَدْ کَانَ فِی صَحِیفَةٍ تَحْتَ سَرِیرِی فَلَمَّا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَتَشَاغَلْنَا بِمَوْتِهِ دَخَلَ دَاجِنٌ فَأَکَلَهَا.

عایشه می گوید: آیه سنگسار و آیه شیردادن به بزرگسال زیر تخت من بود ولی زمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وفات یافت و ما مشغول شدیم ، بزغاله ای آمد و آن را خورد!! 

سنن ابن ماجه ج6ص72

==================

خداوند در قرآن می گوید : إنّا نحنُ نَزّلنا الذِّکرَ و انّا له لَحافِظون» (حجر / 9) (ما خودمان این قرآن را نازل کردیم و خودمان نگهبانش هستیم.)

یعنی از نظر اهل سنت قدرت بز از قدرت خداوند بیشتر است!

چون خداوند نتوانسته از قرآنش در برابر یک بز محافظت کند!

==================

بعضی از اهل سنت در مورد «رضاع کبیر» نیز چنین توجیه کردند که این آیه نسخ شده است! این افراد باید به این نکات توجه کنند :

# به تعبیر عایشه «آیه رضاع کبیر» تا زمان رحلت پیامبر (ص) زیر رختخواب او وجود داشت. آیا بعد از رحلت پیامبر (ص) ، جبرئیل نازل شد و آیه را نسخ کرد؟!

# خود عایشه می گه این آیات رو بز خورد ، نمی گه نسخ شده اند! اگه این آیه نسخ شده چرا عایشه نمی گه این آیه نسخ شده است؟

# اگه نسخ شده چرا خود عایشه تا آخر عمرش بر این اساس فتوا می داد که دختران به مردان نامحرم شیر بدهند تا به آنها محرم شوند؟

# اگه نسخ شده اند چرا همین امروز در عربستان ، مفتی های وهابی به تبعیت از عایشه ، درباره جواز رضاع کبیره فتوا می دهند؟

# تازه آیاتی هم که نسخ شده در قرآن موجود هستن. چطور این آیه نسخ شده و در قرآن وجود نداره؟



2- اعتقاد عایشه و اهل سنت به حذف آیه «عشر رضعات» و «خمس رضعات» از قرآن

صحیح مسلم از عایشه صراحت دارد که:

قالت کان فی ما أنزل من القرآن عشر رضعات معلومات یحرمن ثم نسخن بخمس معلومات فتوفی رسول الله (صلی الله علیه و سلم) و هن فیما یقرأ من القرآن.

عایشه می گوید : چنین آیه ای در قرآن داشتیم که اگر یک فرزندی ده مرتبه شیر از یک خانمی بمکد و بخورد، این باعث محرمیت می شود؛ بعد این آیه نسخ شد و آیه دیگری آمد که اگر پنج بار یک طفل نوزاد، از هر خانمی شیر بخورد، این طفل، فرزند رضاعی او می شود؛ و روزی که رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) از دنیا رفت، این آیه را مردم قرائت می کردند و در قرآن بود.

صحیح مسلم،ج4،ص167، ح3487، کتاب الرضاع، ‌باب تحریم بخمس رضعات 

# جالب این است که در قرآن فعلی نه آیه «عشر رضعات» داریم و نه آیه «خمس رضعات» !

# اینجا هم اهل سنت نمی توانند ادعا کنند که این آیات نسخ شده اند. زیرا عایشه می گوید وقتی پیامبر (ص) از دنیا رفت این آیات در قرآن بودند و مردم آنها را قرائت می کردن. نکنه بعد از مرگ پیامبر (ص) ، جبرئیل بر ابوبکر نازل می شد و او این آیات را حذف کرد؟!!!!



3- به عقیده اهل سنت ، بیش از دو سوم قرآن حذف شده است !!!

از عمر بن خطاب شروع میکنیم. سیوطی از قول عمر بن خطاب می گوید: 

عن عمر بن لخطاب، قالََََ: القرآن ألف ألف و سبع و عشرون حرف.

قرآنی که بر رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) نازل شد، یک میلیون و 27 هزار حرف داشته است. 

الإتقان السیوطی، ج1، ص121 - مجمع الزوائد الهیثمی، ج7، ص163 - الدرالمنثور، ج6، ص422 - المعجم الأوسط للطبرانی، ج 6 ،‌ ص361 - الجامع الصغیر للسیوطی، ج2، ص 264 

این در حالی است که قرآن فعلی 323671 حرف دارد.

ولی عمر بن خطاب می گوید قرآن 1127000 حرف داشت.

یعنی به عقیده اهل سنت ، بیش از دو سوم قرآن حذف شده است!



4- اهل سنت اعتقاد به تحریف سوره حمد دارند!

آقای عمر بن الخطاب در نماز،سوره حمد را اینگونه می خوانده: 

صراط من انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم، و غیر الضالین!! 

این مطلب رو ابو داوود سجستانی متوفای316 در کتاب المصاحف ج1ص284 مصحف عمربن الخطاب آورده است و گفته:ابن کثیر گفته:هذا اسناد صحیح.و خودش هم گفته:اسناده صحیح 

# اهل سنت یا باید بگویند 2 آیه آخر سوره حمد در قرآن آن زمان بدین صورتی که عمر بن خطاب می خوانده نوشته شده بود و در نتیجه قرآن کنونی تحریف شده است.

# یا باید بگویند عمر بن خطاب حتی سوره حمد را هم بلد نبود و همیشه آن را غلط می خواند! که در این صورت اثبات می شود عمر بن خطاب از جهت علمی در پایین ترین حد ممکن بوده است.



5- اعتقاد اهل سنت بر متواتر بودن روایات تحریف قرآن

جناب آلوسی، متوفای1270، صاحب کتاب روح المعانی، از مفسران مشهور اهل سنت صراحت دارد و می گوید:

والروایات فی هذا الباب، أکثر من أن تحصی.

روایات ما در کتب أهل سنت در باب تحریف قرآن، قابل شمارش نیست.

روح المعانی، ج1، ص24



6- اعتقاد اهل سنت بر اینکه سوره های فلق و ناس جز قرآن نیستن !

آقای عبدالله بن مسعود صحابی میگفته:

کان عبد الله یحک المعوذتین من مصاحفه ویقول انهما لیستا من کتاب الله تبارک وتعالى .اسناده صحیح رجاله ثقات 

سوره ناس و فلق،اصلا جز قرآن نیست،و با دست آنها را از مصحف پاک میکرده! و میگفته:اینها جزء قرآن نیست.

مسنداحمدبن حنبل ج35 ص117 شماره21188 .



7- اعتقاد اهل سنت به اینکه اکثر آیات سوره احزاب حذف شده اند!

جناب حذیفه می گوید : عمربن الخطاب به من گفت:

کم تعدون سورة الأحزاب؟ قلت ثنتین أو ثلاثا و سبعین، قال إن کانت لتقارب سورة البقرة.

سوره احزاب که در قرآن است چند آیه دارد؟ گفتم 72 یا 73 آیه دارد؛ جناب عمر گفت که سوره احزاب در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اندازه سوره بقره آیه داشت.

درالمنثور، ج5، صی180



8- اعتقاد اهل سنت به حذف کامل 2 سوره قرآن

ابو موسی اشعری که از بزرگان اهل سنت هست و اهل سنت هم به او هم افتخار می کنند (!) در صحیح مسلم می گوید: دو سوره تمام و کمال از قرآن حذف شده!!

و إنا کنا نقرأ سورة، کنا نشبهها فی الطول و الشدة ببراءة؛ فأنسیتها غیر أنی قد حفظت منها لو کان لإبن آدم وادیان من مال لایبتغی وادیا ثالثا و لا یملأ جوف إبن آدم إلا التراب؛ و کنا نقرأ سورة نشبهها بإحدی المسبحات؛ فأنسیتها غیر أنی حفظت منا یا أیها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون فتکتب شهادة فی أعناقکم فتسألون عنها یوم القیامة.
یک سوره ای بود که ما تشبیه می کردیم آن را از نظر طول و شدت، به سوره برائت و آن را فراموش کردیم؛ غیر از اینکه فقط یک آیه اش را حفظم و آن هم این است که اگر فرزند آدم دو دره بزرگ مال داشته باشد، دنبال یک دره دیگری هم می رود و پر نمی کند شکم فرزند آدم را غیر از خاک؛ یک سوره دیگری هم حذف شده است که ما آن را تشبیه می کردیم به مسبحات، و فقط یک آیه از آن را حفظم و آن این است که ای کسانی که ایمان اورده اید، چرا چیزی را می گوئید که انجام نمی دهید خودتان و ...

صحیح مسلم،ج3، ص100، ح2466، کتاب الزکاة، ‌باب لو أن لإبن آدم وادیین



9-اعتقاد اهل سنت به ناقص بودن قرآنی که عثمان جمع آوری کرد

عبدالوهاب شعرانی متوفای 973، ایشان در کتاب الکبریت الأحمر در حاشیه الیواقیت و الجواهر آمده می گوید:

و لولا ما یسبق للقلوب الضعیفة و وضع الحکمة فی غیر أهلها، لبینت جمیع ما سقط من مصحف عثمان.

اگر واقعا من احساس می کردم برخی از قلب های ضعیف مسلمان ها لغزش پیدا نمی کند و اینها در عقیده شان متزلزل نمی شوند، بیان می کردم آن آیاتی را که از مصحف (قرآن) عثمان ساقط شده.

الکبریت الأحمر، ص143



10- اعتقاد اهل سنت به حذف اسم امام علی (ع) از قرآن

ابن مردویه از عبدالله مسعود نقل می‌کند که :

و أخرج ابن مردویه عن ابن مسعود قال : کنا نقرأ على عهد رسول الله : یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک ان علیا مولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته

عبدالله بن مسعود می‌گوید این آیه (آیه 67/سوره مائده) را در عهد رسول الله (ص) این چنین می‌خواندیم : یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک ان علیا مولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته. (اى پیامبر، آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ کن که علی (ع) سرپرست مومنان است و اگر نکنى رسالتت را انجام نداده ای.)

الدر المنثور ج 3 ص 117

# اهل سنت به ما بگویند که این آیه چرا در قرآن های امروزی بدین شکل نیست؟

# چرا اسم امام علی (ع) که به اعتراف عالم شما در قرآن بوده الان در قرآن نیست؟

# این حرف عالم شما اثبات می کنه هم اسم امام علی (ع) در قرآن بوده و هم اینکه قرآن در نزد شما تحریف شده.



11- اعتقاد اهل سنت به حذف 6 قرائت از قرآن و آتش زدنشان توسط عثمان

طبق روایات صحیح بخاری ؛ قرآن نازل شده از جانب خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص)  به 7 حرف (قرائت) نازل شده که تلاوت آن به هر 7 نوع قرائت جایز بوده است؛ ولی عثمان به زید بن ثابت دستور می‌دهد قرآن جمع‌آوری شده توسط خودش را نسخه‌برداری کند و قرآن‌های غیر از قرائت جمع‌آوری شده توسط زید بن ثابت را بسوزانند!!!

==================

طبق روایت صحیح بخاری ؛ پیامبر می گوید قرآن بر 7 حرف (قرائت) نازل شد.

«فقال رسول الله(ص) : کذلک أنزلت إنّ هذا القرآن أنزل علی سبعة أحرف، فاقرؤا ما تیسّر منه».

(صحیح بخاری/کتاب فضائل القرآن/باب أنزل القرآن علی سبعة أحرف)

==================

طبق روایت صحیح بخاری ؛ عثمان دستور به آتش زدن 6 قرآن کرد و فقط قرآن زید بن ثابت را باقی گذاشت!

«أمر ما سواه من القرآن فی کلّ صحیفة أو مصحف أن یحرق»

عثمان دستور دارد هر قرآنی غیر از قرآن جمع آوری شده توسط زید بن ثابت در هر ورق یا کتابی که باشد به آتش کشیده و بسوزانند.

(بخاری/کتاب فضائل القرآن/باب جمع القرآن/ح دوم)

==================

# وقتی پیامبر (ص) می گوید خدا قرآن را بر 7 حرف (قرائت) نازل کرد ، عثمان با اجازه چه کسی و به چه حقی 6 قرآن را آتش زد؟

# آیا عقل عثمان از عقل خدا و پیامبر (ص) بیشتر بود؟

# خدا به اندازه عثمان عقل نداشت که قرآن را فقط به یک حرف (قرائت) نازل کند؟

# پیامبر (ص) به اندازه عثمان عقل نداشت که 6 حرف (قرآن) را از بین ببرد و فقط یکی را باقی بگذارد؟

# چرا عثمان قرآن ها را آتش زد؟ آیا این بزرگترین بی احترامی به قرآن نیست؟ چرا آنها را دفن نکرد و در آب نینداخت؟ آیا اگر امروزه یک مسیحی و یک یهودی قرآن مسلمان ها را آتش بزند از نظر ما مسلمان ها توهین به قرآن نیست؟



12- اعتقاد اهل سنت به حذف آیه (( ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره )) از قرآن !

4741- "من مسند عمر رضی الله عنه" عن المسور بن مخرمة، قال قال عمر لعبد الرحمن بن عوف: "ألم نجد فیما أنزل علینا أن جاهدوا کما جاهدتم أول مرة؟ فإنا لم نجدها" قال: "أسقط فیما أسقط من القرآن". "أبو عبید". ومر بطوله برقم [4551] .

آیا قبلا آیه ای به این صورت نبود؟ ان جاهدوا کما جاهدتم اول مره؟ ما که آنرا پیدا نکردیم. عبدالرحمن پاسخ داد: از قرآن حذف شده است.

کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال - ج2 ص567 المؤلف: علاء الدین علی بن حسام الدین ابن قاضی خان القادری الشاذلی الهندی البرهانفوری ثم المدنی فالمکی الشهیر بالمتقی الهندی (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بکری حیانی - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م



13- اعتقاد اهل سنت به حذف آیات (( ان انتفائکم . . )) و آیه (( الولد للفراش . . )) از قرآن !

15372- عن عدی بن عدی بن عمیرة بن فروة عن أبیه عن جده "أن عمر بن الخطاب قال لأبی: أو لیس کنا نقرأ من کتاب الله أن انتفاءکم من آبائکم کفر بکم؟ فقال: بلى، ثم قال: أو لیس کنا نقرأ الولد للفراش وللعاهر الحجر فقد فیما فقدنا من کتاب الله؟ قال: بلى". "ابن عبد البر فی التمهید".

عدی بن عدی بن عمیره بن فروه از پدرش از جدش روایت می کند که عمر از ابی ابن کعب پرسید:  آیا این آیه از قرآن نبود: ان انتفائکم من آبائکم کفر بکم ؟  پاسخ داد: آری. پرسید: آیا این آیه از قرآن نبود: الولد للفراش و للعاهر الحجر که با مقداری از آیات از بین رفته است؟ جواب داد: بله.

کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال - ج6 ص208 المؤلف: علاء الدین علی بن حسام الدین ابن قاضی خان القادری الشاذلی الهندی البرهانفوری ثم المدنی فالمکی الشهیر بالمتقی الهندی (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بکری حیانی - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م



14- اعتقاد عمر بن خطاب و اهل سنت به حذف آیات ((رجم و یک آیه دیگر)) از قرآن

بخاری در کتاب خود ضمن حدیثی از ابن عباس روایت کرده است که عمر پس از آخرین حج خود و بازگشت به مدینه به منبر رفت و گفت:

....  فَکَانَ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ آیَةُ الرَّجْمِ، فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَیْنَاهَا، رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ، فَأَخْشَى إِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ یَقُولَ قَائِلٌ: وَاللَّهِ مَا نَجِدُ آیَةَ الرَّجْمِ فِی کِتَابِ اللَّهِ، فَیَضِلُّوا بِتَرْکِ فَرِیضَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ، وَالرَّجْمُ فِی کِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ عَلَى مَنْ زَنَى إِذَا أُحْصِنَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ، إِذَا قَامَتِ البَیِّنَةُ، أَوْ کَانَ الحَبَلُ أَوِ الِاعْتِرَافُ، ثُمَّ إِنَّا کُنَّا نَقْرَأُ فِیمَا نَقْرَأُ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ: أَنْ لاَ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ، فَإِنَّهُ کُفْرٌ بِکُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ، أَوْ إِنَّ کُفْرًا بِکُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ. .....

. . . من می ترسم زمانی بگذرد و طول زمان باعث شود عده ای بگویند به خدا قسم ما آیه رجم را در کتاب خدا ندیدیم و گمراه شوند و به حکم خدا عمل نکنند در حالی که رجم در کتاب خدا حق زنان و مردان متاهلی است که زنا کنند و بینه بر آن قائم شود یا خود اعتراف کنند یا زن از زنا حامله شود. یکی دیگر از آیاتی که در قرآن ما آنرا می خواندیم این آیه است. و سپس خواند: أَنْ لاَ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ، فَإِنَّهُ کُفْرٌ بِکُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ، أَوْ إِنَّ کُفْرًا بِکُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِکُمْ و نیز آورده که در این روایت عمر گفته است: اگر نمی گفتند که عمر به کتاب خدا اضافه کرده آیه رجم را با دست خودم می نوشتم.

صحیح البخاری ج8 ص168 المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9



شبهه وهابی :

در کتاب اصول کافی با سند صحیح امده است که قران «17000» آیه داشته. در حالی که قرآن امروزی قرآن دارای «6236» آیه است. پس مرحوم کلینی و شیعیان معتقد به تحریف قرآن هستند!

در کافی، ج2، ص634، حدیث 27 این روایت آمده است:

إن القرآن الذی جاء به جبرئیل (علیه السلام) إلى محمد (صلى الله علیه و آله) سبعة عشر ألف آیة.

(از هشام بن سالم روایت شده که ابا عبد الله (علیه السلام) فرموده‌اند:)

همانا قرآنی که حضرت جبرئیل (ع) برای پیامبر اکرم (ص) آورده بود، 17 هزار آیه داشته است.



پاسخ :



اولا :

در زبان عربی واژه «آیه» معانی مختلفی دارد و به معنای «نشانه و برهان» هم به کار می رود. منظور شیخ کلینی این است که در قرآن 17000 «نشانه و برهان» آمده است.

==============================================

خداوند در قرآن هم واژه «آیه» را معنای «نشانه و برهان» به کار برده است :

==============================================

 قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّیَ آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ (آل عمران/41)

گفت پروردگارا براى من نشانه ‏اى قرار ده فرمود نشانه‏ ات این است که سه روز با مردم جز به اشاره سخن نگویى و پروردگارت را بسیار یاد کن و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبیح گوى.

==============================================

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْلآ أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ (رعد/7)

و کسانى که کافر شدند گویند: چرا بر او از پروردگارش نشانه ‏اى [به دلخواه ما] فرو نمی ‏آید؟ همانا تو بیم‏ کننده‏ اى و بس و هر گروهى را راهنمایى است.

==============================================

در نتیجه «روایت اصول کافی» هرگز به معنای تحریف قرآن نیست بلکه منظور از «17000 آیه» این است که در قرآن «17000 نشانه و برهان» آمده است.



دوما :

به تعبیر شیخ صدوق ؛ هرگز شیعه اعتقاد به تحریف قرآن ندارد و منظور از روایت 17 هزار آیه در اصول کافی ،  احادیث قدسی به اضافه آیاتی است که بر پیامبر (ص) نازل شده است.
==============================================
شیخ صدوق (ره) در «الاعتقادات فی دین الإمامیة» می گوید :

قال الشیخ - رضی الله عنه - : اعتقادنا أن القرآن الذی أنزله الله تعالى على نبیه محمد صلى الله علیه وآله وسلم هو ما بین الدفتین ، وهو ما فی أیدی الناس ، لیس بأکثر من ذلک ، ومبلغ سوره عند الناس مائة وأربع عشرة سورة . وعندنا أن الضحى وألم نشرح سورة واحدة ، ولایلاف وألم تر کیف سورة واحدة ( 1 ) . ومن نسب إلینا أنا نقول إنه أکثر من ذلک فهو کاذب .
وما روی من ثواب قراءة کل سورة من القرآن ، وثواب من ختم القرآن کله ( 2 ) ، وجواز قراءة سورتین فی رکعة نافلة ، والنهی عن القرآن بین سورتین فی رکعة فریضة ، تصدیق لما قلناه فی أمر القرآن وأن مبلغه ما فی أیدی الناس . وکذلک ما روی من النهی عن قراءة القرآن کله فی لیلة واحدة ، وأنه لا یجوز أن یختم فی أقل من ثلاثة أیام ، تصدیق لما قلناه أیضا ( 3 ) . بل نقول : إنه قد نزل الوحی الذی لیس بقرآن ، ما لو جمع إلى القرآن لکان مبلغه مقدار سبعة عشر ألف آیة .

اعتقاد و باور ما (شیعیان) این است که قرآنى که خداوند بر پیغمبرش محمد صلّى اللّه علیه و اله نازل فرموده، همین قرآن شناخته شده و معروف میان مردم است و قرآن هرگز بیش از این نیست ... و هر کس به ما (شیعیان) نسبت دهد که ما قرآن را بیش از این مى‏ دانیم، به ما افترا بسته و دروغ مى‏ گوید.
بلکه مى‏ گوییم (حدیث قدسی) نوعى از وحى، که از جنس وحى قرآن نیست، به اندازه ‏اى نازل شده که اگر آن را با تعداد آیات قرآن جمع کنیم، به 17 هزار آیه مى‏ رسد؛ مانند این سخن جبرئیل به پیغمبر صلّى اللّه علیه و اله [که نوعى وحى نازل از سوى خداست‏]: «ان اللّه تعالى یقول لک یا محمد، دار خلقى و ...؛ خداوند تعالى به تو مى‏ گوید: اى محمد، با آفریده‏ هاى من مدارا کن و ...» و مانند آن، که بسیارند و جملگى وحى غیر قرآنى هستند؛ چون اگر [از سنخ وحى‏] قرآنى بودند باید در قرآن مى‏ بودند و هرگز از آن جدا نمى‏ شدند .

الشیخ الصدوق ، (متوفی 381 ه .ق) الاعتقادات فی دین الإمامیة ، باب الاعتقاد فی مبلغ القرآن ، ص 84 و 85 .
تصحیح الاعتقادات للشیخ المفید : 84 .
عکس های کتاب شیخ صدوق
==============================================
 احادیث قدسی در روایات اهل سنت هم آمده (به عنوان نمونه) :

صحیح مسلم چنین نقل می کند :

حدثنا عبد اللَّهِ بن عبد الرحمن بن بَهْرَامَ الدَّارِمِیُّ حدثنا مَرْوَانُ یعنى بن مُحَمَّدٍ الدِّمَشْقِیَّ حدثنا سَعِیدُ بن عبد الْعَزِیزِ عن رَبِیعَةَ بن یَزِیدَ عن أبی إِدْرِیسَ الْخَوْلَانِیِّ عن أبی ذَرٍّ عن النبی صلى الله علیه وسلم فِیمَا رَوَى عن اللَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى أَنَّهُ قال یا عِبَادِی إنی حَرَّمْتُ.
صحیح مسلم ج 4 ، ص 1994 .

ملا علی قاری نیز روایات این چنینی را حدیث قدسی دانسته و گوید:
( وعن أبی هریرة ) مر ذکره [ رضی الله عنه ] ( قال : قال رسول الله : قال الله تعالى : ) هذا حدیث قدسی .
روایتی که این چنین باشد حدیث قدسی است که رسول خدا (ص) بگوید : خداوند تعالی گفت : ...
مرقاة المفاتیح ج 1 ص 168
 
و علمای اهل سنت حدیث قدسی را این چنین معنا کرده اند :
حَدِیثٌ قُدْسِیٌّ وَهُوَ مَا أَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَى نَبِیَّهُ بِإِلْهَامٍ أَوْ مَنَامٍ فَمَعْنَاهُ مِنْ اللَّهِ تَعَالَى وَلَفْظُهُ مِنْ النَّبِیِّ لَکِنْ عَلَى أَنَّهُ یُسْنَدُ إلَیْهِ تَعَالَى .
حدیث قدسی آن چیزی ااست که خدا با الهام و یا درخواب به پیامبر صلی الله علیه و آله چیزی را خبر بدهد اما لفظ از خود پیامبر صلی الله علیه وآله است اما این به خدا نسبت داده می شود .
بریقة محمودیة ج 3 ، ص 138
=============================================
پس ثابت شد که این روایت هرگز به معنای تحریف قرآن نیست و طبق این روایت ، اگر احادیث قدسی را با آیات قرآن جمع کنیم رقم آیات به 17 هزار میرسد.


سوما :

همه شارحین کتاب کافی، صراحت دارند که «سبعة عشر ألف» غلط املائی بوده است و در اصل، «سبعة آلاف» بوده است و کلمه «عشر»، اشتباه چاپی است. چون در آن زمان صنعت چاپ مثل امروزه نبوده یکی از نساخی که در حال نوشتن بودن به اشتباه کلمه عشر را اضافه کرده.
=============================================
در شرح اصول کافی ملا محمد صالح مازندرانی، ج11، ص87، «سبعة آلاف» آمده است، یعنی حدود 7 هزار آیه.
وقال المحقّق الشعرانی : «أقول : أمّا کلمة سبعة عشر ألف آیة فی هذا الخبر ، فکلمة «عشر» زیدت قطعا من بعض النسّاخ أو الرواة . وسبعة آلاف تقریب ، کما هو معروف فی إحصاءالاُمور لغرض آخر غیر بیان العدد، کما یقال : أحادیث الکافی ستّة عشر ألف ، والمقصود بیان الکثرة والتقریب ، لاتحقیق العدد ؛ فإنّ عدد آی القرآن بین الستّة والسبعة آلاف»
=============================================
در چاپ قدیم «اصول کافی» که در سال 1305 قمری چاپ شده است و نسخه آن هم موجود است عبارت «سبعة آلاف» آمده است.
اضافه شدن عشر غلط چاپی است. همانطوری که در صحیح بخاری و صحیح مسلم، غلط چاپی وجود داشته، در این کتاب هم بوده است.
=============================================
در این حالت می توان گفت که همانند حالت اول این 7 هزار آیه هم به معنای 7 هزار نشانه است همونطور که  ثابت شد خداوند در قرآن از واژه آیه به معنای نشانه استفاده کرده.

و هم می توان گفت منظور از 7 هزار آیه به معنای حدود 7 هزار آیه است. چون قرآن 6236 آیه دارد و برای اینکه از یه عدد سرراست استفاده شود عدد 7 هزار به کار برده شده است.


چهارما :

این روایت در بخش نوادر اصول کافی آمده است و از نظر شیعه روایات این بخش از روایات شاز و غیر قابل عمل است.

=============================================
احکام بخش نوادر 

( النوادر ) عنوان عام لنوع من مؤلفات الأصحاب فی القرون الأربعة الأولى للهجرة ، کان یجمع فیها الأحادیث غیر المشهورة ، أو التی تشتمل على أحکام غیر متداولة . أو استثنائیة ( 1 ) ومستدرکة لغیرها .

الذریعه ج24ص316

در آن جمع شده است احادیث غیر مشهود یا احادیثی که شامل احکام غیر متداوله یا اسثنائی است !!!
=============================================
شیخ مفید می گوید اخباری که در باب نوادر ذکر می شده است به عنوان اخبار شاذ و غیر قابل عمل بوده اند.


فی أبواب النوادر ، والنوادر هی التی لا عمل علیها.


نوادری که عمل در آن ها نیست.

منبع : جوابات اهل موصل ص 19

=============================================

پس اگر به فرض محال بگوییم که عبارت 17000 آیه در تمام نسخ بوده و منظورش 17 هزار آیه که بر پیامبر نازل شده بوده است ، باز هم کوچکترین ضرری به مذهب شیعه نمی رسد چون این روایت جز نوادر است و به گفته شیخ مفید روایات نوادر از روایاتی هستند که غیر قابل عمل هستند.



پنجما :

تحریف قرآن در روایات متعددی از کتب اهل سنت.

وهابی ها ما ثابت کردیم که منظور کلینی تحریف نبوده حالا شما بیایید از تحریف های خودتان دفاع کنین.

14 مورد از تحریف قرآن در کتب اهل سنت (کلیک کنید)

اهل سنت به ما بگویند آیا عمر بن خطاب و عایشه و بزرگانشان را که قائل به تحریف قرآن هستند را کافر می دانند؟



 

فــیـــلــم

 

 پاسخ دندان شکن شیعه به شبهه ۱۷۰۰۰ آیه قرآن در اصول کافی

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
برای دانلود ایــــــنــــــــجــــــا کلیک کنین.

 

فــیـــلــم

 

 پاسخ دندان شکن شیعه به شبهه ۱۷۰۰۰ آیه قرآن در اصول کافی

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
برای دانلود ایــــــنــــــــجــــــا کلیک کنین.

# عایشه : خدا نعثل (عثمان) را بکشد !

# عایشه به عثمان فحاشی کرد و اصلی ترین نقش را در تحریک مردم علیه عثمان و ریخته شدن خون عثمان داشت و سپس برای خونخواهی عثمان برای علی (ع) لشکر کشید!

(اثبات از کتب اهل سنت)


 أن عثمان رضی الله عنه أخر عن عائشة رضی الله عنها بعض أرزاقها فغضبت ثم قالت یا عثمان أکلت أمانتک وضیعت الرعیة ... فقال عثمان رضی الله عنه ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأة نوح وامرأة لوط الآیة فکانت عائشة رضی الله عنها تحرض علیه جهدها وطاقتها وتقول أیها الناس هذا قمیص رسول الله صلى الله علیه وسلم لم یبل وقد بلیت سنته اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا ثم إن عائشة ذهبت إلى مکة فلما قضت حجها وقربت من المدینة أخبرت بقتل عثمان فقالت ثم ماذا فقالوا بایع الناس علی بن أبی طالب فقالت عائشة قتل عثمان والله مظلوما وأنا طالبة بدمه والله لیوم من عثمان خیر من علی الدهر کله

عثمان ، سهم ماهیانه عائشه را به تاخیر انداخت ؛ وی خشمگین شد و گفت : ای عثمان ؛ امانت را خوردی و مردم را نابود کردی و... عثمان به وی گفت : خداوند برای کفار دو نفر را به عنوان نمونه معرفی کرده است زن نوح و زن لوط (زنان دو پیغمبر ؛ تو نیز مانند ایشانی) به همین سب عائشه در مقابله با عثمان بسیار تلاش می‌کرد و می گفت : ای مردم این لباس رسول خدا است که هنوز کهنه نشده است ولی سنت وی را کهنه کردند ؛ نعثل را بکشید که خدا او را بکشد !!! عائشه به مکه رفت ؛ وقتی حجش تمام شد و به نزدیکی مدینه رسید باخبر شد که عثمان را کشته‌اند ؛ پرسید بعد از آن چه شد ؟ گفتند : با علی بیعت کرده اند !!! پس عائشه گفت : قسم به خدا عثمان را مظلومانه کشتند ؛ من نیز به خدا قسم که خونخواه او هستم ؛ و روزی از زندگی عثمان بهتر از تمام دنیا بود !!!

المحصول رازی ج 4 ص 343 المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسن بن الحسین التیمی الرازی الملقب بفخر الدین الرازی خطیب الری (المتوفى: 606هـ)، دراسة وتحقیق: الدکتور طه جابر فیاض العلوانی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الثالثة، 1418 هـ - 1997 م

 

عایشه و لعن عثمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابن اثیر جزری می‌نویسد :

فِی مَقْتَل عُثْمَانَ «لَا یَمْنَعنَّک مکانُ ابنِ سَلَامٍ أَنْ تَسُبَّ نَعْثَلًا» کَانَ أَعْدَاءُ عُثْمَانَ یُسَمُّونَهُ نَعْثَلا، تَشْبِیهًا بِرَجُلٍ مِنْ مِصر ، کَانَ طَوِیلَ اللِّحْیَةِ اسمُه نَعْثَل. وَقِیلَ: النَّعْثَلُ: الشَّیْخُ الأحْمَقُ، وذَکَرُ الضِباع. وَمِنْهُ حَدِیثُ عَائِشَةَ «اقتُلوا نَعْثَلا، قَتَل اللَّه نَعْثَلًا» تَعْنی عُثْمَانَ. وَهَذَا کَانَ مِنْهَا لمَّا غاضَبَتَهْ وذَهَبَتْ إِلَى مَکَّةَ.

«دشمنان عثمان به او نعثل می گفتند ، یعنی درحقیقت او را به شخصی به همین نام که از مردم مصر و دارای ریش بلندی بود تشبیه می کردند، گفته شده است نعثل به معنای پیر مرد احمق است ، وعائشه هم که گفت : بکشید نعثل را ، همین را اراده کرده است . چون این سخن را زمانی گفت که عثمان عائشه را ناراحت کرد تا از شدت ناراحتی به مکه  رفت .»

الجزری ، أبو السعادات المبارک بن محمد (متوفای606هـ) ، النهایة فی غریب الحدیث والأثر ، ج 5 ، ص 79 ، تحقیق طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحی ، ناشر : المکتبة العلمیة - بیروت - 1399هـ - 1979م .

قتل عثمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابن منظور در لسان العرب می‌گوید :

نعثل: النَّعْثَلُ: الشیخُ الأَحمقُ. وَیُقَالُ: فِیهِ نَعْثَلَةٌ أَی حُمْقٌ. والنَّعْثَلُ: الذِّیخُ وَهُوَ الذکَر مِنَ الضِّبَاعِ. ونَعْثَلَ: خَمَع. والنَّعْثَلَة: أَن یمشِیَ الرَّجُلُ مُفاجًّا ویَقْلِب قَدَمَیْه کأَنه یَغْرِفُ بهما، وَهُوَ مِنَ التبختُر. ونَعْثَل: رَجُلٌ مِنْ أَهل مِصْر کَانَ طَوِیلَ اللِّحْیة، قِیلَ: إِنه کَانَ یُشْبِه عُثْمَانَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ؛ هَذَا قَوْلُ أَبی عُبَیْدٍ، وشاتِمُو عُثْمَانَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، یُسَمُّونَهُ نَعْثَلًا. وَفِی حَدِیثِ .عُثْمَانَ: أَنه کَانَ یَخْطُبُ ذَاتَ یَوْمٍ فَقَامَ رَجُلٌ فَنَالَ مِنْهُ، فَوَذَأَهُ ابنُ سَلام فاتَّذَأَ، فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: لَا یَمْنَعَنَّک مَکَانُ ابْنِ سَلَامٍ أَن تَسُبَّ نَعْثَلًا فإِنه مِنْ شِیعته ، وَکَانَ أَعداءُ عُثْمَانَ یُسَمُّونَهُ نَعْثَلًا تَشْبِیهًا بِالرَّجُلِ المِصْریّ الْمَذْکُورِ آنِفًا. وَفِی حَدِیثِ . عَائِشَةَ: اقْتُلُوا نَعْثَلًا قَتَل اللهُ نَعْثَلًا تَعْنِی عُثْمَانَ، وَکَانَ هَذَا مِنْهَا لَمَّا غاضَبَتْه وذهبتْ إِلى مَکَّةَ، وکان عثمان إِذا نِیلَ مِنْهُ وَعِیبَ شبِّه بِهَذَا الرَّجُلِ المِصْریّ لِطُولِ لِحْیَتِهِ وَلَمْ یَکُونُوا یَجِدُونَ فِیهِ عَیْبًا غَیْرَ هَذَا. والنَّعْثَلَةُ مِثْلُ النَّقْثَلة: وَهِیَ مِشْیة الشَّیْخِ. ابْنُ الأَعرابی: نَعْثَلَ الفرسُ فِی جَرْیِهِ إِذا کَانَ یَقْعُد عَلَى رِجْلَیْهِ مِنْ شِدَّةِ العدْوِ وَهُوَ عَیْبٌ؛ وَقَالَ أَبو النَّجْمِ: کُلُّ مُکِبِّ الجَرْی أَو مُنَعْثِلَهْ

نعثل نام مردی از مصریان است که ریشی بلند داشت ، و گفته شده است شبیه عثمان بود . و با این اسم در حقیقت او را سرزنش می‌کردند ، روزی مشغول سخنرانی بود که مردی سخنش را قطع کرد و به او بد گفت ، ابن سلام با آن مرد مقابله کرد ، شخص دیگری به آن مرد گفت : ابن سلام از دوستان و پیروان عثمان است و این باعث نشود که به عثمان ناسزا نگوئی ، دشمنان عثمان ، او را به همان مرد مصری تشبیه کرده و می گفتند : نعثل . و در سخنی از عائشه نقل شده است که گفت : بکشید نعثل را ، خدا نعثل را بکشد ، و این زمانی بود که عثمان عائشه را ناراحت کرده بود که به مکه هجرت کرد . و هر کس از عثمان ناراحت بود و می‌خواست او را سرزنش کند ، به جهت ریش بلندش به او نعثل می‌گفت .

الأفریقی المصری ، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای711هـ) ، لسان العرب ، ج 11 ، ص 670 ، ناشر : دار صادر - بیروت ، الطبعة : الأولى .

نعثل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وکتب لعائشة رضی الله عنها أما بعد فإنک قد خرجت من بیتک تزعمین أنک تریدین الإصلاح بین المسلمین وطلبت بزعمک دم عثمان وأنت بالأمس تؤلبین علیه فتقولین فی ملا من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وسلم اقتلوا نعثلا فقد کفر قتله الله والیوم تطلبین بثأره فاتقى الله وارجعی إلى بیتک وأسبلی علیک سترک قبل أن یفضحک الله ولا حول ولا قوة إلى بالله العلی العظیم

السیرة الحلبیة ج 3 ص 402 المؤلف: علی بن إبراهیم بن أحمد الحلبی، أبو الفرج، نور الدین ابن برهان الدین (المتوفى: 1044هـ)، الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الثانیة - 1427هـ ، عدد الأجزاء: 3

(علی (علیه‌السلام)) به عائشه نامه نوشت که : تو از خانه بیرون آمده‌ای و گمان می‌کنی که قصد اصلاح بین مسلمانان را داری و گمان می‌کنی که طالب خون عثمان هستی ؛ و تا دیروز مردم را بر ضد وی تحریک می‌کردی و در بین اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه وآله) می‌گفتی : نعثل را بکشید که کافر شده است خدا او را بکشد !!! اما امروز آمده‌ای خونخواه وی شده‌ای ؟ از خدا بترس و به خانه‌ات برگرد و حجاب خویش را در بر‌گیر قبل از آنکه خدا تو را رسوا سازد ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم


لعن عایشه
 
 اهل سنت این 3 سوال را جواب دهند :
 
 
# آیا این نهایت جهل و کفر نیست که عایشه ای که خودش عامل ریخته شدن خون عثمان است و با گفتن این جمله که «این نعثل (عثمان) را بکشید» مردم را تحریک به کشتن عثمان می کند ، برای خونخواهی عثمان برای امام علی (ع) لشکر کشی کند ؟
 
# مگه اینجا عایشه خودش بدترین فحش ها را به عثمان نداد و خلافتش را زیر سوال نبرد و دستور به قتلش نداد ؟ پس چرا شما اگه یک شیعه کوچک ترین مخالفتی با خلفای شما به کار ببرد او را کافر می دانید و ریختن خونش را واجب می دانین؟ آیا الان عایشه را کافر می دانین و ریختن خونش را حلال می دانین؟
 
# مگر خدا در قرآن خطاب به زنان پیامبر (ص) نمی گوید :وَقَرْنَ فِی‌ بُیُوتِکُنَّ (در خانه هایتان بمانید) ، حال آیا این کار عایشه کفر نیست که خلاف حرف خداوند و قرآن از خانه اش بیرون رفت و برای امام علی (ع) لشکر کشید ؟

عثمان ، عایشه را کافر می داند!/ عایشه هم خلافت عثمان را باطل می داند!

(اثبات از کتب اهل سنت)


عایشه جناب عثمان را به خوردن مال مردم و ترک سنت های پیامبر (ص) متهم می کند.

(این جمله عایشه خلافت عثمان را زیر سوال می برد و نشان می دهد عثمان هرگز شایسته خلافت نبوده)

عثمان در جواب عایشه را مانند زنان حضرت نوح و حضرت لوط ، کافر می داند!

(این جمله عثمان نشان می دهد عایشه جهنمی است بر خلاف اعتقادی که اهل سنت دارند و او را بهشتی می دانند!)


أن عثمان رضی الله عنه أخر عن عائشة رضی الله عنها بعض أرزاقها فغضبت ثم قالت یا عثمان أکلت أمانتک وضیعت الرعیة ... فقال عثمان رضی الله عنه ضرب الله مثلا للذین کفروا امرأة نوح وامرأة لوط الآیة فکانت عائشة رضی الله عنها تحرض علیه جهدها وطاقتها وتقول أیها الناس هذا قمیص رسول الله صلى الله علیه وسلم لم یبل وقد بلیت سنته اقتلوا نعثلا قتل الله نعثلا
 
المحصول رازی ج 4 ص 343 المؤلف: أبو عبد الله محمد بن عمر بن الحسن بن الحسین التیمی الرازی الملقب بفخر الدین الرازی خطیب الری (المتوفى: 606هـ)، دراسة وتحقیق: الدکتور طه جابر فیاض العلوانی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الثالثة، 1418 هـ - 1997 م

عثمان ، سهم ماهیانه عائشه را به تاخیر انداخت ؛ وی خشمگین شد و گفت : ای عثمان ؛ امانت را خوردی و مردم را نابود کردی و... عثمان به وی گفت : خداوند برای کفار دو نفر را به عنوان نمونه معرفی کرده است زن نوح و زن لوط (زنان دو پیغمبر ؛ تو نیز مانند ایشانی) به همین سب عائشه در مقابله با عثمان بسیار تلاش می‌کرد و می گفت : ای مردم این لباس رسول خدا است که هنوز کهنه نشده است ولی سنت وی را کهنه کردند ؛ نعثل را بکشید که خدا او را بکشد !!!

عایشه و لعن عثمان

2 سوال از اهل سنت
 
سوال اول : اهل سنت به ما بگویند عایشه راستگو است یا دروغگو؟
 
# اگر می گین عایشه راستگو است در نتیجه خلافت عثمان باطل است چون به تعبیر عایشه ، عثمان سنت های پیامبر را کهنه کرد و مال مردم را خورد. در این صورت قطعا عثمان جهنمی است. آیا چنین کسی لایق خلافت است؟
 
# اگر بگین عایشه دروغ گفته ، پس در نتیجه عایشه دروغگو و کذاب است و به یکی از خلفای پیامبر (ص) توهین کرده است. در این صورت قطعا عایشه جهنمی است.
 
سوال دوم : اهل سنت به ما بگویند عثمان راستگو است یا دروغگو؟
 
# اگر بگین عثمان راستگو است در نتیجه باید بپذیرین که عایشه مانند زنان حضرت نوح و حضرت لوط ، کافر و جهنمی است.

# اگر بگین عثمان دروغ گفته پس در نتیجه عثمان دروغگو و کذاب است و به یکی از همسران پیامبر (ص) فحاشی کرده است و قطعا جایگاهش جهنم است.

نظر اهل سنت درباره توهین های عایشه و عثمان به همدیگر چیست؟
 
# اگر این جملاتی که عایشه به عثمان گفت را شیعیان به عثمان بگویند اهل سنت ریختن خون آن شیعه را واجب می دانند! اما اگه عایشه به عثمان این فحش ها رو بده از نظر اهل سنت هیچ مشکلی نداره!

# و همینطور اگر این جملاتی که عثمان خطاب به عایشه گفته را یک شیعه بگوید اهل سنت ریختن خون آن شیعه را واجب می دانند! اما اگه این توهین ها رو عثمان به عایشه بکنه از نظر اهل سنت هیچ مشکلی نداره!

فـیـلـم
 

عثمان: عایشه و حفصه فتنه گر و مانند زنان نوح و لوط کافرند

(اثبات از کتب اهل سنت)

اهل سنت همواره می گویند توهین به عایشه یعنی کفر و خون کسی که به عایشه توهین کند حلال است. حال آیا عثمان را کافر می دانید و خونش را حلال؟

 برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.

 برای دانلود ایــــــنــــــــجـــــــا کلیک کنین.

فــیـــلــم

بی عدالتی عمر بن خطاب در ارتباط با مغیره بن شعبه زناکار

(اثبات از کتب اهل سنت)

با وجود اینکه 3 نفر از صحابه شهادت دادن که مغیره بن شعبه زناکرده اما عمر شهادتشون رو نپذیرفت!

آیا اون 3 صحابه دروغ می گن یا عمر بن خطاب(که خودش هم صحابیه) بی عدالتی کرده؟

جواب هر چه باشد عدالت صحابه را زیر سوال می برد.

صحابه ای که اهل سنت همه آنها را عادل و بهشتی می دانند!

برای پخش آنلاین روی فیلم کلیک کنین.
 برای دانلود ایــــــنــــــــجــــــا کلیک کنین.

# ابوبکر و عمر و عایشه بر جنازه مبارک پیامبر (ص) نماز نخواندن!

# ابوبکر و عمر و عایشه حتی در مراسم دفن پیامبر (ص) هم حضور نداشتن!

(اثبات از کتب اهل سنت)


بلکه ابوبکر و عمر به محض مردن پیامبر (ص) به سقیفه بنی ساعده رفتن و در حال تلاش برای غصب خلافت بودن!

1- ابوبکر و عمر و عایشه بر جنازه مبارک پیامبر (ص) نماز نخواندن!
 
بیهقی در " دلائل النبوه و ابن کثیر در البدایه والنهایه چنین می گویند :

لَمَّا مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أُدْخِلَ الرِّجَالُ، فَصَلَّوْا عَلَیْهِ بِغَیْرِ إِمَامٍ أَرْسَالًا حَتَّى فَرَغُوا، ثُمَّ أُدْخِلَ النِّسَاءُ فَصَلَّیْنَ عَلَیْهِ، ثُمَّ أُدْخِلَ الصِّبْیَانُ فَصَلَّوْا عَلَیْهِ، ثُمَّ أُدْخِلَ الْعَبِیدُ فَصَلَّوْا عَلَیْهِ أَرْسَالًا، لَمْ یَؤُمَّهُمْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَحَدٌ

( وقتی رسول الله صلی الله علیه – و آله – وسلم فوت کرد ، مردان بر ایشان نماز خواندند بدون امام . وقتی نمازشان تمام شد ، زنان وارد شدند و بر پیامبر نماز خواندند و سپس کودکان و بندگان ( خدمتکاران ) وارد شدند و بر ایشان نماز خواندند )

البدایه و النهایه " ج 8 ص 132 المؤلف: أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی البصری ثم الدمشقی (المتوفى: 774هـ)، تحقیق: عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزیع والإعلان، الطبعة: الأولى، 1418 هـ - 1997 م، سنة النشر: 1424هـ / 2003م، عدد الأجزاء:21 (20 ومجلد فهارس)

دلائل النبوة ج7 ص250 المؤلف: أحمد بن الحسین بن علی بن موسى الخُسْرَوْجِردی الخراسانی، أبو بکر البیهقی (المتوفى: 458هـ)، المحقق: د. عبد المعطی قلعجی، الناشر: دار الکتب العلمیة، دار الریان للتراث، الطبعة: الأولى - 1408 هـ - 1988 م، عدد الأجزاء: 7 .
 
  شهادت پیامبر


البته اینگونه کلی گویی ها بر این است که دامن ابی بکر و عمر بن خطاب را از این امر پاک نمایند که : هیچگدام از این دو نفر در مراسم تشییع و تدفین پیامبر نبودند ، بلکه در سقیفه بنی ساعده در حال سعی و تلاش برای غصب خلافت بودند !!!

---------------------

احمد بن حنبل در مسندش از قول خود عایشه نقل می ‏کند که گفت قسم به خدا ما نفهمیدیم پیامبر را کى دفن کردند تا وقتى که در وقت دفن ناله‏ هاى مردم برخاست !

حَدَّثَنَا عَبْدَةُ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ،، عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَمْرَةَ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: " مَا عَلِمْنَا بِدَفْنِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حَتَّى سَمِعْنَا صَوْتَ الْمَسَاحِی مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ، لَیْلَةِ الْأَرْبِعَاءِ " قَالَ ابْنُ إِسْحَاقَ: وَالْمَسَاحِی الْمُرُورُ

همه مى ‏دانند که پیامبر روز دوشنبه نزدیک ظهر از دنیا رحلت فرمود و امیر المؤمنین و بنى هاشم ایشان را غسل دادند و بعد از آن مردم دسته دسته از پیر و جوان که کوچک و بزرگ مى‏ آمدند و نماز مى‏ گزاردند و بر بدن شریف ایشان تا شب چهارشنبه که آن حضرت را دفن کردند ؛ اما ام المؤمنین مى‏گوید ما تا زمان دفن پیغمبر اصلاً خبردار نشدیم .
  
مسند الإمام أحمد بن حنبل ج40 ص391 و ج43 ص172 و ج43 ص370 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن الترکی، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م.

المصنف فی الأحادیث والآثار ج3 ص32 المؤلف: أبو بکر بن أبی شیبة، عبد الله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی (المتوفى: 235هـ)، المحقق: کمال یوسف الحوت، الناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409، عدد الأجزاء: 7.
نیل الأوطار ج4 ص108 المؤلف: محمد بن علی بن محمد بن عبد الله الشوکانی الیمنی (المتوفى: 1250هـ)، تحقیق: عصام الدین الصبابطی، الناشر: دار الحدیث، مصر، الطبعة: الأولى، 1413هـ - 1993م، عدد الأجزاء: 8

الطبقات الکبرى ج2 ص232 المؤلف: أبو عبد الله محمد بن سعد بن منیع الهاشمی بالولاء، البصری، البغدادی المعروف بابن سعد (المتوفى: 230هـ)، تحقیق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1410 هـ - 1990 م، عدد الأجزاء: 8.

السنن الکبرى ج3 ص574 المؤلف: أحمد بن الحسین بن علی بن موسى الخُسْرَوْجِردی الخراسانی، أبو بکر البیهقی (المتوفى: 458هـ)، المحقق: محمد عبد القادر عطا، الناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت - لبنات، الطبعة: الثالثة، 1424 هـ - 2003 م
 
عایشه و دفن پیامبر

دفن پیامبر

 

عایشه ودفن پیامبر
جاى سؤال این جا است که : مگر عایشه همسر پیغمبر نبود ، پس در هنگام دفن و کفن شوهرش کجا بود و چرا در مرإسم حاضر نشده است ؟
2- ابوبکر و عمر و عایشه در مراسم دفن پیامبر (ص) هم حضور نداشتن!
 
ابن بى شیبه صاحب المصنف و استاد بخاری در کتاب مصنف از هشام و از پدرش نقل مى‏ کند:

ابْنُ نُمَیْرٍ , عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ , عَنْ أَبِیهِ , أَنَّ أَبَا بَکْرٍ , وَعُمَرَ لَمْ یَشْهَدَا دَفْنَ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ " ; کَانَا فِی الْأَنْصَارِ فَدُفِنَ قَبْلَ أَنْ یَرْجِعَا
 
ابوبکر و عمر هم مانند عایشه در مرإسم دفن حضور نداشته‏ اند !
 
المصنف فی الأحادیث والآثار ج7 ص432 المؤلف: أبو بکر بن أبی شیبة، عبد الله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی (المتوفى: 235هـ)، المحقق: کمال یوسف الحوت، الناشر: مکتبة الرشد - الریاض، الطبعة: الأولى، 1409، عدد الأجزاء: 7.

کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال ج5 ص652 المؤلف: علاء الدین علی بن حسام الدین ابن قاضی خان القادری الشاذلی الهندی البرهانفوری ثم المدنی فالمکی الشهیر بالمتقی الهندی (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بکری حیانی - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م


ابوبکر و دفن پیامبر

 


نتیجه :

 

# در زمانی که رسول خدا دفن می شدند ابوبکر و عمر و عایشه کجا بودند؟

# آیا غیر از این است که در حال تلاش برای غصب خلافت بودن؟

حسادت عایشه به ماریه به اعتراف خودش

(اثبات از کتب اهل سنت)


# ماریه یکی دیگر از همسران پیامبر (ص) بود.


حسادت شدید عایشه به ماریه به خاطر زیبایی اش و بچه دار شدنش

أخبرنا محمد بن عمر حدثنی موسی بن محمد بن عبد الرحمن بن حارثة بن النعمان عن أبیه عن عمرة عن عائشة قالت ما غرت علی امرأة إلا دون ما غرت علی ماریة وذلک أنها کانت جمیلة من النساء جعدة وأعجب بها رسول الله صلی الله علیه وسلم وکان أنزلها أول ما قدم بها فی بیت لحارثة بن النعمان فکانت جارتنا فکان رسول الله عامة النهار واللیل عندها ...ثم رزق الله منها الولد وحرمنا منه

عایشه می گوید : حسادتم به ماریه بیش از حسادتم به تمامی زنان بود به خاطر اینکه او زن زیبایی بود از قبیله جعده و رسول خدا از او خیلی خوشش می آمد و پیامبر ماریه را در ابتدای اسیر شدنش در منزل حارثه بن نعمان جای داد و ماریه کنیز ما بود رسول خدا نیز اکثر روزها و شبها نزد او بود ... سپس خدا به او فرزند روزی کرد و ما را از فرزند محروم کرد.

الطبقات الکبری ، محمد بن سعد ، ج 8 ، ص 212 - 213

==========

برای اینکه برایتان اثبات شود که منظور از «غرت» که در روایت آمده است به تصریح علمای اهل سنت همان «حسادت» است فیلم پایین این پست را ببینید:

http://14mah.blog.ir/post/524


عمر بن خطاب: حصیر بهتر از زن نازا است

گفتنی است عایشه هیچ وقت از پیامبر (ص) بچه دار نشد حال ببینیم خلیفه دوم اهل سنت (عمربن خطاب) راجب زنی که بچه دار نمی شود چه گفته است.

عمر بن خطاب گفت :

حصیر فی البیت خیر من امرأة لا تلد .

حصیری که در منزل است بهتر است از زنی که نازا باشد .

سنن ابی داوود ج 2 ص 232 کتاب الطب باب فی الطیرة.


نتیجه:

عاییشه حسود بوده و ضمنا به تصریح خلیفه دوم اهل سنت(عمر بن خطاب) حصیر از عایشه بهتر است!

ناسزای صفیه همسر رسول خدا (ص) به عایشه

(اثبات از کتب اهل سنت)


أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ. أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ عَنِ ابْنِ أَبِی عَوْنٍ قَالَ: [قَالَتْ عَائِشَةُ کُنْتُ أَسْتَبُّ أَنَا وَصَفِیَّةُ فَسَبَبْتُ أَبَاهَا فَسَبَّتْ أَبِی. وَسَمِعَهُ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - فَقَالَ: یَا صَفِیَّةُ تَسُبِّینَ أَبَا بَکْرٍ! یَا صَفِیَّةُ تَسُبِّینَ أَبَا بَکْرٍ!] .

عائشه گفته است که من و صفیه به یکدیگر دشنام می‌دادیم ! من به پدر او دشنام دادم ؛ او نیز به پدر من دشنام داد ! رسول خدا (صلی الله علیه وآله) سخن او را شنیده و فرمودند : ای صفیه ! به ابوبکر دشنام می‌دهی‌؟!

(الطبقات الکبرى  ج 8   ص 80 ، اسم المؤلف:  محمد بن سعد بن منیع أبو عبدالله البصری الزهری الوفاة: 230 ، دار النشر : دار صادر - بیروت)

فحش به عایشه

ناسزای زینب بنت جحش (یکی از همسران پیامبر) به عایشه

(اثبات از کتب اهل سنت)


در بخاری و مسلم و سنن ابی داود آمده است که او به عائشه دشنام داد و عائشه نیز متقابلا به او دشنام داد :

فَأَرْسَلْنَ زَیْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ فَأَتَتْهُ فَأَغْلَظَتْ وَقَالَتْ إِنَّ نِسَاءَکَ یَنْشُدْنَکَ اللَّهَ الْعَدْلَ فی بِنْتِ بن أبی قُحَافَةَ فَرَفَعَتْ صَوْتَهَا حتى تَنَاوَلَتْ عَائِشَةَ وَهِیَ قَاعِدَةٌ فَسَبَّتْهَا

همسران پیامبر زینب بنت جحش (همسر پیامبر) را فرستادند .او به نزد پیامبر ’ آمده و به درشتی سخن گفت ! و افزود که زنان تو از تو می‌خواهند که عدالت را بین زنان اجرا کنی ! و صدای خویش را بالا برد ! و سپس سخن خود را به سوی عائشه متوجه کرده در حالی که او نشسته بود ، به عائشه دشنام داد !

(صحیح البخاری  ج 2 ص 911 ش 2442 کتاب الهبة بَاب من أَهْدَى إلى صَاحِبِهِ وَتَحَرَّى بَعْضَ نِسَائِهِ دُونَ بَعْضٍ)

 

لعن عایشه توسط صفیه

 همین روایت را مسلم با کمی اختلاف در مضمون ذکر کرده است :


فَأَرْسَلَ أَزْوَاجُ النبی صلى الله علیه وسلم زَیْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ زَوْجَ النبی صلى الله علیه ... فقالت یا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ أَزْوَاجَکَ أَرْسَلْنَنِی إِلَیْکَ یَسْأَلْنَکَ الْعَدْلَ فی ابْنَةِ أبی قُحَافَةَ قالت ثُمَّ وَقَعَتْ بِی فَاسْتَطَالَتْ على

زنان پیامبر زینب دختر جحش ، همسر پیامبر را به نزد آن حضرت فرستادند ... او گفت : ای رسول خدا ! همسران تو مرا فرستاده‌اند و از تو می‌خواهند که در مورد عائشه عدالت را اجرا کنی ! و سپس به من دشنام داد . و مدتی طولانی چنین کرد .

(صحیح مسلم  ج 4   ص 1891 ش 2442 کتاب فضائل الصحابه باب فی فضل عائشه)

 

لعن عایشه

ناسزای حکیم بن جبلة به عایشه

(اثبات از کتب اهل سنت)


# حکیم بن جبلة یکی از صحابه پیامبر (ص) بود.


ناسزای حکیم بن جبلة به عایشه

--------------

وکان حکیم بن جبلة فیمن غزا عثمان (رض) وکان یسب عائشة (رض)

حکیم بن جبله از کسانی بود که با عثمان جنگید و به عائشه دشنام می‌داد .

مقتل الشهید عثمان ج1 ص228

--------------

فغاداهم حکیم بن جبلة وهو یسب وبیده الرمح فقال له رجل من عبد القیس من هذا الذی تسبه قال عائشة قال: یا بن الخبیثة أ لأم المؤمنین تقول هذا؟

پس حکیم بن جبله در حالیکه دشنام می‌داد و نیزه‌ای در دست داشت ، به آنان حمله کرد ؛ شخصی از عبد‌القیس به او گفت: چه کسی را دشنام می‌دهی؟

پاسخ داد: عائشه را.

گفت : ای فرزند زن ناپاک ؛ آیا به ام‌المومنین چنین می‌گویی؟


الکامل فی التاریخ ج3 ص107.


حکیم بن جبله کیست؟

--------------

ابن اثیر در مورد او می‌گوید :

قال ابن الأثیر: أدرک النبی صلى الله علیه وسلم ... وکان رجلا صالحا له دین مطاعا فی قومه وهو الذی بعثه عثمان على السند... .

او رسول خدا ’ را درک کرده است ... شخص صالح ، دین‌دار و از روسای قوم خویش بود و او بود که عثمان او را والی بر سند کرد .

أسد الغابة  لابن الأثیر  ج 2 ص 40 .

--------------

ابن حجر نیز در الاصابة او را از صحابه می‌داند :

الإصابة ج 2 ص 181

الأعلام لخیر الدین الزرکلی  ج 2 ص 269 .

طبق روایات اهل سنت ؛ صحابه‌ به عایشه نسبت فحشا دادن دادند!

(اثبات از کتب اهل سنت)


در دیدگاه اهل سنت، عایشه همسر رسول خدا (صلی الله علیه وآله) جایگاه خاصی دارد؛ به طوری که توهین کنندگان به عائشه را کافر و ... نامیده‌ و فتوی به وجوب به قتل آن‌ها داده‌اند!

از طرف دیگر اهل سنت عدالت تمامی اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله را قطعی می‌دانند و همه صحابی را بهشتی می دانند!

حال ببینین این صحابه ای که اهل سنت همه آنها را عادل و بهشتی می دانند چگونه به عایشه نسبت زنا و فحشا دادند!


صحابه ای که به عایشه نسبت فحشا دادند (طبق نظر اهل سنت)

عن عَائِشَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم خَطَبَ الناس فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى علیه وقال ما تُشِیرُونَ عَلَیَّ فی قَوْمٍ یَسُبُّونَ أَهْلِی ما عَلِمْتُ علیهم من سُوءٍ قَطُّ ...

عایشه از رسول خدا ’ روایت می‌کند که برای مردم سخنرانی نمودند ؛ پس ستایش و ثنای خداوند کرده و فرمودند : در مورد گروهی که خانواده من (عائشه در قضیه افک) را دشنام می‌دهند و من در گذشته از ایشان هیچ بدی ندیده‌ام ، چه نظری را به من پیشنهاد می‌کنید ؟...

صحیح البخاری  ج 6   ص 2683 ش 6936


تهمت زنندگان چه کسانی بودند؟ 1-حسان بن ثابت 2-مسطح بن أثاثة 3-حمنة بنت جحش

قال عروة أیضا لم یسم من أهل الإفک أیضا الا حسان بن ثابت ومسطح بن أثاثة وحمنة بنت جحش فی ناس آخرین لا علم لی بهم غیر أنهم عصبة کما قال الله تعالی وان کبر ذلک یقال عبد الله بن أبی ابن سلول.

همچنین عروه نقل می کند که کسی از اهل افک نام برده نشد جز حسان بن ثابت و مسطح بن اثاثه و حمنة دختر جحش و در مردم کسانی دیگری بودند که من چیزی نمی دانم جز آنکه گروه (عصبه) بودند همانگونه که خدا عزوجل فرموده است اگر چه آن را کسی بزرگ کرده است که گفته می شود عبدالله بن ابی ابن سلول.

صحیح بخاری ج 5 ص 56 کتاب المغازی باب حدیث الافک.


حسان بن ثابت کیست؟

حسان بن ثابت، همان کسى است که در زمان جاهلیت شاعر انصار بود و در زمان اسلام «شاعر رسول الله» لقب گرفت.
بخارى در صحیح خود مى‌نویسد:
حدثنا حَفْصُ بن عُمَرَ حدثنا شُعْبَةُ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ عن الْبَرَاءِ رضی الله عنه قال قال النبی صلى الله علیه وسلم لِحَسَّانَ اهْجُهُمْ أو هَاجِهِمْ وَجِبْرِیلُ مَعَکَ.

براء بن عازب گفته است که رسول خدا به حسّان گفت: هجو کن (جواب کسانى را که شعرهاى زشت در باره رسول خدا مى‌سرودند با شعر بده) چون جبرئیل با تو است.

صحیح البخاری، ج3، ص1176، ح3041، کِتَاب بَدْءِ الْخَلْقِ، بَاب ذِکْرِ الْمَلَائِکَةِ، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر

--------------

و أبوداود در مسند خود نقل مى‌کند:

حدثنا محمد بن سُلَیْمَانَ الْمِصِّیصِیُّ لُوَیْنٌ ثنا بن أبی الزِّنَادِ عن أبیه عن عُرْوَةَ وَهِشَامٍ عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضی الله عنها قالت کان رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یَضَعُ لِحَسَّانَ مِنْبَرًا فی الْمَسْجِدِ فَیَقُومُ علیه یَهْجُو من قال فی رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فقال رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم إِنَّ رُوحَ الْقُدُسِ مع حَسَّانَ ما نَافَحَ عن رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم.

عروه از عائشه نقل کرده است که رسول خدا براى حسّان منبرى در مسجد نهاده بود؛ پس او روى منبر مى‌نشست و کسانى را که پیامبر خدا را هجو کرده بودند، هجو مى‌کرد. پس رسول خدا (ص) فرمود: روح القدس (جبرئیل) با حسّان است، زمانى که از رسول خدا پشتیبانى مى‌کرد.

سنن أبی داود، ج4، ص304، ح5015، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر؛


مسطح بن أثاثه کیست؟

مسطح بن أثاثه نیز از کسانى که در جنگ بدر حضور داشته و همراه پدرش در همان سال‌هاى نخست ایمان آورده و قطعا جزء سابقون الأولون است؛ چناچه در صحیح بخارى آمده است:

بَاب تَسْمِیَةُ من سُمِّیَ من أَهْلِ بَدْرٍ فی الْجَامِعِ الذی وَضَعَهُ أبو عبد اللَّهِ على حُرُوفِ الْمُعْجَمِ... مَعْنُ بن عَدِیٍّ الْأَنْصَارِیُّ مِسْطَحُ بن أُثَاثَةَبن عَبَّادِ بن الْمُطَّلِبِ بن عبد مَنَافٍ مِقْدَادُ بن عَمْرٍو الْکِنْدِیُّ....

باب نام‌هاى کسانى از اهل بدر که ابو عبد الله (بخاری) در کتاب الجامع (صحیح بخاری) به ترتیب حروف الفبا مرتب کرده است... معن بن عدى انصارى، مسطح بن أثاثة بن عباد بن المطلب بن عبد مناف، مقداد بن عمرو کندى و...

صحیح البخاری، ج4، ص1477، کِتَاب الْمَغَازِی، بَاب تَسْمِیَةُ من سُمِّیَ من أَهْلِ بَدْرٍ...، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر

------

و ابن تیمیه حرانى مى‌نویسد:

فان الذین قذفوا عائشة أم المؤمنین کان فیهم مسطح بن اثاثة وکان من أهل بدر.

از کسانى به عائشه تهمت زنا زدند، مسطح بن أثاثة بود که او در جنگ بدر نیز حضور داشته است.

کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج7، ص487، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة.


حمنة کیست؟

حمنة ، همسر طلحه بن عبید اللّه بود. (طلحه برادرزاده ابوبکر و پسر عموی عایشه بود.)